سبک زندگی و موفقیت

چگونه با ایجاد عادات کوچک و مثبت زندگی خود را بهبود ببخشید ؟ 

شما اغلب خودتان را متقاعد می کنید که دستاوردهای بزرگ به اقدامات بزرگ نیاز دارند . برای کاهش وزن ،راه اندازی کسب و کار ، نوشتن کتاب ، پیروزی در مسابقه یا دستیابی به هر هدفی ، چنان فشاری به خودتان می آورید که زمین زیر پایتان به لرزه در بیاید و به چنان پیشرفتی برسید که همه از آن حرف بزنند . پیشرفت یک درصد ل توجه نیست و گاهی حتی اصلا به چشم نمی آید ؛ اما می تواند بسیار موثر باشد . به خصوص در بلند مدت . تاثیر پیشرفت های کوچک در بلند مدت شگفت آور است .

در حقیقت می توان چنین گفت : اگر در هر روز یک سال یک درصد بهتر شوید ، در نهایت 37 برابر بهتر از قبل خواهید بود . از سوی دیگر اگر هر روز یک سال را یک درصد بدتر شوید ، تقریبا تا صفر نزول کرده اید ؛ بنابراین پیروزی یا موفقیتی ناچیز به موفقیتی بزرگ منجر می شود . شاید تاثیر روزانه ی آنها ناچیز به نظر برسد؛ اما با گذشت ماه ها و سالها چشمگیر خواهد شد . زمانی که 2 ، 5 یا شاید 10 سال به عقب نگاه کنید، ارزش عادت های خوب و بهای عادت های بد آشکار خواهد شد .

عادت های شما می توانند به نفع یا ضررتان تمام شوند

برخی از تاثیر عادات مثبت شامل موارد زیر است:

افزایش بازدهی 

انجام یک کار اضافی در روز می تواند قدم کوچکی باشد؛ اما بر یک حرفه تاثیر بزرگی خواهد گذاشت . تاثیر خودکارسازی وظیفه ای قدیمی یا تسلط بر مهارت های جدید می تواند بزرگتر باشد . هر قدر بدون فکر کردن وظایف بیشتری انجام دهید ، مغز شما برای تمرکز بر حوزه های دیگر آزادتر خواهد بود . 

افزایش دانش 

یادگیری یک ایده جدید از شما نابغه نمی سازد؛ اما تعهد به یادگیری بلند مدت می تواند سرنوشت ساز باشد . 

افزایش روابط

مردم منعکس کننده ی رفتار خود شما هستند . هرقدر به دیگران بیشتر کمک کنید ، دیگران هم بیشتر می خواهند به شما کمک کنند . اگر در هر رابطه کمی بهتر باشید ، در طول زمان شبکه ای از روابط محکم و قوی می سازید . 

برخی از تاثیر منفی عادات شامل موارد زیر است:

افزایش استرس 

خستگی ماندن در ترافیک ، بار ناشی از مسئولیت های تربیت فرزند ، نگرانی دخل و خرج و افزایش ناچیز فشار خون که دلایل رایج استرس هستند به تنهایی قابل کنترل اند . اما اگر طی سالها ماندگار باشند ، استرس های کوچک به مشکلات سلامتی جدی تبدیل می شوند . 

افزایش افکار منفی 

هرقدر خودتان را بیشتر نادان یا زشت بدانید ، زندگی را نیز به همان صورت خواهید دید و در حلقه ای فکری گرفتار می شوید . طرز فکر شما درباره ی دیگران نیز به همین شکل است . اگر دیگران عصبانی ، بی انصاف یا خودخواه ببینید ، این نوع افراد را همه جا خواهید دید .

افزایش خشم 

جنبش های آشوب برانگیز، اعتراضی و عمومی به ندرت نتیجه رویدادی واحدند. در واقع مجموعه ای از آشوب های جزئی و خشم های روزانه به تدریج چند برابر می شوند تا اینکه تعادل را به هم بزنند و خشم مانند آتشی مهارناپذیر گسترش پیدا می کند . 

