سبک زندگی و موفقیت

چطور والدین موفقی باشیم؟ 

تربیت و پرورش کودک در بسیاری از مواقع امری بسیار طاقت فرسا به شمار می رود، مخصوصا وقتی دارای فرزندان 2 سال به بالا باشید. کودکان در این سن اصلا به حرف پدر و مادر خود گوش نمی کنند. هیچ کدام از ما قبل از اینکه بچه دار شویم ، هرگز تصور نمی کردیم پدر و مادر شدن تا این حد دشوار باشد. . اینکه چگونه بتوانید کودک خود را وادار کنید از شما اطاعت کند و ارتباط موثری با او داشته باشید ، ممکن است در ابتدای امر بسیار دشوار به نظر برسد، اما به هیچ وجه غیر ممکن نیست.

 

چطور والدین موفقی باشیم؟

کودکان موجوداتی بسیار هوشیار و الگوپذیر بوده و از محیط اطراف خود و رفتارهای دیگران تقلید و الگوبرداری می کنند . اکثر کودکان از یک قانون طلایی تبعیت می کنند؛ با دیگران همان گونه رفتار کن که می خواهی با تو رفتار شود. نکاتی که در این مقاله می خوانید، به شما کمک می کند فرزندتان را وادار به حرف شنوی کنید. 

1-خواسته هایتان باید عقلانی باشد و قاطعانه بیان شوند. 

وقتی از کودک می خواهید که کاری انجام دهد ، او دقیقا می فهمد که قاطع هستید یا خیر. آنها حتی حالت های صورت و بدن و تن صدای شما را در آن هنگام درک می کنند. اگر ذره ای احساس کنند که شما قاطعانه حرف نیم زنید، می توانند با گریه کردن و نق زدن از انجام کار سر باز بزنند. خواسته های خود را بارها و بارها تکرار نکنید. 

اصل مطلب را مستقیم بیان کنید.

دامنه توجه کودکان بسیار محدود است. آنها قادر نیستند مدت زمان طولانی روی یک موضوع تمرکز کنند . شما به عنوان یک پدر یا مادر باید از جملات کوتاه برای بیان اصل مطلب استفاده کنید. از جملات بلند و پیچیده استفاده نکنید. وقتی همینطور پشت سر هم کلمات عجیب و غریب به زبان می آورید، کودک فقط سر خود را به علامت تایید تکان می دهد ، اما در واقع هیچ کدام از کلمات وارد مغزش نمی شود. جملات دستوری طولانی به طور بالقوه به معنای یک پاسخ منفی محکم از سوی کودک هستند. 

یادداشت های کوچک بنویسید.

این یادداشت ها را به جایی بچسبانید که فرزند بیشتر رفت و آمد می کند ، یادتان باشد آنها را تا ارتفاع چشم کودک بچسبانید نه خیلی بالا. 

امکان انتخاب بدهید.

بگذارید کودک انتخاب کند. گاهی اوقات، کودک عمدا به حرف شما گوش نمی دهد چون فکر می کند نتیجه این گوش دادن مطلوب نخواهد بود . وقتی به فرزندتان امکان انتخاب می دهید در واقع انعطاف پذیری آنها را برای عمل کردن به خواسته هایتان بیشتر می کنید. 

خواسته های خود را بیش از حد تکرار نکنید. 

به بچه های کوچک باید هزاران بار تذکر داد که چه کاری را باید و چه کاری را نباید انجام دهند. در عین حال، نوجوانان اصلا دوست ندارند کسی به آنها غر بزند. تنها روش حل این مشکل، یادآوری است، مثلا بگویید: “علی، شیرت رو قبل از اینکه سرد شود بخور”، ولی اگر باز هم گوش نکرد، بگویید: “اگر همین الان شیرت را تمام نکنی، اجازه نداری کارتون مورد علاقه را تماشا کنی.” از تکرار پیام بیش از دو یا سه بار خودداری کنید.اگر به داد و فریاد ادامه دهید کودکان از شما پیشی می گیرند. با بزرگتر شدن بچه ها از تعداد دفعات تذکر بکاهید.همچنین به یاد داشته باشید که کودکان با هم فرق دارندو روشی که در مورد یک کودک موفقیت آمیز بوده، ممکن است در مورد کودکی دیگر جواب ندهد. باید آنقدر تلاش کنید و راه های مختلف را امتحان کنید تا روشی را که مناسب شما و فرزندتان است پیدا کنید و همان را اجرا کنید. 

