سبک زندگی و موفقیت

چرا نوجوانان مضطرب می شوند؟

دوران نوجوانی بین 13-19 سال می تواند بار سنگینی برای نوبالغین و والدینشان باشد. در این زمان رشد بدنی و تغییرات احساسی سرعت پیدا می کند و می تواند بسیار پریشان کننده باشد . علائم اضطراب در نوبالغین ممکن است به صورت پرخوری، خواب بیش از حد، بی اشتهایی و توجه زیاد به ظاهر، خودش را نشان دهد. بعضی از نوبالغین ممکن است دچار حملات ترسناک بشوند. در نوبالغین همچنین احساسات مشکوک و افسردگی و آشفتگی که بخشی از علائم بلوغ است به این معنی نیست که آن ها در رشدشان مسئله جدی دارند. گرچه برای اکثر نوجوانان ممکن است نیاز به کمک متخصص باشد.

نقش والدین در کمک به فرزند نوجوان

والدین می توانند نقش مهمی در کمک به فرزندشان در این زمان داشته باشند .راهکارهایی که می توانند به والدین کمک کنند شامل موارد زیر است :

*وظایف منطقی برای نوجوانان در نظر بگیرند طوری که آن ها مسئولیت پذیرتر بشوند.

*آماده باشید که به فرزندتان گوش کنید. اگر نوبالغین احساس کنند که شما به نگرانی هایشان گوش می دهید و مستبدانه از آن ها انتقاد نمی کنید با علاقه به شما اعتماد می کنند. 

*از نسل جوان حمایت کنید طوری که آن ها بدانند چگونه حمایت می شوند. خیلی از والدین حس می کنند که نوجوانشان آن ها را رد می کند. 

صحبت کردن با والدین دیگر باعث می شود که کمتر حس جدایی پیدا کنید . بخصوص زمانی که اضطراب فرزندتان در فعالیت های روزمره اش مانع ایجاد می کند و آن ها نیاز دارند که شما از یک متخصص کمک بگیرید. 

به عنوان مثال این پریشانی می تواند در روابطشان با دوستانشان اثر بگذارد و آن ها از بیرون رفتن با آن ها و سرگرمی هایشان طفره بروند. 

 

دلایل اضطراب رایج در این سنین 

دلایلی برای اینکه چرا نوجوانان مضطرب می شوند وجود دارد. یک مشکل واضح می تواند مربوط به مدرسه باشد . به عنوان مثال در معرض زورگیری و قلدری قرار می گیرند . در زیر تعدادی از این دلایل آورده شده است:

نزاع بین والدین 

نزاع بین والدین باعث می شود که آنها موقع شنیدن نزاع والدینشان احساس ناامنی و تهدید می کنند بخصوص وقتی یکی از آنها دیگری را تهدید می کند یا خانه را ترک می کند. آنها ممکن است دزدکی به دعوای پدرمادرشان گوش بدهند . بسیاری از والدین وقتی شریکشان با آنها همدردی نمی کند از بچه هایشان گوش شنوا می خواهند که می تواند برای فرزند مخرب باشد .آنها را در موقعیتی ناامن قرار دهد که استرس زیادی را تحمل کنند. 

طلاق والدین

طلاق والدین برای بچه ها به طور معمول مخرب و خطرناک است. آنها به عشقشان به والدی که خانه را ترک می کند ادامه می دهند و نمی توانند درک کنند که چرا والدینشان نمی توانند با هم زندگی کنند. فرزندان ممکن است فکر کنند که جدایی والدینشان گناه آنهاست و احساس ناامنی و اضطراب در آنها به وجود می آید. والدینی که طلاق می گیرند خیلی مهم است که به بچه هایشان بگویند که آنها را ترک نمی کنند و اینکه طلاق به خاطر گناه آنان نیست . همچنین نباید در غیاب یکی از والدین دیگری از او در گوش بچه انتقاد کند و از او بخواهد طرف او را بگیرد. 

