مراقبت از خانواده

اضــطــــراب

تعریف ضطراب

هر شخصی یک تعریفی درباره ی اضطراب دارد اما براساس شرایط روانشناسی و فیزیولوژیکی ما میتوانیم ریشه هایی از اضطراب را در فیزیک، روان، رفتار و علل شناختی پیدا کنیم.(سیگلمن، 2010).

ما به بررسی اینکه اضطراب یک پاسخ طبیعی به یک واقعه ی استرس زا است نیاز داریم. اضطراب به شخص در اداره ی وضعیت غیرقابل کنترل و استرس زا از طریق ابزار تشویق کردن افراد به سازگارشدن با مسائل مثل یک واکنش مناسب و استوار کمک میکند.

اضطراب بنظر میرسد که یک بخش بسیارمهم[1] از زندگی عادی در وجود همه ی انسانها باشد. این لازم است بگوییم که اضطراب ملایم میتواند زندگی ما را بطور مناسبی معتدل کند[2] و زندگی ما را موثرتر و قابل تحمل تر[3] بسازد(ابوالقاسمی 2004).

نقل قول: زندگی بدون اضطراب یا با اضطراب بیش از اندازه تا حد زیادی تهدیدکننده است.

بنابراین ما میتوانیم بگوییم ک اضطراب یک واژه عمومیست برای اختلالات روانشناسی بیشماری که میتواند علت آن عصبانیت، دلهره یا هراس، ترس و نگرانی باشد.

این اختلالات روانشناسی بر اینکه ما چگونه احساس و چگونه رفتار کنیم اثرگذار هستند و آنها میتوانند باعث سمپتوم های فیزیکی واقعی آشکار باشند.

همانطور که قبلا ذکر شد اضطراب ملایم جزئی[4] است و خیلی نگران کننده نیست. در حالیکه اضطراب شدید میتواند خیلی ناتوان کننده با یک اثر جدی بر زندگی روزانه باشد.

مردم اغلب یک حالت عمومی از نگرانی یا ترس را مثل روبرو شدن با مسائل چالش انگیز مثل آزمون، بازرسی یا معاینه، صحبتهای عمومی (سخنرانی)، گفتن روایت یا مصاحبه[5] را تجربه میکنند.

این احساسات براحتی شناسایی میشوند و بعنوان یک واکنش عادی مرود توجه قرار میگیرند. مشکل وقتی شروع میشود که اضطراب با توانایی شخص برای تنظیم زندگی اش تداخل پیدا میکند. به زبان عمومی اضطراب وقتی بوجود می آید که یک واکنش متناسب با آنچه ممکن است بطور عادی در یک موقعیت انتظار داشته باشیم نباشد. مشابه با این لازاروس استدلال میکند که رابطه ی میان بشر و محیط اطراف آنها بطور عمده در ارتباط در هیجانات و استرسهاست(1991 لازاروس).

بعنوان یک نتیجه اهمیت یک هیجان (بطور مثال اضطراب) قویا به قدرت سازگاری در آن موقعیت بستگی دارد که ممکن است قضاوت شود. بعنوان سازگاری مثبت یا منفی توسط افراد. بنابراین براساس روش شناختی در روانشناسی خانواده،  رفتار ما و هیجانات توسط باورهای اصلی ما ایجاد میشوند زیرا وقتی ما روبرو میشویم با یک محرک به تفسیر این محرک نیاز خواهیم داشت توسط تجربه های قبلی خودمان که آنها کنترل میشوند از طریق باورهای اصلی ما یا افکار منطقی و غیرمنطقی.

بنابراین باورهای اصلی ما نقش مهمی را در برخورد با انواع متفاوتی از محرک بازی میکنند در زندگی ما از طریق نزدیک شدن[6] آنها به باورهای منطقی و غیرمنطقی.

تفسیر یا درک نمایش های یک رویداد نقش مهمی در هیجانات تجربی دارد مثل اضطراب و افسردگی. برای مثال باورهای اصلی ما اتفاقات را براساس منافعشان تفسیر میکنند(چه مقدار آنها منافع دارند برای ما و برعکس[7] باعث گناه[8] میشوند). تهدیدها (چه مقدار آنها بعنوان یک رویداد تهدید آمیز احساس میشوند این ابزاریست که آنها میتوانند بطور کلی خود ما را تهدید کنند). زیانها (چه مقدار ما رنج میبریم از زیانها یا کدام واکنشها در مورد زیان است) و صدمات (چه مقدار ما درک میکنیم که آنها میتوانند یک واقعه ی آسیب زا باشند برای ما).

