از خصوصیات انسان عشق ورزیدن است . عده زیادی معتقداند زندگی بدون عشق معنا ندارد . در وصف عشق بسیار گفته اند و بسیار شنیده ایم ، ولی آنچه کمتر از آن سخن می گویند جدا شدن از عشق است ؛ چیزی که کمتر به آن توجه می شود ،زندگی انسان ها بعد از شکست عشقی است .در حالی که عشق سازنده است ، جدایی می تواند مخرب و نابودکننده باشد. خیلی از ما شکست های عاطفی را تجربه کرده ایم ، ولی از اثرات مخربی که بر ناخودآگاه ما گذاشته اند بی اطلاعیم ، به واسطه همین اثرات مخرب و روحیه شکننده به آنچه در نظر داریم نمی رسیم و آنطور که باید از زندگی عاطفی یا حتی حرفه ای خود لذت نمی بریم . خواندن این مقاله کمک می کند تمرکزمان را روی جنبه های مثبت زندگی مان بگذاریم و با رها کردن گذشته به خودمان بهای بیشتری بدهیم .رها کردن سخت است ، ولی ماندن در کنار فرد اشتباه حتی از آن هم سخت تر است .
خداحافظی با روابط گذشته
در حالی که بعضی از ما می توانند روابط گذشته شان را فراموش کنند و به روال عادی زندگی شان برگردند ، بقیه نمی توانند فراموش کنند که نامزد سابقشان چطور باعث می شد احساس خوبی داشته باشند .فقط خوشی ها را به یاد می آورند ، نه بدی ها را .به همین علت است که رها کردن رابطه شان تا این اندازه برایشان سخت است . روی چیزی که آن فرد زمانی بوده است تمرکز می کنند ، نه اینکه آن شخص واقعا چه شخصیتی دارد . احتمالا از قبل هم همین شخصیت را داشته است . نقاب واقعی آنها سرانجام می افتد و شخصیت واقعی شان رو می شود ، ولی باز هم برای برخی افراد کافی نیست چون آنها نمی توانند واقعیت را بپذیرند و در کتمان به سر می برند . آنها مدام در گذشته زندگی می کنند و همواره به این می اندیشند که چه اتفاقی می افتاد اگر شرایط جور دیگری پیش می رفت .
ما بنا به دلایل مختلف به گذشته چنگ می زنیم و در آن می مانیم ؛ این موضوع باعث می شود نتوانیمد با واقعیت کنار بیاییم و نتوانیم به روال عادی زندگی برگردیم .
احساس می کنید دیگر هیچ وقت با فرد جدید آشنا نمی شوید یا سالها طول می کشد تا دوباره عاشق شوید.
یکی از دلایلی که در گذشته می مانیم این است که احساس می کنیم شاید دیگر نتوانیم به آن شرایط خوب قبل برگردیم .
ارزش شما با این موضوع که چه کسی دوستتان دارد تعیین نمی شود
یکی دیگر از دلایلی که باعث می شود نتوانیم به راحتی از گذشته دست بکشیم این است که فکر می کنیم ارزش وجودی ما به این بستگی دارد که چه کسی دوستمان دارد . اگر فکر می کنید چنانچه شخصی شما را ترک کند یا مجرد باشید به این معناست که بی ارزش هستید کاملا در اشتباهید . این یعنی فکر می کنید تمام شدن رابطه ها انعکاسی از ارزش وجودی شما به عنوان یک انسان است ؛ ولی چرا؟ بیشتر افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند فکر می کنند یک رابطه ی ناموفق در واقع یک شکست است ، در حالی که شخصی که اعتماد به نفس بالایی دارد از اینکه رابطه ای سمی تمام شده است احساس رهایی و آرامش می کند . اینکه وقتی رابطه ای را تمام می کنید حس می کنید نمی توانید گذشته را رها کنید به این خاطر است که نمی توانید قبول کنید که او برای شما فرد مناسبی نبوده است . به هر سناریوی ممکنی که نشان می دهید چرا نمی توانید بدون آن شخص زندگی کنید . بارها و بارها فکر می کنید ، در حالی که واقعیت این است که شما فکر می کنید به درد هیچ کسی در این دنیا نمی خورید ، به جز نامزد سابقتان که این یعنی حاضر نیستید یک عشق واقعی را پیدا و تجربه کنید ؛ چون لیاقت یک عشق واقعی را ندارید… و این واقعیت ندارد. شما لایق یک عشق تمام عیار هستید .