بیماری والدین

اگر یکی از والدین مریض باشد بچه های کوچک حتی ممکن است این تصور را داشته باشند که به خاطر گناه بچه است . بچه ها این آمادگی را دارند که تصور کنند بیماری به علت چیزی است که آن ها فکرش را می کردند یا انجام دادند یا نباید انجام می دادند. بعضی از بچه ها فکر می کنند که آن ها باید بجای والدینشان مریض بشوند یا بمیرند. این نوع افکار خیلی خصوصی است و بچه ها راحت درباره اش حرف نمی زنند . باید به روشی واقع گرایانه و نه آشکارا با بیان جزئیات به سوالاتشان پاسخ دهید و به آنها فرصت دهید تا برایشان ثابت شود که علت بیماری کاری که آنها کرده اند نیست . 

والدینی که به دنبال اطمینان بخشی به کودکشان هستند

تعداد خیلی کمی از والدین از بچه ها برای اطمینان دادن به آنها می پرسند که آیا عاشق والدینشان هستند یا نه. که این ها کار درست را می کنند و بچه هایشان هرگز بعدها آنها را ترک نمی کنند . در جایی که بچه ها بار سنگینی را به دوش می کشند که آن ها مسئول حالت روحی والدینشان هستند . والدین باید به آن ها اطمینان بخشی کنند نه اینکه راحت از آن بگذرند. 

والدینی که از تهدید برای کنترل کودکشان استفاده می کنند

مدیریت رفتار بچه ها مشکل است . حتی بعضی از والدین برای کنترل آنها از تهدیدهای ترسناک استفاده می کنند. درصورتی که برای کنترل آنها کارهایی از قبیل فرستادن بچه ها به اتاقشان و کم کردن امتیازاتشان به طور معمول کافی است؛ اما زمانی که والدین این را کافی نمی دانند و بچه را تهدید می کنند.  (من تو را ترک می کنم و روزی ازت دور می شوم)  بچه را به طور جدی مضطرب می کنند. این کار می تواند روحیه بچه را خراب کند و در نتیجه والدینشان را بیشتر اذیت کنند و تهدیدها بیشتر شود. برخلاف این رفتار، تشویق بچه هایی که رفتار خوب دارند می تواند اثربخشی فوق العاده در بهتر شدن رفتارها و اعتماد به نفس بچه داشته باشد . 

مشکلات با بچه ها در مدرسه

قلدری بچه های دیگر و سر به سر گذاشتن بچه ها و طرد شدن از جمع بچه های دیگر خیلی زیاد در مدارس دیده می شود . یا حتی اسم بد گذاشتن روی یک بچه در مدرسه همه این ها می تواند روحیه بچه را خراب کند و بسیار آزاردهنده باشد. این مسائل اعتماد به نفس بچه را کم می کند بطوریکه او احساس می کند که بی عرضه است چون دیگران ازاو زورگیری می کنند . همچنین می تواند در آینده آن ها را افسرده کند و نسبت به دیگران و ارتباط آن ها بی میل کند. والدین می توانند بچه هایی را که از آن ها زورگیری می شود با گوش دادن به تجربیاتشان و باور کردنشان حمایت کنند و با کار کردن مجدد روی آن ها به آنها کمک کنند که دوباره اعتماد به نفسشان را بدست بیاورند. 

مشکلات با تکالیف مدرسه

اگر از بچه ها تکالیف و انتظارات درسی دست نیافتنی خواسته شود ، والدین و مربیان باید بدانند که این موضوع می تواند بچه ها را بسیار افسرده کند. برای مثال نمرات پایینی که می گیرند و ترس از شکست در امتحانات و طرد شدن آنها توسط والدین و دوستان آنها را می ترساند و نگران می کند . تشویق و حمایت دائمی بهترین روش برای شکوفایی استعدادهای دانش آموزان است. 

