آرامش واقعی
انسان از لحظهای که به دنیا میآید با چالشها و مسائل مختلفی دست و پنجه نرم میکند و متاسفانه در این راه ممکن است آرامش خودش را از دست بدهد. از طرفی با گذر عمر فشارهای مختلفی سراغ فرد میآید و مطمئناً اگر کسی آرامش درونی نداشته باشد و نتواند با مشکلات کنار بیاید دچار اضطراب، افسردگی و.. میشود. به همین علت در مقاله امروز قصد داریم در مورد این موضوع که آرامش واقعی چیست و چگونه میتوان به آن رسید، بپردازیم.
آرامش واقعی چیست؟
برخی از افراد این تصور را دارند که چگونه میتوان آرامش را در زندگی پیدا کرد و اصلاً آرامش چه معنایی دارد؟ آرامش احساسی درونی است که موارد گوناگونی مانند عوامل محیطی، شخصی، خانوادگی و.. بر روی آن اثرگذار میباشند و وجود آن باعث لذت در زندگی و رضایت میشود. آرامش درونی به کنترل احساساتی مانند ترس غم یا خشم گفته میشود.
راههای رسیدن به آرامش واقعی
زندگی کردن در لحظه حال آن چیزی است که تمام ادیان و علوم روانشناسی روی آن تاکید دارند. ذهن انسان نباید در گذشته و حال باشد چرا که باعث میشود معنای واقعی زندگی را از دست بدهد. اما سوال این است که برای رسیدن به آرامش واقعی چه اقدامات دیگری باید انجام داد:
تغییر دیدگاه نسبت به زندگی
شاید شما هم مانند خیلی از افراد دیدگاه تاثیرپذیری از اطرافیانتان داشته باشید اما این را بدانید که معاشرت با انسانهای منفی اندیش میتواند آرامش واقعی را قطعاً از شما سلب کند. علاوه بر این اگر بخواهید تفکر تعصبآمیز و افراطی در مورد برخی موضوعات داشته باشید نمیتوانید زندگی راحتی را در پیش بگیرید. کسانی که با کوچکترین انتقادی به هم میریزند و دوست دارند که همه چیز طبق خواستههای آنها پیش برود همیشه در حال نگرانی و اضطراب به سر میبرند به این دلیل که این افراد نمیتوانند به یک موضوع از زوایای مختلف بنگرند. بنابراین هر چقدر سعی کنید نگاه انعطاف پذیری به مسائل داشته باشید و دیدگاهتان را از تفکر سیاه و سفید رهایی دهید آرامش بیشتری هم خواهید داشت.
داشتن هدف در زندگی
مسلماً کسی که افکار گوناگونی در ذهنش میگذرد و فکرش دائماً مشغول است آرامشی هم نخواهد داشت. اگر بتوانید هدف مشخصی برای خود انتخاب کنید مسیرتان مشخص میشود و از سرگردانی رهایی مییابید. به این نکته توجه کنید که هدفهای خود را به اهداف کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت تقسیم بندی نمایید تا راحتتر بتوانید به آنها برسید. فرقی نمیکند که شما یک کارمند، معلم، مدیر یا دانش آموز یا دانشجو و حتی یک فرد خانهدار باشید، در هر حال برای هر برنامه کوچک یا بزرگی در زندگی خود باید هدف داشته باشید تا ذهنتان نظم پیدا کند. هدف داشتن همچنین به شما انگیزه و انرژی برای کارهایتان میدهد.
غلبه بر ترسها
ترسهای مختلفی در وجود انسان هستند که برخی از آنها مطابق با واقعیت بوده و برای بقای فرد ضروری است. اما متاسفانه برخی از ترسها در وجود انسان غیر ضروری هستند حتی میتوانند بیمارگونه باشند. در چنین حالتی است که ترس باعث ایجاد اختلال میشود و سپس ناتوانی از راه میرسد و موقعی که به باری سنگین تبدیل میشود پس هیچ هدف مفیدی برخوردار نخواهد شد. ترس به نوعی میتواند سد راه اهداف انسان شود و او را از رسیدن به موفقیت باز دارد. انسانی که نمیتواند به ترسهای خود غلبه کند، در مسیر عادی زندگیش به مشکلات زیادی بر میخورد و آرامشی نخواهد داشت.
