فروپاشی زندگی زناشویی

فــــــرو پـــاشی زندگـــــی زناشــــــــــویی

 

چگونه است که میان اشخاصی که علی الاصول باید به هم علاقمند و دوستدار یکدیگر باشند، مجادله در می گیرد و صحبتهای تلخ ردوبدل می شود؟ در دوران عشق و عاشقی، گرایش طبیعی و عشق موجود میان دو دلداده ، بسیاری از گرفتاریها را حل می کند. زن و شوهر انگار که یک روح در دو بدن هستند. اشعه پرنفوذ عشق با ذوب تفاوتهای اخلاقی و خواسته ها و هدفهای متفاوت، به ایجاد احساس همدردی مهر و نوعدوستی کمک می کند.

زن و شوهر مترصد خشنود کردن یکدیگرند، از شاد کردن هم لذت می برند و از اندوه یکدیگر ماتم می گیرند.

بدون شک برای بسیاری از آنها ، بخشی از پاداش این از خود گذشتگی رهایی از تنهایی است و برای دیگران رضایت حاصل از این صمیمیت خود پاداشی گرانبهاست. انگار هیچ قیمتی برای این احساس تعلق و صمیمیت زیاد نیست.

نظر به اینکه علایق شخصی زن و شوهر در اوایل ازدواج بسیار نزدیک و به هم متصل است، احساس از خود گذشتگی به ذهنشان خطور نمی کند. و از سوی دیگر، پاداش برآوردن خواسته های شریک زندگی بسیار زیاد است.راضی کردن یکدیگر بطور  مستقیم یا غیر مستقیم تولید رضایت می کند. زن و شوهر هم از شاد کردن یکدیگر شاد می شوند و هم از تصور شادی یکدیگر لذت می برند. در این شرایط انگیزه بی توجهی به خواسته های شخصی و خودمحوری بسیار زیاد است. زن عاشق نوعدوست است و مرد شیفته در راه معبود از خود می گذرد، زیرا با این از خودگذشتگی شاد می شود

اما بر سر این روابط عاشقانه چه می آید؟

نیروهای مختلفی می توانند اسباب فرسودگی احساسات عاشقانه را بعد از ازدواج فراهم سازند.بعد از ازدواج بیم از تنها ماندن و احساس تنهایی کردن مربوط به روزگار قبل از ازدواج تخفیف می گیرد. حالا زن و شوهر با احساس امنیت عاطفی بیشتر دیگر پیوند زناشویی را تنها راه نجات از تنهایی قلمداد نمی کنند.زن و شوهر ممکن است به این نتیجه برسند که خواسته هایشان آنطور که باید و شاید برآورده نشده است. ممکن است به این نتیجه برسند که اگر خود به رفع خواسته هایشان اقدام کنند حتی اگر این به خود رسیدن به ضرر همسرشان تمام شود، به سود آنهاست.

وقتی رضایت حاصل از نوعدوستی رنگ می بازد، زن و شوهر برای اشتیاق شدید روزهای نخست ازدواج به راضی کردن یکدیگر، بیشتر به ((بایدها)) و ((بهتر است)) ها بها می دهند و چون زن و شوهر احساس کردند که وظیفه اخلاقی آنهاست که برای خواسته های یکدیگر اولویت قایل شوند، سازش و از خود گذشتگی و امتیاز دادن که لازمه هر ارتباط صمیمی است بنظر ملال انگیز می رسد.

به ناچار، وقتی زن و شوهر در صصد اعمال خواسته های متضاد خود بر می آیند، مخالفت و ناسازگاری شروع می شود. حالا احتمال دارد خواسته زن یا شوهر در نظر در نظر دیگری خودمحوری قلمداد شده، طرفین یکدیگر را به خودخواهی و خودسری و حساسیت متصف سازند.

الیته این ترادف در همه ازدواج ها اتفاق نمی افتد واقعیتی است که رفتارهای خودمارانه در بسیاری از ازدواجها به مرور تخفیف می یابد و جای خود را به توجه و مراعات بیشتر می دهد. اما زوجهای ناموفق از عشق و مراعات به خود مداری و خود محوری رسیده اند.

 

 

از امتــــزاج به اختـــلاف

 

یکی از جنبه های مهم خودمداری در ازدواج تفاوت اصولی طرز تلقی زن و مرد از یک حادثه واحد است . بدون توجه به نوع حادثه ، آن را از ورای عینک خاص خود می بینند و اغلب  به طرز تلقی های ضد و نقیض می رسند. نظر به اینکه اشخاص اغلب عقاید خود را واقعیت می پندارند، طرز تلقی متفاوت دیگران در نظرشان غیر واقع بینانه نمود می کند.در این شرایط ، ممکن است زن با چشم انداز متفاوت در نظر شوهرش ضدو متضاد و مطلق و مستبد برسد و چون شوهر نظر متفاوتی ارائه داد، زن او را به کودنی و داشتن رفتار کودکان متهم سازد.