2-معضل تکلیف 

 

همه والدین در هر جای دنیا نسبت به تکالیف کودکشان با وضعیتی مشابه روبرو هستند؛ فرزندانشان تمایلی به انجام تکالیف خود ندارند. آنها عاجزانه می خواهند که فرزندانشان از روی میل تکالیف خود را انجام دهند اما به این آسانی هم نیست. به عنوان یک پدر و مادر می توانید راه هایی را دنبال کنید که باعث شود فرزندتان نه تنها تحت یک برنامه منظم تکالیف خود را انجام دهند بلکه آن برنامه را به طور روزانه دنبال کند .

با معلم کودک مشورت کنید 

در آغاز هر سال یا هر جلسه از کلاس با معلم فرزند خود صحبت کنید. با این کار راه هایی به ذهنتان می رسد که به شما کمک می کند فرزندتان را آماده کنید تا با میل خود تکالیفش را انجام دهد. می توانید از طح ها و ایده های جالب استفاده کنید و انجام تکلیف را برای کودک به فعالیتی شاد و جذاب تبدیل کنید.

راهنمای فرزند خود باشید

شاید داد بزنید و یا تهدید کنید، اما هیچ کدام از این موارد منجر به این نمی شود که فرزندتان از روی علاقه تکالیفش را انجام دهد . این کارها شاید به صورت مقطعی مشکل را حل کند ولی دیری نمی انجامد که دیگر اثری نخواهد داشت. بنابراین به جای اینکه مستبدانه و با تحکم او را مجبور به انجام تکلیف کنید ، مانند یک راهنما به او کمک کنید . با او صحبت کنید و از او بپرسید چرا علاقه ای به انجام تکالیف ندارد.وقتی ریشه مشکل را یافتید ، به دنبال رفع آن باشید.

کودک را تنها بگذارید

هنگام انجام تکالیف بالای سر او نایستید و از اتاق بیرون بروید . ممکن است در چند مورد اشتباهاتی داشته باشد، ولی مهم نیست.بگذارید فرصت اشتباه کردن در او پیش بیایدو عواقب ناشی از اشتباه خود را مشاهده کند. والدین نباید به فکرهای وسواسی دامن بزنند و به محض شروع این افکار در مورد فرزندشان بهتر است به خود بیایند و به زندگی خود بپردازند. تعهد و سماجت والدین برای رسیدن به اهدافشان درس بزرگی برای فرزندان است. کودک از والدین خود الهام می گیرد و این باعث ایجاد اراده و انگیزه قوی در آنها می گردد. 

انجام تکلیف را به فعالیتی شاد و جذاب تبدیل کنید

کودکان چون انجام تکلیف را کاری خسته کننده و ملالت آور می پندارند، هیچ رغبتی نسبت به آن نشان نمی دهند ؛ بنابراین نقش شما به عنوان والدین این است که کاری کنید فرزندتان به یک فعالیت خاصی علاقه پیدا کند. 

کودک را مسئولیت پذیر بار بیاورید

مسئولیت انجام تکالیف را از دوش خود برداشته و آن را به فرزند خود محول کنید. در ابتدا ممکن است کاری بسیار دشوار باشد، ولی به تدریج همه چیز بهتر خواهد شد. خیلی مهم است که کودکان ارزش انجام تکالیف را بدانند و طبق یک برنامه مشخص عمل کنند . آنها باید به عواقب سروقت انجام ندادن تکالیف آگاه باشند.دخالت نکردن والدین در اینجا به معنای بی تفاوتی نیست . در واقع با این کار به فرزند خود آموزش می دهید در زندگی مسئولیت پذیر باشد. 