تنهایی با خود
بهتر است زمانهایی را با خودتان سپری کنید و از بودن با خویشتن لذت ببرید. انسان سالم کسی است که بتواند هم از حضور در اجتماع و گروههای مختلف و هم از تنهایی با خودش نهایت استفاده را بکند. تنهایی میتواند فرصت مناسبی برای پرورش دادن روح و روان، فکر کردن به هدفها، خودشناسی و یا هر چیز دیگری باشد. شما میتوانید خیلی از کارهایی را که نمیتوانستید در طول هفته انجام دهید، با رفتن به دل طبیعت در آخر هفتهها و اختصاص دادن زمانهایی برای خلوت با خویشتن، جبران کنید. تنهایی یک فرصت عالی برای رسیدن به آرامش درون است.
انجام مدیتیشن
اگر شما بتوانید در کلاسهای یوگا شرکت کنید یا اینکه خودتان مدیتیشن و مراقبه انجام دهید به آرامش روح و روانتان کمک زیادی کردهاید. این نوع تمرینهای آرامبخش میتوانند اضطراب نگرانی و تشویش را از درون شما دور کنند. به این دلیل که زمانی که مغز درگیر آرام کردن شما و عضلات بدنتان میشود ذهنش کمتر به سمت مسائل دیگر میرود و اگر این کار را تکرار کنید مغز به تدریج به این کار عادت میکند.
دوری از حسادت و حسرت
شاید جالب باشد بدانید که هیچ چیزی به اندازه حسادت نمیتواند آرامش اصلی را از انسان بگیرد. حسادت کردن آنچنان میتواند تغییرات ناخوشایندی بر بدن انسان ایجاد کند که حتی سلامتی جسمانیاش را هم تحت تاثیر قرار دهد. حسادت نوعی باور فردی نسبت به امتیاز قانونی یا جسمانی یا مالکیت متعلقات زندگی شخصی دیگر است. انسان حسود همیشه در کارهایش شکست میخورد و همین امر سبب میشود که او پیش از پیش به نوعی سرخوردگی و خستگی روحی مبتلا شود و پیوسته با خشم و ناراحتی از خود بپرسد آخر کجای کار من خراب شد؟ یا هر کاری که میکنم هیچ فایدهای ندارد.
حسرت و حسادت صفاتی خودخواهانه هستند و این احساسات هنگامی شکل میگیرند که ذهن در ساختار مخصوصی که خودش از واقعیت درست کرده است گرفتار میگردد و تمام توجهش را به جای معطوف کردن به واقعیت به آن ساختار متمرکز میکند. حسرت و حسادت اجتماعی اساساً سیریناپذیر هستند به واقع این جنگی است بین حس آگاهی با مابقی واقعیت. این همان واقعیتی است که از طریق لنزهای افکار ناملموس اجتماعی که پیوسته شخص را به اندیشههای بسیار خیال پردازانه و به هر نوع حرکتی وا میدارد. اگر میخواهید همیشه آرامش روان داشته باشید و دیگران از وجود شما لذت ببرند روی این دو صفت در وجود خودتان کار کنید و حتی اگر لازم باشد از یک مشاوره با تجربه در این زمینه کمک بگیرید.