در روش شناختی باورهای اصلی ما نقش مهمی را بازی میکنند زیرا اتفاقات در ذهن ما تفسیر خواهند شد و رفتار ما از طریق آنها تحت تاثیر قرار میگیرد.

باورهای اصلی ( افکارمنطقی و غیرمنطقی ) شامل :

  • صدمات
  • ضررها ( زیانها )
  • تهدیدها
  • منافع

این لازمه که بررسی شود که هر هیجان تحریک کننده ای مثل اضطراب میتواند از طریق ترکیبی از ارزیابی [9]های گوناگون که مرتبط هستند با شرایط سازگاری مردم در زندگی و تفسیرشان از اتفاقات براساس باورهای اصلیشان بوجود بیاید.

وقتی تو روبرو هستی با خطر یا محرک تهدیدآمیز نفس تو که باید حمایت کند تو را در جلوی این خطر شروع میکند به ارزیابی و تحلیل محرک تا مقدار خطر آنرا ارزیابی کند.

اگر (نفس تو) تفسیر کند آن اتفاق را بعنوان یک محرک تهدیدآمیز تو اضطراب را تجربه خواهی کرد.

بنابراین احساس و تجربه اضطراب براساس فرایند شناختی در ذهن شمااست.

همانطور که نتیجه گرفتیم وقتی تو تجربه میکنی اضطراب را این به معنی اینست که تو تفسیر میکنی اتفاق را بعنوان محرک تهدیدآمیز و همچنین آن نشان خواهد داد که تو نمیتوانی یک واکنش خیلی خوب یا کافی داشته باشی درباره ی آن.

نقل قول: اضطراب یک بخش جدانشدنی از زندگی هر شخصیست و تو استثناء نیستی بنابراین تو نیاز داری که یاد بگیری چطور کنترل کنی و رفتار کنی[10] با آن.

اختلالات فهم اضطراب

قبل از درک اختلالات اضطراب تو نیاز داری که بدانی در مورد انواع متفاوتی از رفتار با توجه به عادی بودن آنها. بنابراین همچنین مهم است که درک کنی دو نوع متفاوت از رفتار مثل: 1) رفتار عادی / 2) رفتار غیرعادی

عادی یا غیرعادی بودن رفتار تو بستگی به عواقب[11] آنها دارد. برای مثال اگر آنها زندگی عادی تو را نگران نکنند آنها بعنوان رفتارهای غیرعادی نخواهند بود و تو نمیتوانی آنها را در گروه رفتار غیرارادی قرار دهی.

معیارهایی[12] که برای تشخیص و جداسازی اختلالات روانی از رفتارهای عادی بکار میروند خیلی مهم هستند.

برای مثال اگر تو استرس داری یا روبرو هستی با یک موقعیت استرس زا نگرانی و احساس تنش تو میتواند یک واکنش عادی در برخورد با این محرک باشد.

مشابه این، اضطراب میتواند یک پاسخ طبیعی یا واکنشی از بدن تو به خطر یا یک زنگ اتوماتیک به احساس کردن واقعه تهدیدآمیز باشد.

اضطراب ممکن است یک پاسخ ناخوشایند[13] باشد اما اضطراب همیشه یک واکنش بد نیست. در واقع اضطراب میتواند به تو کمک کند که تو در حالت گوش به زنگی، هوشیاری و تمرکز باقی بمانی و تو را تشویق میکند که فعالیت کنی در زندگیت و اضطراب انگیزه ایست برای تو که مسائل را براساس استراتژیهای مقابله ای متمرکز حل کنی.

از طرف دیگر وقتی اضطراب ثابت (دائمی) یا شدید[14] است آن در رابطه ی تو و فعالیتهایت دخالت خواهد دیگر و مردم مضطرب علاقمندند براساس استراتژیهای مقابله ای متمرکز بر هیجان رفتار کنند(بعبارتی با توجه به هیجانات رفتار کنند)

آیا علائم تو پیش بینی میکند یک اختلال اضطرابی را؟

براساس الگوی زیستی روانی اجتماعی (BPS) که بزرگترین روش یا الگو در روانشناسیست عملکرد[15] بشر وابسته است بر کارکرد زیست شناسی (که مربوط میشود به سیستم هورمونی و کارکرد مغز) کارکرد روانشناسی (که شامل تفکرات هیجانات، ادراک، حل مسائل، کارکردهای شناختی و رفتارها) و فاکتورهای اجتماعی که تکیه بر تاثیر جامعه بر مردم در رفتارهایشان دارد همه ی این فاکتورهای بزرگ نقش مهمی را در انواع کارکردهای بشر مخصوصا در زمینه ی امراض یا بیماریها دارد.

