سبک زندگی و موفقیت

سایه یا نیمه تاریک وجود چیست؟

در درون هر انسانی نقاط مثبت و منفی زیادی وجود دارد که برخی از آنها آگاه نیست. گاهی وقت ها ممکن است احساس خوبی در مورد خودتان نداشته باشید و یا حتی از خودتان نفرت داشته باشید. در مقاله امروز می‌آموزید که چگونه می توانید قسمت های دوست نداشتنی خودتان را بپذیرید و آن‌ها را به امتیازات مثبت تبدیل کنید. این را بدانید که تمام آنچه به شکل نقطه ضعف وجود دارد میتواند به ابزاری به عنوان توانمندی شما تبدیل شود.

سایه در روانشناسی چیست؟

درون هر فردی معدنی از طلا وجود دارد این گنج طلا روح انسان است که خالص و باشکوه است و می درخشد اما این طلا توسط لایه های سخت از گل پوشیده شده است. این لایه سخت همان هسته هر فردی است. لایه گلی همان نقاب اجتماعی است یعنی چهره‌ای که شما به جهان نشان می دهید. به داستان مجسمه طلای بودا توجه کنید. در سال ۱۹۵۷ قرار بود در کشور تایلند صومعه ای را به مکانی جدید منتقل کنند. عده‌ای از راهبان این صومعه مسئول جابجایی مجسمه بزرگ بودا شدند. در حین جابجایی این مجسمه یکی از راهبان متوجه ترکی در بدنه این مجسمه شد. ب

رای جلوگیری از صدمه بیشتر راهبان سعی کردند برای حمل مجسمه یک روز صبر کنند. شب یکی از راهبان با دقت ترک مجسمه را وارسی کرد. با چراغ قوه در حال مشاهده این ترک شد که ناگهان دید که چراغ قوه به طرف او بازتاب دارد. راهب در حالی که خوشحال شده بود چکش و قلم برداشت و لایه گلی از روی مجسمه را کنار زد. همینطور که قطعات گلی از روی مجسمه برداشته می شد مجسمه براق تر میشد.

بعد از چند ساعت کار و تلاش متوجه شدند که مقابل مجسمه های طلا ایستاده است. خیلی از تاریخ دانان باور دارند که این مجسمه طلایی توسط راهبان با گل پوشیده شده بود تا از به سرقت رفتن آن توسط ارتش در سال‌های دور جلوگیری شود. درست مانند همین مجسمه لایه بیرونی ما وظیفه حفاظت ما را در این جهان به عهده دارد. گنج واقعی درون انسان نهفته است. ما انسان ها به صورت ناخودآگاه طلای درون ما را توسط لایه‌ای از گل پوشانده ایم. بنابراین برای برداشتن آن کافی است شهامت داشته باشیم و گل ها را کنار بزنیم.

فواید سایه

سایه دردرون انسان ها وجود دارند تا درس های مهم بیاموزند و او را راهنمایی کنند. آنها منابعی هستند که در اختیار فرد قرار دارند تا با پیدا کردنشان و به کارگیری آنها بتوانند به عظمت وجود خود پی ببرد. احساس هایی که خیلی از افراد آن ها را سرکوب کردند می توانند به کل وجودشان ملحق شوند. آنها زمانی خطرناک و آسیب زا بودند که سرکوب شده باشند در این صورت این احساسات در اولین فرصت به وجود آمده خودشان را نشان میدهند. هجوم این احساسات شما را در حوزه هایی از زندگی میتواند ناتوان کند.

این را بدانید که هر آنچه در درون هر کسی نادیده گرفته شود بعدها خودش را به گفته یونگ به شکل سرنوشت نشان می‌دهد. موقعی که فرد بتواند رابطه مسالمت آمیزی با سایه خود برقرار کند زندگی‌اش دچار تحول بزرگی خواهد شد. تصور کنید که می که در پیله است به پروانه زیبا می تواند تبدیل شود. موقعی که شما بتوانید از ناخودآگاه بیرون بیایید و سایه تان را بشناسید دیگر لازم نیست به همه ثابت کنید که فرد دیگری هستید یا به اندازه کافی خوب هستید.

علاوه بر این سایه ها باعث می شود که شما ترس های تان از بین برود و شکوه واقعی خودتان را کشف کنید. کلید تغییر هر انسانی در سایه وجود دارد. سایه ها همچنین اثرات دگرگونی را در خود نهان کرده است و این تغییری است که می‌تواند در سطح سلولی آشکار شود و حتی روی دی ان ای فرد تاثیر بگذارد. بعد از مواجهه با درونتان آزاد خواهید بود تا تمامیتِ باشکوه تان را تجربه کنید و با خوبی ها و بدی ها و تاریکی و روشنی ها روبرو شوید. تنها با قبول کامل آنچه هستید می توانید آزادانه انتخاب کنید و تصمیم بگیرید در این جهان چه کنید.