عدم سرزنشگری خود
این را بپذیرید که هر انسانی ضعفها و عیبهایی دارد و قرار نیست کسی یک انسان کامل و ایده آل باشد. اگر شما اشتباهاتی در گذشته حتی شرم آور و ننگین انجام دادهاید و یا انتخابهای بیفکری کردهاید بدانید درسی را که باید از آن اتفاق گرفتهاید و سعی کنید از آن به راحتی عبور کنید. شاید آن موقع بهترین انتخاب شما همان گزینه بوده باشد. پس دست از سرزنش کردن و انتقاد کردن خود بردارید و شفقت با خود را بیاموزید. اگر دائماً بخواهید خودتان را به خاطر کارهایی که رها کردهاید یا هدفهایی که به آنها نرسیدهاید و حتی نقاط ضعفتان، سرزنش کنید ناخواسته با این نوع گفتگوی منفی درونی علاوه بر آرامش عزت نفستان را هم خدشه دار کرده اید.
پذیرش
ممکن است وقتی به گذشته خودتان نگاه کنید در زندگیتان اتفاقات ناگواری همچون طلاق، بیماری بدخیم، ورشکستگی، اخراج از کار، افتادن درسی از دانشگاه، خیانت، مرگ فردی عزیز یا.. را تجربه کرده باشید. این اتفاقات ناگوار میتواند در زندگی خیلیها رخ داده باشد اما اینکه بدانید چگونه باید از آنها عبور کنید و به عنوان تلخیهای زندگیتان بپذیرید بسیار مهم است. طبیعتاً این مرحله کار خود شما به تنهایی نیست و حتماً نیازمند طی کردن جلسات منظم روان درمانی میباشد. اگر میکنید که گذر زمان همه چیز را درست میکند بدانید که این گونه نیست چرا که هر بحرانی اگر حل نشده باقی بماند، تصاویرش دائماً در ذهنتان یادآوری میشود و میتواند آرامش روانتان را سلب کند.
دوست داشتن خود
اینکه بتوانید خودتان را دوست داشته باشید بستگی به عزت نفس و اعتماد به نفس واقعی شما دارد. اگر در درون احساس ارزشمندی واقعی میکنید و برای خودتان احترام قائل هستید، به آرامش واقعی هم میرسید. دوست داشتن خود به معنای خودخواهی نیست بلکه به آن معناست که شما به خودتان و ارزشهایتان توجه کردهاید.
ارتباط با دیگران
طبیعی است که هر فردی دوست دارد در اجتماع باشد و کسانی به عنوان همدل در کنارش حضور داشته باشند. اینکه شما دوستان و یا خانوادهای را داشته باشید که بتوانید با آنها درد و دل کنید و مسائل خود را در میان بگذارید به حال خوب شما بسیار کمک میکند. کسانی که به نیازهای شما اهمیت میدهند و هنگام مواقع ضروری باری از دوش شما برمیدارند، در احساس امنیت درونیتان بسیار تاثیرگذار هستند.
بخشش
فکر کردن دائم به اشتباهات و رفتارهای ناپسندی که دیگران با شما کردهاند چیزی جز سلب آرامش به همراه ندارد. کسی که مدام به رفتارهای ناخوشایند اطرافیانش فکر میکند و آنها را در ذهنش تکرار میکند یعنی اینکه حتی برای خودش هم ارزشی قائل نشده است چرا که کسی اگر برایش آرامش روان و سلامتیاش مهم باشد انقدر نشخوار ذهنی نمیکند. اگر کسی رفتاری بدی با شما داشته است میتوانید در ذهنتان کارهای خوبی که در حقتان کرده است را مرور کنید یا اگر این چنین نیست، او را ببخشید. فراموش کردن خاطرات تلخ و کینهها مسیر آرامش را برایتان هموار میکند.
سخن پایانی
در مقاله امروز با راههای رسیدن به آرامش واقعی آشنا شدهاید. این را بدانید که زندگی پرمشغله این روزها ذهن و روان خیلیها را درگیر کرده است و باعث شده است که بسیاری از افراد فقط در پی روزمرگی باشند. رسیدن به آرامش واقعی برای همه کار راحتی نیست و گاهی نیاز است که فرد با کمک یک روانشناس با تجربه، آن افکار و باورهای مسمومی را که سالها در درونش رخنه کرده است پیدا کند و پس از طی کردن مرحله درمان، به آن برسد.