این قابل توجه[16] است که بپردازیم به نشانه های اختلال اضطرابی از میان زیست شناسی، روانشناسی و نشانه های رفتار اجتماعی.

اگر تو شناسایی شوی با چندین نشانه و علائم دنباله دار و آنها از بین نروند تو ممکن است رنج ببری[17] از یک اختلال اضطرابی.

حالا با توجه به ادامه ی سوالات تو میتوانی براحتی اضطراب خودت را ارزیابی کنی.

جدول 1-1- سوالات کوتاه درباره ی اینکه آیا تو رنج میبری از داشتن اضطراب طبق DSM – Five

خیر

بله

بخشها

 

1- آیا تو رنج میبری از اضطراب و نگرانی شدید درباره انواع اتفاقات و موقعیتها برای حداقل 6 ماه؟

 

2- آیا تو مشکل مهمی در کنترل و مقابله با اضطراب و نگرانی داری؟

 

3- آیا تو همیشه احساس میکنی مضطرب یا نگرانی در مورد اتفاقات مختلف دور و بر خودت؟

 

 

4- آیا تو هیچ علاقه ای به فعالیت اجتماعی نداری(مثل مدرسه، دانشگاه یا خانواده خودت)؟

 

5- آیا تو احساس شدید از ترس و نگرانیها داری که نتوانی کنترل کنی آنها را در حالیکه تو میدانی که آنها غیرمنطقی هستند؟

 

6- آیا تو باور داری که چیز بدی اتفاق خواهد افتاد برای تو اگر بعضی چیزها انجام نشوند در بعضی مواقع؟

 

7- آیا تو دوری میکنی از موقعیتهای هر روز مثل اتفاقات اجتماعی یا فعالیتها زیرا آنها باعث مضطرب شدن تو میشوند؟

 

8- آیا تو احساس غیرمنتظره و ناگهانی حملات پانیک میکنی؟

 

9- آیا تو احساسی شبیه خطر و فاجعه میکنی در هر گوشه از زندگیت؟

 

10- آیا تو مطمئنی که این نشانه ها یا علائم متعلق به اختلال روانی دیگر نیست؟

 

آیا تو مطمئنی که دلیل این شرایط یک نمونه یا بیماری پزشکی نیست؟

 

نشانه ها و علائم اختلالات اضطرابی

این خیلی مهم است که بفهمیم که اختلالات اضطرابی یک گروهی از نشانه ها یا شرایط مربوط به هم هستند تا اینکه بگوییم یک اختلال تنها است.

آنها میتوانند خیلی متفاوت باشند از شخصی به شخص دیگر براساس تفاوتهای فردی. یک دانش آموز ممکن است رنج ببرد از حملات شدید اضطراب که بدون هشدار یا علامت دچار آن میشود.

در حالیکه دانش آموز دیگر احساس دستپاچگی در افکارش میکند در ارائه اش در یک جلسه ای یا در یک کلاس در جلوی بسیاری از حضار یا شنوندگان[18] یا همکلاسیهایش.

شخص دیگری ممکن است با یک ترس ناتوان کننده ی امتحان دادن یا افکار غیرقابل کنترل و مزاحم[19] مبارزه کند هر چند دانش آموز دیگر ممکن است در یک حالت دراز مدت از نگرانی و احساس فشار درباره ی هر چیزی در زندگی اش و بخصوص در تحصیلش زندگی کند.

نقل قول: همه ی اختلالات اضطرابی یک قسمتی از علائم اصلی را دارا هستند. ترس شدید یا مداوم یا نگرانی در موقعیتهایی که اکثریت مردم احساس تهدید نخواهند کرد.

علایم هیجانی اضطراب

چندین نوع متفاوت از علائم هیجانی اضطراب وجود دارد. تعدادی از این علائم، علائم اولیه اضطراب هستند مثل نگرانی و ترس غیرمنطقی و بیش از اندازه. دیگر علائم مشترک هیجانی اضطراب شامل بخشهای ذیل میشوند:

1)   احساس اضطراب، دلهره، ترس، نگرانی، هراس یا وحشت.

2)   احساسی شبیه اینکه ذهن تو سفید یا خالیه.

3)   ترسهایی از دیوانه شدن، عصبانیت یا از دست دادن کنترل.

4)   تمرکز کردن بر مشکلات. مشکلات همه متوجه یک چیز هستند.