 در مراحل اولیه یا میانی هر مسیر ، اغلب یک دره ناامیدی وجود خواهد داشت .انتظار دارید به طور خطی پیشرفت کنید؛ اما زمانی که در اولین روزها ، هفته ها و حتی ماه ها ، تغییرات موثری ایجاد نمی شود ، ناامید می شوید . به نظر می رشد به هیچ جا نمی رسید . این مشخصه ی هر فرآیند ترکیبی است : قدرتمندترین نتایج دیر به دست می آیند . ایجاد عادت های ماندگار دشوار است و یکی از دلایل اصلی این دشواری همین است . مردم تغییرات کوچک اندکی ایجاد می کنند و چون نتیجه قابل توجهی مشاهده نمی کنند ، متوقف می شوند . شکایت از موفق نشدن با وجود تلاش زیاد مانند این است که گله کنید چرا قالب یخ با تغییر دما از 25 درجه به 31 درجه ، ذوب نشده است . کار شما بیهوده نبوده ، بلکه ذخیره شده و نتیجه آن در صورت استمرار آشکار خواهد شد . همه چیز در درجه ی 32 رخ می دهد . زمانی که در نهایت وضعیت یکنواخت پتانسیل نهفته را در هم بشکنید ، مردم آن را موفقیت یک شبه  خواهند نامید . موفقیت به صبر نیاز دارد. 

اهداف را فراموش و به جای آن بر سیستم تمرکز کنید 

 

سیستم و اهداف چه فرقی با هم دارند؟ اهداف به نتایجی مربوط اند که می خواهید به دست آورید؛ در حالی که سیستم ها با فرآیندهایی سر و کار دارند که به آن نتایج منجر می شوند . 

-اگر مربی هستید ، احتمالا هدفتان پیروزی در مسابقات قهرمانی است. سیستم شما عبارت است از شیوه جذب بازیکن ها ، مدیریت کمک مربی ها و هدایت تمرین ها . 

-اگر موسیقی دان هستید ، احتمالا هدفتان این است که اثری هنری جدید خلق کنید . سیستم شما عبارت است از میزان تمرین ، بررسی و برآمدن از عهده اجرای قطعات مختلف و روش دریافت بازخورد از مربی تان . 

اکنون سوال جالب اینجاست : اگر اهداف خود را کاملا نادیده بگیرید و فقط بر سیستم تان تمرکز کنید ، آیا هنوز هم احتمال دارد که موفق شوید ؟  برای مثال ، اگر یک مربی بسکتبال بودید و هدف پیروزی در مسابقات را نادیده می گرفتید و فقط بر تمرینات روزانه ی تیم متمرکز می شدید ، آیا نتیجه ای به دست می آوردید؟ به نظر می رسد که به نتیجه می رسیدید. هدف هر ورزش این است که بهترین امتیاز کسب شود؛ اما اینکه در کل بازی به صفحه امتیازات خیره شوید ، کار درستی نمی تواند باشد . تنها راه پیروزی این است که هر روز تمرین کنید . این امر درباره جنبه های دیگر زندگی هم صدق می کند . اگر به دنبال نتایج بهتر هستید ، تعیین اهداف را فراموش کنید و به جای آن بر سیستم تمرکز کنید . اهداف برای تعیین مسیر مناسب اند؛ اما برای پیشرفت کردن ، سیستم ها بهترین چیز ممکن هستند . زمانی که بیشتر وقت خود را به اهداف اختصاص  بدهید و برای طراحی سیستم خود زمان کافی اختصاص ندهید ، مشکلات آغاز خواهند شد. 

 

چرا تکرار عادات بد اینقدر راحت است و ایجاد عادت های خوب سخت ؟ 

چیزهای کمی هستند که بیشتر از کسب عادت های روزانه بهتر ، روی زندگی تاثیر چشمگیر می گذارند . با وجود این، به احتمال زیاد سال بعد همین موقع مشغول همان کارهای همیشگی هستید ، نه کارهای بهتر . اغلب احساس می کنیم حتی با تلاش صادقانه و هجوم گاه و بی گاه انگیزه ، ادامه دادن به عادت های خوب بیشتر از چند روز مشکل است . عادت هایی مثل ورزش کردن، مدیتیشن ، ثبت خاطرات روزانه و آشپزی فقط یکی دو روز منطقی به نظر می آیند و بعد به چشم دردسر به آن نگاه می کنیم . با این حال ، به نظر می رسد وقتی عادتی نهادینه شود ، دیگر تا ابد باقی می ماند به خصوص عادات بد. با وجود همه تلاش هاذ ترک عادت های بدی مثل خوردن غذای ناسالم ، زیاد تلویزیون تماشا کردن ، وقت تلف کردن و سیگار کشیدن غیر ممکن به نظر می رسد . تغییر دادن عادت ها به دو دلیل مشکل است : 