 

چگونگی ایجاد سایه در وجود انسان

هر فردی با سیستم احساسی سالم به دنیا می آید. هنگامی که به دنیا می آید خودش را دوست دارد و به طور کامل قبول میکند. در این زمان درباره اینکه کدام بخش های وجودش خوب و دوست داشتنی هستند و کدام یک بد هستند قضاوتی نمی کند. در دنیای مطلق و کامل وجودش به سر می‌برد. در لحظه زندگی می کند و خود را آزادانه نشان می‌دهد.

دیگران به تدریج به انسان می گویند چگونه رفتار کند، چه موقعی غذا کم کم یاد می گیرد چه رفتارهایی موجب پذیرش او توسط دیگران می‌شود و چه رفتارهایی موجب می‌شود که توسط آنها طرد شود. یاد می گیرد چه موقعی به خواسته هایش به سرعت پاسخ داده شود و چه زمانی گریه هایش نادیده گرفته شود. یاد می‌گیرد که به افراد پیرامون اعتماد کند یا از آنها هراس داشته باشد.

هماهنگی و سازگاری یا هماهنگی و ناسازگاری را یاد می‌گیرد. می آموزد چه ویژگی هایی در محیط اطرافش پذیرفتنی است و چه ویژگی های مردود به شمار می‌رود. تمامی این موارد او را از زندگی در لحظه و ابراز آزادانه باز می دارد. از این رو انسان نیاز دارد تا دوباره تجربه معصومیت کودکی اش را زندگی کند. این تجربه به او اجازه می دهد آنچه در هر لحظه هست را بپذیرد. برای سلامت شادی و تجربه کامل وجود داشتن به عنوان انسان باید در اینجا باشد.

بسیاری از شما ممکن است این گونه بزرگ شده باشید که باور کنید انسان ها ویژگی های خوب و ویژگی های بد دارد و برای پذیرفته شدن باید از دست ویژگیهای بدر خلاص شوند و یا آنها را مخفی کنند. اما بعد از بزرگ شدن می فهمید که حقیقتی بزرگتر وجود دارد و آن این است که بخش های بد و خوب برای کامل بودن لازم هستند.

دنبال کردن سایه

سایه انسان چهره های مختلفی دارد: چهره های ترسناک ، حریص ، خشمگین ، کینه جو ، خبیث ، خودخواه ، تنبل دوست دار کنترل، دشمن، زشت، نالایق، پست، ضعیف، اهل انتقاد، اهل قضاوت و… این فهرست همینطور ادامه خواهد داشت. نیمه تاریک وجود انسان به صورت انباری برای نگهداری این وجود غیرقابل پذیرش عمل میکند. شما وانمود می کنید که این موارد در درونتان وجود ندارد و سبب شرم و خجالت تان می شود. اینها چهره هایی از شما است که دوست ندارید به دیگران و حتی خودتان نشان بدهید.

تمامی آنچه از آن نفرت دارید در مقابلش مقاومت می کنید و دوست ندارید در شما وجود داشته باشد سبب کاستن از احساس ارزشمندی تان می شود. موقعی که در مواجهه با بخش تاریک وجودتان قرار میگیرید اولین عکس العمل غریزی تان فرار کردن و سپس چانه زدن تا آنها را از آن خود ندانید. خیلی از ما زمان و هزینه زیادی را تجربه می‌کنیم تا این کار را انجام دهید و عجیب است که همین وجود تاریک که آنها را انکار کرده اید به بیشترین توجه شما نیاز دارند.

بسیاری از افراد از روبرو شدن با همین تاریکیهای درونشان هراس دارند اما در همین تاریکی است که می توان شادی و رضایت را که به دنبالش هستید پیدا کنید. هنگامی که برای شناختن خودتان زمان صرف می کنید دری را به سمت روشنایی باز میکنید. یکی از بزرگترین مشکلات عصر امروز بیماری همه چیز دانی است. دانستن خیلی وقتا سبب می‌شود از تجربه کردن با روح و قلبتان باز بمانید. اما کار کردن روی سایه پدیده ای ذهنی نیست بلکه سفری است از ذهن به قلب. اگر نمی توانید سایه ها یتان را مشاهده کنید بهتر است از دوستان، افراد خانواده و همکارانتان درباره اش سوال کنید. آن‌ها سایه را به شما نشان می دهند.

فرافکنی سایه در روابط

یونگ جمله معروفی دارد که می گوید: هر رفتار اطرافیان که شما را آزار می دهد قطعاً موجب شناخت بیشتر خودتان می شود. رفتارهای در دیگران که شما را آزار می دهد سبب شناخت سایه خودتان می شود. بیشتر اوقات آزار ها و اذیت هایی که از دیگران می بینیم و ساعت ها در مورد آنها فکر میکنیم به علت مشکلات حل نشده در وجود خودمان است. هر گونه قضاوت که درمورد دیگران دارید غالباً فرافکنی آن چیزی است که در سایه شما وجود دارد .

افراد معمولاً نقاط ضعف خودشان را به دیگران فرافکنی می کنند و ویژگی های منفی که در مورد بقیه میگویند به نوعی همان چیزهایی است که لازم است به خودشان بگویند. وقتی درمورد دیگران قضاوت می کنید در حقیقت در مورد خودتان این کار را انجام میدهید.