5)   پیش بینی بدترین: آگاه شدن و آماده شدن برای بدترین اتفاق در آینده.

6)   کج خلقی[20]: کج خلقی یک پاسخ شدید به محرک است.

7)   بی قراری که نسبت میدهد به ناتوانی. استراحت کردن بعنوان نتیجه ی اضطراب یا خستگی[21].

8)   نشانه هایی از خطر را میبیند یا معمولا منتظر یک اتفاق وحشتناک در آینده است.

علائم فیزیکی اضطراب

این لازم است که تجدیدنظر شود در مورد اضطراب زیرا آن بیشتر از حد[22] یک احساس میباشد. براساس پاسخ مبارزه یا فرار[23] اضطراب شامل دامنه ی متنوعی از علائم فیزیکی است. با توجه به فراوانی علائم فیزیکی مردم مضطرب اغلب اختلالشان را با بیماری پزشکی دیگر اشتباه می گیرند.

بنابراین آنها ممکن است پزشکان زیادی را ملاقات کنند و بستری شوند در بیمارستان قبل از اینکه آنها اختلالشان را تشخیص دهند.

این ممکن است که خیلی مهم نباشد که سعی کنیم و بفهمیم فیزیولوژی بدن انسان را اما این مهم است که تو بتوانی توضیح دهی تجربیاتت را از علائم اضطراب.

اگر تو بفهمی نشانه هایی یا علائمی از یک اختلال فیزیکی یا روانی تو از مشکل خودت شناخت بدست می آوری.

تعدادی علائم فیزیکی عمومی اضطراب وجود دارد مثل:

1)   تپش قلب، تندزدن قلب و دلهره.

2)   عرق کردن: اضطراب و عرق کردن، دست توی دست رفتن، اضطراب میتواند باعث عرق کردن شود و عرق کردن میتواند باعث اضطراب بیشتر شود.

3)   پوست رنگ پریده: پوست سفید یا رنگش زرد میشود.

4)   جوشهای پوستی: جوشها ممکن است باعث شود که پوست گرم شود. خارش ناهموار، تغییر رنگ، خشک، ترک خورده یا تاول زده و تورم داشته باشد و ممکن است دردناک باشد.

5)   ناراحتی معده، سوزش معده، سرگیجه و سوءهاضمه.

6)   تهوع و استفراغ: آنها از طریق دستگاه عصبی مرکزی کنترل میشوند و ما میتوانیم آنرا در بسیاری از مردم مضطرب ببینیم.

7)   دفع ادرار مکرر، یبوست و اسهال.

8)   تنگی نفس یا تنفس سریع.

9)   لرزش و پریدن چشم: حرکت کردن یا کشیدن با یک حرکت ناگهانی.

10)   کشیدگی ماهیچه، درد گردن و شانه، از دست دادن احساس در صورت و سر.

11)   سردردها و احساس داشتن یک باند تنگ به دور سر.

12)   خستگی: بطور ناگهانی از دست دادن انرژی بدون هیچ دلیل واضحی.

13)   بیخوابی[24]: ناتوانی وجود خواب کافی.

14)   کابوس[25]: یک خواب که میتواند باعث یک احساس هیجانی منفی قوی بر کسی که خواب میبیند مخصوصا احساس کردن ترس و هراس.

15)   دهان خشک: خشکی غیرطبیعی دهان باعث کاهش ترشح[26] بزاق[27] میشود.

16)   تکان یا لرزش[28]: این یک پاسخ غیرقابل کنترل به سرما، چیز ترسناک[29] یا هیجانی آشکار یا داخلی (پنهان).

17)   احساس شوک الکتریکی در هر جای بدن.

18)   مشکلات هورمونی: تغییر در مقدار ترشح هورمونها در بدن مثل افزایش یا کاهش برخی از هورمونها.

دکــــتر ســـعید متـــــــولــــی

مرکز مشاوره گروه همراه   


[1] Crucial

[2] moderate

[3] talerab

[4] Vague

[5] interview

[6] approaching

[7] versa

[8] vice

[9] assessments

[10] deal

[11] consequence’s

[12] criteria

[13] unpleasant

[14] overwhelming

[15] functioning

[16] remarkable

[17] suffering

[18] catastrophe

[19] intrusive

[20] Irritability

[21] boredom

[22] excessive

[23]Fight

[24] Insomonia

[25] nightmares

[26] secretion

[27] Saliva

[28] shivering

[29] Frightening

0/5 (0 Reviews)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
Call Now Buttonتماس جهت دریافت نوبت