هیچ وقت به خاطر عشق ورزیدن به دیگری خودتان را خرد نکنید . رویاها و اهداف هم اهمیت دارند . منظور این نیست که برای عشق مرزهای خاصی وجود دارند که نباید از آنها بگذرید، بلکه منظور این است که هروقت احساس کردید بیش از حد خودتان را در این عشق فدا کردید قدمی به عقب بردارید تا بهتر موقعیت تان را درک کنید و بفهمید که کجای کار هستید .
شما احساس گناه می کنید و خودتان را نبخشیده اید
احساس گناه و غذاب وجدان هم باعث می شوند نتوانیم آنطور که باید و شاید گذشته را فراموش کنید . اگر احساس می کنید طی رابطه گذشته تان کار اشتباهی مرتکب شده اید ، مثلا از طرفتان سوءاستفاده مالی کرده یا با او ارتباط برقرار کرده اید تا شخص دیگری را فراموش کنید ممکن است احساس کنید باید به نحوی اشتباهتان را جبران کنید . اگر احساس می کنید به او بدی کرده اید و حرفی در دلتان مانده است شاید بهتر باشد از او عذرخواهی و طلب بخشش کنید . منظور این نیست که حتما باید با او حرف بزنید ، ولی باید راهی پیدا کنید که حالتان بهتر شود . شاید حتی نوشتن یک نامه عذرخواهی، بلندخواندنش برای خودتان و بعد سوزاندنش کار خوبی باشد.
شاید حتی فکر کنید رها کردن نامزد سابقتان بزرگترین اشتباه زندگی تان بوده است یا شاید موقع تمام کردن رابطه حرفی زده اید که نباید آن را بر زبان می آوردید . در هر حال، نباید خودتان را به خاطر کاری که انجام داده اید سرزنش کنید ، وگرنه همیشه فکر می کنید اگر کارها را جور دیگر انجام داده بودید، مثل الان اینقدر احساس ناراحتی و عذاب وجدان نمی کرید. اگر اجازه دهید این حس وجودتان را پر کند عذاب وجدان و غمتان بیشتر می شود و دیگر هیچ وقت لزومی برای از سر گرفتن روال عادی زندگی تان و رها کردن گذشته نمی بینید. همیشه به خاطر داشته باشید که همه اشتباه می کنند ، از جمله شما. تنها راه دوست داشتن یک فرد جدید این است که خودتان را دوست بدارید و اگر در گذشته کاری کرده اید که نتیجه بدی داشته است خودتان را ببخشید . برای اینکه بتوانید عشق بدهید و عشق بگیرید لازم است که در درجه اول خود را تحت هر شرایطی دوست داشته باشید و این یعنی خودتان را به خاطر هر کار اشتباه و هر چیزی که قدرت عوض کردنش را ندارید ببخشید .
وقتتان را تلف نکرده اید
ممکن ایت هنگام جدایی فکر کنید وقتتان تلف شده است . مخصوصا به این دلیل که نمی توانستید چیزی را جبران کنید یا زمان را به عقب برگردانید . به همین دلیل ممکن است از نامزدتان متنفر شوید چون احساس می کیند دنیایتان را به پایش ریخته اید ولی او در تمام این مدت به فکر خودش بوده است . ولی واقعیت این است تمام رو زهایی که آنها را صرف نامزدتان کرده اید هیچ وقت زمان هدر رفته نبوده اند چون باید به خودتان یادآوری می کرید که وقتی با او بودید به چه موفقیت هایی دست یافته بودید. درست زمانی که تمرکزتان را به جای گذاشتن روی نکات منفی ، روی جنبه های مثبت آن دوران بگذارید متوجه می شوید که اصلا وقتتان را تلف نکرده اید . این شیوه باعث می شود دیگر خودتان را به چشم یک قربانی نبینید .