شما بیشتر سایه هایتان را از نگاه خودتان دور می کنید و اگر اتفاقی به اسم فرافکنی وجود نداشت شاید همیشه از آنها بی خبر می ماندید. بنابراین هر آنچه که در مورد دیگران می گویید را یک بار دیگر مورد بررسی قرار دهید و با دقت به آنها فکر کنید و سعی کنید که همان ویژگی ها را در درون خودتان پیدا کنید. انسان ها می توانند حتی نیمه های روشن وجودشان را به دیگران فرافکنی کنند. مثلاً اگر فردی را به خاطر ویژگی های مثبت تحسین می کنید احتمالا همان ها هم در وجود خودتان نهفته است. به این ترتیب بخش جدیدی از وجودتان را می بینید که همیشه از آن بی خبر بوده اید.

تمرین شناخت سایه

چشمهایتان را ببندید و ۵ نفس عمیق و آرام بکشید. تلاش کنید تا هر دم تان ۵ شماره طول بکشد ، نفستان را تا زمانی که احساس راحتی می‌کنید نگهدارید و بازدم تان را تا زمانی که می توانید آهسته و طولانی کنید، از هر نفس تان برای خاموش کردن ذهن و رفتن به آگاهی تان استفاده کنید. حالا ۱۰ سوال را از خودتان بپرسید و برای گوش دادن به ندای درونی تان زمانی را صرف کنید. بعد از چند لحظه چشم هایتان را باز کنید و پاسخ را در دفترچه یادداشت کنید. بهترین راه این است که سریعاً هر پاسخی به فکرتان می رسد را یادداشت کنید. پاسخ درست و نادرستی وجود ندارد. کافی است اجازه دهید که آنچه از درونتان به بیرون می آید روی کاغذ بیاورید.

۱. بیشتر از همه از چه چیزی در زندگی هراس دارید؟

۲. چه بخش هایی از زندگی تان به تغییر و تحول اساسی نیاز دارد؟

۳. بیشتر از همه میترسید که اطرافیان چه چیزی را در مورد شما بفهمند ؟

۴. بیش از همه می ترسید خودتان چه چیزی را در مورد خودتان متوجه شوید؟

۵. بزرگترین دروغی که تاکنون در زندگی به خودتان گفته اید چه بوده است؟

۶. بزرگترین دروغی که تاکنون به دیگران در مورد خودتان گفته اید چه بوده است؟

۷. چه چیزهایی شما را از آنچه لازم است برای ایجاد تحول در زندگی تان انجام دهید باز می دارد؟

۸. از کدام ویژگی های خودتان بدتان می آید؟

سایه ات را بشناس

هرچند شنیدن نظرات دیگران برای اینکه بدانید عملکردتان چگونه است کاری ترسناک است اما هر ذره کوچک از این نوع بازخورد ها سبب رشد و پیشرفت شما می شود. دیدن خودتان آنگونه که هستید به شهامت نیاز دارد. اگر نخواسته باشید واقعیت را بشنوید نخواهید توانست در زندگیتان تغییر ایجاد کنید. افراد بعد از کشف قسمتهایی از وجودشان که برای مدت طولانی از آنها مخفی بوده است دچار اندوه و ناراحتی می شوند. این را بدانید که کلیت وجود شما با انتقال بعضی احساسات و هیجانات به سایه تان دچار تغییر نمی شود و شما هرگز فرد دیگری نمی شوید.

راه دیگر آشکار شدن جنبه‌های پنهان وجودتان روی کاغذ آوردن نام سه فردی است که دوستشان دارید و سه نفر که از آنها نفرت دارید. باید سه نفری را که دوست دارید تحسین کنید و حضورشان به شما انگیزه می دهد و ویژگی هایی در آنها باشد که دوست دارید در خود پرورش دهید، انتخاب کنید. آنها باید شما را خشمگین و عصبانی کنند یا کاری را انجام دادند که موجب تنفر شما شده است. نیازی نیست که این افراد را از نزدیک بشناسید. آنها میتوانند هنرپیشه، نویسنده یا موسیقیدان باشند.این فهرست منبع مناسبی برای یافتن بخش‌های انکار شده وجودتان است.

 

کلام آخر

سایه قسمت های پنهان و دوست نداشتنی وجود هر فردی است که میخواهد آنها را انکار کند یا طور دیگری خودش را به جامعه و دیگران نشان دهد. اگر شما هم بخشهایی از وجودتان را دوست ندارید و از طرفی حتی از بعضی رفتارهای دیگران عصبانی و ناراحت هستید نشان از وجود سایه در درونتان دارد. شناسایی سایه ها و کنار آمدن با آنها به راحتی امکان پذیر نیست و در این زمینه توصیه می شود که از یک روانشناس یا درمانگر با تجربه کلینیک همراه کمک بگیرید.

5/5 (1 Review)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
تماس جهت دریافت نوبت