چگونه به مراد دل خود می رسیم؟

چگــــــــونه به مــــــــــــــــــــــــــــراد دل خود می رسیـــــــــم ؟

 

انسان مثبت معمولاحرف و سخن را با “من می توانم” شروع می کند و منفی نگر با “من نمی توانم”. مثبت اندیش ورد زبانش هست: “سلامتی خیر و خوشی خوشبختی موفقیت پیشرفت و رونق و رفاه .. ولیتمیه کلام جزم اندیش منفی نگر ، عکس این گفته هاست.

مثبت اندیش سخنان کلیدی خود را باور دارد و زندگی خود را بر اساس آنها تنظیم می کند و بهتر بگوییم به هر کلمه ای که بر زبانش جاری می شود روح و جان می بخشد و واقعی می شمارد و یقین دارد هر جه می گوید همان خواهد شد.

هر حرفی که می گوید –به عقیده وی و بر اساس فکری که به راه داده –نه تنها جسم او را می سازد و شکل و قالب می دهد بلمه در نفس  و اندرون و ضمید وی نیز اثر می گذارد و در رفتار و کردار و گفتار و در نهایت در سلامتی و یا بیماری او تجلی می یابد . هر کلمه ای که بر زبان می رانیم، از قدرت شگفتی برخوردار است و به کنایه گفته اند که “زبان سرخ ، سرسبز می دهد بر باد” زیرا پشتوانه هر کلام ، یک فکر، احساس ، هیجان و انگیزشی است که قدرت خاص خود را دارد و طبعا نمی بایستی آن را دست کم گرفت.

نیروی اسرار آمیزی در اندرون هر انسانی وجود دارد که با هر کلمه ای که بر زبان می آورد ، متظاهر می شود، زیرا در اصل اندیشه ایبوده که با احساسی عنیق در ضمیر ناخودآگاه عجین گشته و نیروهای خاموش باطنی بدان جان بخشیده اند و در این فرایند است که حتی یک شی بصورت حقیقتی مسلم در نظر شخص جلوه می کند و در این فرا گرد  نیروی خارق العاده باطنی است که وارد میدان می شود تا آرزوها و رویاهای شخص را در صورتی که با جنبه ها و نجواها و اندیشه های مثبت همراه شود نتایج مثبتی نیز به همراه آورد.

به خاطر داشته باشیم که هر کلمه ای که به زبان می رانیم –حتی اگر به صورت فکر و ایده باشد – از قدرت خیر یا شر برخوردار است و همین قدرت است که به کلام ما معنا و مفهوم می بخشد و کیفیت و وزن آن را مشخص می کند. در واقع  کلمات را می توان ، پوشش ها و لباس های افکار شخص دانست. به عنوان مثال ، کلمه ای را انتخاب می کنیم و با آن ، عشق و خدمت و دوستی و مهربانی را رکیب می کنیم تردید نباید داشت که آنچه اندیشیده و با کلام خود آمیخته ایم ، همان احساس را به وجود خواهد آورد و در فردی که چنین احساسی را ایجاد کرده بودیم ، اثر خواهد کرد.

 حال اگر با سخن خود حسد، نفرت، بددلی، دشمنی بیامیزیم- طبعا کلامیکه نخست به صورت فکر در ذهن ما بوجود آمده و شکل گرفته-و آن را بر زبان جاری سازیم ، در واقع احساس خود را منتقل خواهیم کرد. مثالی ساده تر می آوریم: شاید این موضوع را تجربه کرده باشیم که احساس خود را بصورت کلمات می توان به حیوانات انتقال داد.سگان بخصوص از این حیث تربیت پذیر می شوند و احساس انسان را چنان به سرعت دریافت می کنند که بسیاری همچنان بر این باورند که این موجوداتزبان بسته ، زبان انسان را می فهمند و خشونت و تندی و ناسزای شخص را متوجه می شوند و مطابق خواسته دل و فرمان های صاحب و مربی خود رفتار می کنند . در حقیقت این حیوان خانگی ، عشق و احساس و خشم و فکر ما را در می یابد و بر اساس آن عمل می کند.مثال ها در این مورد درباره بسیاری از جانوران دیگری چون : دولفین ها ، اسب ها ، گریه ها میمون ها و بسیاری دیگر مصداق پیدا می کند.

به هر حال ، هر چه در دل داشته باشیم : خواه خشم ، نفرت ، دشمن خویی، مردم ستیزی ، کژ اندیشی ، تلخی و تندی ، ناسازگاری ، بد قلبی و یا عشق و محبت ، خوش قلبی، سازش و مدارا و جز اینها  به اندیشه ای بستگی پیدا می کند که در پشت این کلمات قرار دارد و اصولا حالت روحی شخص است که به کلمه معنا و مفهوم و ارزش و اهمیت می بخشد .در حقیقت ، کللام می تواند حتی پیام آور مرگ یا زندگی برای انسان و یا دیگری باشد.

کلام را می توان خالق و موجد تمدن کنونی بشر دانست .کلمه ای که با فکر و اندیشه پیوند می خورد و در هم می آمیزد ، آفریننده و معمار تمدن بشری می گردد. هر سخنی که شخص به زبان می آورد، سر انجام روزی جنبه واقعیت می یابد. همانگونه که آفریدگار هر چه اراده کرد همان شد و آمیزاد و جهان و کاِئنات را آفرید.هر چه در این عالم هست، مخلوق فکر و رای پروردگار است که با زبان بنده اش به سخن در می آید.

0/5 (0 Reviews)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماس جهت دریافت نوبت