پاسداری از کودک آسیب دیده درون
پاسداری از کودک آسیب دیده درون
کودک را دوست داشتن نه اینکه سخت باشد بلکه برای ما آدم بزرگ ها کمی عجیب است. مایی که عادت کرده ایم پابرهنه راه نرویم، مراقب همسرمان باشیم، به جای اینکه به زندگی مان تمرکز کنیم دور بر خودمان را پر کرده ایم با هزار و یک چیز جور واجور و بیهوده. ما بی خودی ادای آدم های گرفتار را در می آوریم. در هر شغل و جایگاهی که هستیم ، زانوی غم بغل گرفته ایم و یادمان رفته که بودیم و که هستیم….
این رها نبودن هاست که کار ما را سخت می کند. این بایدها و نبایدها ست که اجازه نمی دهد خودمان باشیم و کودکانه زندگی کردن را درک کنیم. به همین دلیل ما به جای پرداختن به کودک، آلوده بالغ و والدمان می شویم و تعادل میان ساختارهای شخصیتی مان را به هم می زنیم. در چنین حالتی آیا می شود انتظار آرامش داشت؟ می توان در اوج آسایش از پنجره بیرون را نگاه کرد و از صدای کلاغ ها بال در آورد؟ معلوم است که نه، نمی شود هر که می خواهی باشی و هر طور که می خواهی بمانی و در همان حال از کودک درون سخن بگویی. کودک را دیدن و کودک را صدا زدن و شنیدن، شناخت می خواهد، عمق می خواهد و صداقت با خویشتن….
در پی جبران هستیم…جبران نداشته ها،نامرادی هاوناتوانی هایمان و غافلیم از توان خویشتن در آفرینش.
بازیابی خلاقیت
خلاقیت آموختنی است، باید به خود اجازه دهید که خلاق باشید.خلاقانه ساختن و خلاقانه زیستن یک هنر است. نوشتن یک گام بزرگ در جهت بازیابی خلاقیت است. چرا که نیمکرۀ راست مغز که جایگاه خلاقیت است با این کار تحریک شده و شما می توانید مانند دوران کودکی آفریننده باشید. برای خلاق بودن لازم نیست نقشه بکشید. خلاقیت روی می دهد اگر بخواهید و در سکوت درونی خویشتن به مدیتیشن بپردازید. خلاقیت کودکی است که انگشتانش را در رنگ فرو می برد و با علاقه و کنجکاوی جادوگرانه ای بی معناترین شکل ها در دنیای آدم بزرگ ها می پروراند. خلاقیت در آدمی همان روح الهی است که ادیان گوناگون بدان پرداخته اند. ما ذاتاً خلاق هستیم. اگر اندیشۀ خلاق را رها کرده و به اندیشۀ خطی روی آورده اید در حقیقت با طبیعت خود درست برخورد نکرده اید. انچه پشت سر ماست و آنچه در ورای ما جریان دارد در مقابل آنچه در درون خویش داریم، ناچیز است.
یکی از جذاب ترین و کار آمدترین روش هایی که می توان برای بازیابی کودک خلاق درون از آن بهره جست، نوشتن صبحگاهی است.این روش درست یا نادرست ندارد. فقط با خود قرار بگذارید که هر روز صبح یک صفحه بنویسید. سرعت نگارشتان را بالا ببرید چرا که این کار سانسورهای ناخودآگاه و مکانیزم های دفاعی تان را کنار می زند و موجب تخلیۀ ذهنی تان خواهد شد. در ابتدا این کار را کمی دشوار یا خسته کننده خواهید یافت که امری طبیعی است. شما در حال باز کردن چاکراهای درونی و روانی تان هستید، این چرخه انرژی امری نو و گاهی نگران کننده است اما با انجامش کودک درون به شما اعتماد کرده و تن به نگارش می دهد. مهم نیست چه می نویسید فقط تندتر از همیشه بنویسید. گاهی ممکن است ذهن تان قفل شود و چیزی به ذهن تان نرسد. اشکالی ندارد آن زمان آخرین جمله را تکرار و تکرار کنید. تا این قفل باز شود. نوشتن های صبحگاهی، عذر خواهی، گله گذاری یا سایر روش های نگارش که تاکنون در این کتاب دیده اید نیست. بلکه یک گام بلند در جهت افزایش آگاهی درونی شماست. می خواهیم با این کار کانون آرام هستی خویش را دریابیم جایگاهی که آن نوای ملایم و آهسته که همان صدای خلاقیت مان است را می شنویم. نوشتن روشی آسان برای بازیابی مغز هنرمند ماست. مغزی خلاق، کل گرا، آفرینندهف نقاش و اهل مراقبه.
نوشتن های صبحگاهی یک روش عرفانی مدرن برای دستیابی به آرامشی است ماورایی که راه را برای بازیابی خلاقیت و به بیان مشخص تر بازیابی کودک درون هموار ساخته و راهبری زندگی تان را به دست نیمکرۀ راست تان خواهد داد. خلاقیت یعنی پیوند دوباره با کائنات. با آن نیروی بی مانند و پایان ناپذیری که از آن آمده ایم و هنگام تجربه های ماورایی به آن چنگ می زنیم و در فکرش روز و شب می گذرانیم.
بر گرفته از کتاب ناگفته های کودک درون
مرکز مشاوره کودک گروه همراه سعادت آباد