همواره انتظار دارید طرفتان همان چیزی باشد شما می خواهید
ما عاشق حس عاشقانه ای می شویم که روزی آن را تجربه کرده ایم ؛ عاشق حس هیجانی می شویم که طرفمان روزی باعث شده بود در وجود ما زنده شود . این واقعیت که چنین خاطراتی می تواند تاثیری به این بزرگی بر روح ما بگذارند ، برای من واقعا حیرت انگیز است ، چون نشان می دهد چطور چیزی که زمانی قلبمان را تسخیر کرده بود می تواند تا آخر عمر با ما همراه باشد .همینطور نشان می دهد که ما چطور می توانیم توقع هایی غیرواقع بینانه در مورد آینده داشته باشیم .وقتی انتظار دارید همراهتان کارهایی انجام دهد که شاید هیچ وقت از عهده انجام دادنش برنیاید ، در مورد آینده اش، توهمی در ذهنتان پدید می آورید که فقط ساخته و پرداخته ذهن و باور خودتان است؛ ولی او در واقعیت اینطور نیست و شاید هم هیچ وقت به جایی که شما از او انتظار دارید نرسد؛ در نتیجه شما شخصیتی غیرواقعی برای او در ذهنتان متصور شده اید و سالها و حتی شاید چند دهه هم این تصور را در ذهنتان نگه دارید . سالها به این امید می مانید که شاید او روزی به چیزی که شما انتظارش را دارید تبدیل شود و همین باعث می شود رها کردن او برایتان سخت تر شود .
همواره خودتان را با بقیه مقایسه می کنید
وقتی شروع به مقایسه خودتان با اطرافیانتان می کنید کم کم اینطور فکر می کنید که از آنها پایین تر هستید و اگر شرایط آنها را نداشته باشید احساس بی ارزش بودن می کنید . با این کار محیطی سرد و غمگین درونتان ایجاد می کنید که باعث می شود فکر کنید اگر با کسی نباشید نمی توانید خوشحال باشید ، در نتیجه برای خودتان احساس تاسف می کنید و در نهایت به این فکر می کنید که وقتی با نامزد سابقتان بودید اوضاع چقدر خوب بود .
شما نمی خواهید اجازه دهید گذشته فراموش شود
فقط به این خاطر که به کسی می گویید گذشته را رها کند و او از پس آن برنمی آید به این معنا نیست که نمی خواهد این کار را انجام دهد . کاری که افراد زیادی آن را انجام می دهند این است که چیزی را که به آنها می گویید با احساسشان مقایسه می کنند . آنها با خودشان مبارزه می کنند تا تصمیم بگیرند گذشته را رها کنند یا آن را حفظ کنند . قسمتی از وجودشان می خواهد همه چیز را فراموش کند ، ولی قسمتی از وجودشان فکر می کند اگر نامزد سابقشان را به طور کامل از زندگی شان بیرون کنند تمام لحظات خوشی را که با او داشته اند هم از دست می دهند. واقعیت این است که آن رابطه دیگر تمام شده است و الان فقط با یک سری تناقضات درونی روبه رو هستند که باعث می شود نتوانند به روال طبیعی زندگی برگردند .
کلام پایانی
جدایی هیچ وقت کار ساده ای نیست . احساس درماندگی می کنید چون نمی دانید بدون فردی که به او عادت کرده اید چه کار کنید و کارهایی را که تا آن موقع با هم انجام می دادید حالا باید به تنهایی انجام دهید و این موضوع می تواند برای عده ای ترسناک باشد. اگر شما هم چنین تجربه ای دارید در اسرع وقت از یک درمانگر بالینی کمک بگیرید.