3-کج خلقی او را فرو بنشانید

 

داد و فریاد بخشی از زندگی همه پدر و مادرها و کودکان است و وقتی شروع می شود که کودک به محیط اطراف عادت کرده و می داند چه چیزهایی او را بلافاصله خوشحال و یا ناراحت می کند. کج خلقی کودک ممکن است حتی وقتی او فقط چند ماه دارد شروع شود، زیرا او فهمیده است که با گریه کردن و جیغ زدن می تواند آنچه را که به دنبالش است(توجه والدین)به دست بیاورد. به تدریج که کودک بزرگ می شود این کج خلقی ها حتی شدیدتر نیز می شود. کودک با همین روش رشد و فکر می کند هر چیزی را که بخواهد می تواند با جیغ و گریه به دست بیاورد. او در آینده در زندگی خود با مشکلاتی مواجه خواهد شد و اگر آنچه را که به دنبالش بوده به دست نیاورد، احساس سرخوردگی می کند و نمی داند چگونه باید با این قضیه کنار بیاید. والدین باید قاطعانه عمل کنند و در مقابل کج خلقی کودک مقاومت نشان دهند. 

محرک ها را شناسایی کنید

به عنوان پدر و مادر پیدا کردن علت بدخلقی کودک برای شما امری الزامی است. ممکن است خستگی یا گرسنگی موجب اوقات تلخی او شده باشد. اگر اینطور است سعی کنید هر کاری که دارید به وقت دیگری موکول کنید . بهتر است هنگام غذا یا وقت خواب کودک به خرید نروید. وقتی برنامه عادی روزانه کودک مختل می شود موجبات آشفتگی و بی قراری وی فراهم می آید. گاهی اوقات نیز در مورد کودکان بزرگتر ممکن است اتفاق بدی در مدرسه برایشان افتاده و روز بدی را سپری کرده باشند. در این صورت او عصبانیت خود را در خانه خالی می کند. باید کنار فرزند خود بنشینید و در مورد علت عصبانیتش با او صحبت کنید. صبر کنید خودش دلیل خشمش را برایتان شرح دهد. 

سخنان کودک را تایید و با او راتباط برقرار کنید

این روش بیشتر در مورد کودکان بزرگتر کاربرد دارد. کاری که باید انجام دهید این است که مشکل را از ریشه بررسی کنید و نگذارید به یک جنجال بزرگ تبدیل شود. کنار فرزند خود بنشینید ، در چشمانش نگاه کنید و حرف های او را تایید کنید. باید انتظارات یکدیگر را برای هم شرح دهید و هر دو بگویید که از یکدیگر چه می خواهید. برقراری ارتباط ، کلید جلوگیری از داد وفریاد در کودکان بزرگتر است. 

توجه کودکان را به چیز دیگری معطوف کنید 

این روش در مورد خردسالان خیلی خوب جواب می دهد زیرا دامنه توجه آنان کمتر بوده و به آسانی می توان توجه آنان را از چیزی به چیز دیگر معطوف کرد. به محض اینکه کودک شروع به ایجاد سر و صدا و قشقرق کرد سعی کنید در مورد موضوعی کاملا اتفاقی یا موضوعی خنده دار یا چیزی که دوست دارد، مثلا غذا یا کارتون مورد علاقه اش صحبت کنید. آنقدر به حرف زدن ادامه بدهید که مطمئن شوید دیگر از داد و فریاد خبری نیست. 

بگذارید گریه کند 

گاهی اوقات لازم است بگذارید کودک آنقدر گریه کند که خسته شود و از این راه به کج خلقی اش پایان دهد. کودکان نیز مانند بزرگسالان نیاز دارند ناراحتی درون خود را تخلیه کنند و چه چیزی بهتر از این است که اجازه دهیم کودک هر چقدر دلش می خواهد گریه کند. وقتی کودک بفهمد که هرچقدر هم گریه کند فایده ای ندارد ، دست از این کار خواهد کشید. 

 

کلام پایانی

می توان پرورش فرزند را به رانندگی در یک جاده پر پیچ و خم و ناهموار تشبیه کرد؛ تا یک مسیری همه چیز خوب پیش می رود و ناگهان با کمال ناباوری می بینید که در یک گودال افتاده اید .در پرورش کودک هم قطعا چنین تجربه ای را خواهید داشت؛ گاهی اتفاق می افتد که کودک بدون هیچ اعتراضی به حرفتان گوش داده و مثل یک فرشته رفتار می کند. در عین حال ، در مواقعی هم او بیش از حد لجوج و سرسخت می شود. اگر شما هم چنین تجربه ای دارید بهتر است در کنار هر راهکاری از مشاور کودک کمک بگیرید.

0/5 (0 Reviews)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
تماس جهت دریافت نوبت