1-سعی می کنیم عامل های اشتباه را تغییر بدهیم ؛ 2-سعی می کنیم عادت ها را به شکل غلط تغییر بدهیم . در اینجا به نکات زیر دقت کنید :

*موثرترین راه تغییر دادن عادت ها این است که که بر کسی که می خواهید باشید تمرکز کنید ، نه بر چیزی که می خواهید به دست آورید . 

*هویت شما از دل عادت هایتان بیرون می آید . هر عمل مثل رای دادن به آن آدمی است که دوست دارید بشوید. 

*برای رسیدن به بهترین نسخه ممکن از خودتان باید دائم عقایدتان را ویرایش و هویت تان را به روز کنید و آن را گسترش دهید . 

*دلیل واقعی اهمت داشتن عادت ها این نیست که می توانند باعث نتیجه بهتر شوند ، بلکه اهمیت شان به این است که می توانند عقاید شما را راجع به خودتان تغییر دهند. 

 

چطور وقتی از زحمت کشیدن برای اهدافتان خسته شدید ، متمرکز بمانید ؟ 

 

هدف چه تجارت باشد ، چه ورزش یا هنر ، از مردم می شنویم که می گویند: “همه چیز به اشتیاق بستگی دارد” یا “باید هدفتان را از ته دل بخواهید “. در نتیجه بسیاری از ما زمانی که تمرکز یا انگیزه خود را از دست می دهیم ، غمگین می شویم ، چون فکر می کنیم افراد موفق منبع بی انتهایی از اشتیاق در اختیار دارند، اما افراد واقعا موفق هم مثل بقیه احساس بی انگیزه بودن می کنند . تفاوت در این است که آنها باز هم راهی پیدا می کنند که با وجود احساس خستگی شان کارشان را انجام دهند . ماهر شدن با تمرین کردن به دست می آید ؛ اما هرچه کاری را بیشتر انجام دهید ، کسل کننده تر و عادی تر می شود . وقتی دستاوردهای اولیه را کسب می کنیم و می آموزیم که انتظار چه چیزی را باید داشته باشیم ، علاقه مان کمرنگ می شود . تنها کاری که باید بکنید این است که چند روز پشت سر هم به باشگاه بروید . بزرگترین تهدید برای موفقیت شکست نیست ، بلکه ملال است . شما از عادت ها خسته می شوید چون دیگر خوشحال تان نمی کنند . نتیجه قابل پیش بینی می شود و همان طور که عادت هایتان عادی می شود ، در جست و جوی چیزی تازه از مسیر پیشرفت خارج می شوید .

 

کلام پایانی

اگر به چیزی علاقه دارید ، کار کردن روی چالش هایی با میزان سختی قابل کنترل ، راه خوبی برای جذاب نگه داشتن اوضاع است. اگر فقط زمانی کار کنید که بی دردسر و هیجان انگیز است ، هرگز آنقدر دوام نخواهید آورد که نتایج چشمگیر را ببینید . اما گام برداشتن در زمانی که اوضاع آزاردهنده یا دردناک است، چیزی است که بین افراد حرفه ای و ناوارد تفاوت ایجاد می کند . حرفه ای ها خود را پایبند به جدول زمانی می کنند؛ اما ناواردها با روال زندگی جلو می روند. تنها راه برای تبدیل شدن به فردی عالی این است که عاشق انجام دوباره و دوباره ی یک کار باشید . در این زمینه می توانید از روانشناسان باتجربه کمک بگیرید.

0/5 (0 Reviews)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماس جهت دریافت نوبت