 

وقتی زن یا شوهر در مقوله مهمی نظیر تربیت فرزندان و یا امور مالی بر نقطه نظری پا می فشارد، هزار گرفتاری بروز می کند.درباره اینکه حق با کیست چه بحث هایی که در نمی گیرد و درباره میزان اختیار طرفین چه جارو جنجالهایی که بر پا نمی شود. بعضی ها در برخورد با این مباحث راه شماتت و تحقیر طرف مقابل را اختیار می کنند : ” متوجه نیستی که چه می گویی” . یا ” اصلا به موضوع وارد نیستی ” .  بعضی ها هم به عنوان یک واکنش گوشهایشان را به روی صحبت می بندند.

 

مسئله آشوب بر انگیزتر، تعصب داشتن به خویشتن است. اشخاص بی انکه متوجه باشند، حوادث را به گونه ای تفسیر می کنند که خود در موقعیت مطلوب قرار گیرند و بتوانند در جهت تامین منافع خود به خواسته هایشان برسند. این تعصب بر طرزتلقی اشخاص اثر می گذارد و آنها را به این باور سوق می دهد که در چشم دیگران و نیز در چشم خود ، انسانهای بهتر و مقبول تری هستند. در این موقعیت وقتی زن و شوهر درباره اینکه چه کسی بهتر است  و چه کسی بیشتر در خدمت منافع مشترک زندگی زناشویی بوده و چه کسی از خودگذشتگی بیشتری نشان داده درباره نقش خود چنان صحبت می کنند که به عزت نفس بیشتری برسند و برتری اخلاقی خود را به اثبات برسانند.

 

تـــعصب به خویــــشـــتن

 

تعصب به خود فاصله درک میان زن و شوهر را افزایش می دهد. مسلما خود فریبی های زیادی در این فرایند وجود دادارد.دیدن خود به شکلی که دیگران ما را می بینند کار به غایت دشواری است. به همین اندازه فهمیدن اینکه چگونه ناخواسته و ندانسته حقایق را به سود خود انتخاب و ارایه می دهیم هم دشوار است.

 

با تشدید اختلاف نظرها ، طرز تلقی همسر تغییر می کند. حالا او زن یا شوهر ش تهدیدی جدی تلقی می کند. در این شرایط یک اختلاف جزیی کافیست که به جنگی تمام عیار مبدل شود.

 

زن و شوهر یکدیگر را با عباراتی نظیر ” تو مخصوصا با هر چه من بگویم مخالفت می کنی” ” تو که در این باره اطلاعی نداری” ” خیلی خنگ هستی”  تحقیر می کنند و متوجه نیستند که برداشت خود آنها هم ممکن است به قدر همسرشان اشتباه باشد، متوجه نیستند که آنها هم ممکن است به قدر همسرشان کودن یا خودخواه باشند ترکیب خود محوری و ناشکیبایی به سادگی منجر به منازعاتی می شود که آسیب می زند و به نظر می رسد راه حلی برایش وجود ندارد. نظر به اینکه ازدواج پیوندی عاطفی است حل و فصل اختلافها در آن در مقایسه با گرفتاریهای شغلی، مسایل شرکت و یا دوستیهای معمولی بسیار دشوارتر است .

 

در آغاز آشنایی زن و شوهر تحت تاثیر خصوصیاتی نظیر وضع ظاهر، شخصیت، جذابیت، خلق و خو و محبتهای یکدیگر قرار می گیرند و به ندرت اتفاق می افتد که در این زمان به جنبه هایی نظیر همکاری و مشارکت توجه کنند.

 

نداشتن مهارتهای لازم و طرز تلقیهای مناسب روابط زن و شوهر را با مشکل رو برو می سازد و این در شرایطی است که اگر قرار باشد زن و شوهر به هدفهای عملی زندگی زناشویی ( انجام وظایف روزمره، اداره، خانواده،تربیت فرزندان و غیره) و هدفهای عاطفی ( لذت بردن از اوقات فراغت ، از روابط جنسی ، از تبادل نظر و گفتگوهای خودمانی)  خود جامه عمل بپوشانند به آن نیاز مبرم دارند. تحقق این هدفها مستلزم روحیه همکاری در برنامه ریزی و تصمیم گیری مشترک ، تقسیم منطقی کار و اجرای موثر آن است.

 

وقتی زن و شوهر فاقد این مهارتها هستند و اطلاع چندانی از روشهای زندگی زناشویی ندارند، احتمال بروز اختلاف و ناسازگاری بر سر سیاست گذاری و اجرای این سیاستها زیاد می شود. وقتی این ناسازگاریها در فضای خودمحوری ، تعصب و چشم و هم چشمی قرار می گیرد  به برخورد و عناد می کشد.

مرکز مشاوره گروه همراه- سعادت آباد 

0/5 (0 Reviews)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
Call Now Buttonتماس جهت دریافت نوبت