مشکلات با معلمان 

 

بعضی از معلمان با دانش آموزان هماهنگ نیستند. اگر شما فکر می کنید که بچه شما غیرمنصفانه توسط یک معلم تهدید می شود با معلم او معاشرت کنید. البته نه به روش درگیری رو در رو . والدین همیشه تشخیص نمی دهند که بچه ها می توانند در خانه نسبت به مدرسه خیلی متفاوت باشند . 

ترس های خاص

احساسی است که ممکن است به علت یک تجربه ترسناک در بچه ایجاد شود .بیشتر تجربیات گیج کننده ترس هایی هستند که به رشد بچه ها مربوط می شود. اغلب این ها شکل های جدید و رایجی هستند که بسیاری از نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. اما در نوجوانان ممکن است ترس های پیچیده بیشتر بشود. 

ترس های اجتماعی

در نوجوانان رایج نیست که خجالتی بشوند اما اگر از صحبت کردن یا غذا خوردن در جمع بترسند که همان فوبی اجتماعی است بطوریکه نمی توانند با افراد دیگر روبرو شوند . 

ترس از مکان های شلوغ 

موقعی که نوجوانان (اما نه بچه های کوچک) از مکان های باز ، انتظار در صف اتوبوس و مکان های شلوغ آشکارا می ترسند ممکن است این ترس باعث شود که آنها در ورود به مدرسه یا شرکت در فعالیت های اجتماعی قادر نباشند و توقف در آنها ایجاد کند .

فوبیای مدرسه 

خیلی از بچه ها از ورود به مدرسه ی جدید می ترسند؛ اما به مرور زمان بعد از اینکه چند روز از ورودشان به مدرسه بگذرد بر ترسشان غلبه می کنند . گرچه تعداد کمی از آنها فوبیای قوی از خارج شدن از خانه و ورود به مدرسه دارند . حتی ممکن است این مشکل بعد از یک بیماری طولانی که بچه مجبور است مدرسه را ترک کند به وجود بیاید . 

وسواس فکری 

افکار تکرارشونده مضطربانه که فکر را مشغول می کند و خلاص شدن از آن سخت است (حتی اگرچه فرد می داند آن ها بی معنی و احمقانه هستند) وسواس فکری را ایجاد می کنند. اغلب این وسواس ها در مواردی که آن ها در شمردن ، دست شستن و تمیزی بیش از حد تکرار می کنند و یا افکاری که تکرار می شوند رخ می دهند و حتی با وجود اینکه خودشان اعتقاد دارند که باید آنها را از خودشان دور کنند ، نمی توانند از شر آنها خلاص شوند. 

اختلال در غذا خوردن 

یک علت رایج استرس برای خیلی از نوجوانان و به طور فزاینده ای در بچه ها ، توجه به ظاهرشان و تصمیم برای لاغر شدن است که نتیجه ی آن امتحان رژیم های غذایی مختلف و یا امتناع از خوردن غذاهای معین است . برای بعضی از نوجوانان یک رابطه غلط با غذا ، ممکن است در سلامتی روحی و جسمی آنها تاثیر بگذارد و به آنها آسیب بزند. 

وسواس عصبی در کم خوری 

بچه ها و نوجوانانی که وسواس کم خوری دارند این وسواس عصبی باعث ترس از چاق شدن در آن ها می شود. حتی ممکن است احساس چاقی کنند حتی وقتی مقدار زیادی وزن از دست می دهند. ممکن است یک نوجوان با کم خوری به خودش گرسنگی بدهد یا از ملین ها استفاده کند و ورزش های سنگین انجام بدهد تا لاغر بشود . وسواس عصبی خوراکی در دختران نوجوان خیلی بیشتر از پسران دیده می شود ، گرچه پسران هم از آن رنج می برند. 

خودآزاری

 

علامت نگران کننده دیگر حاصل از افسردگی و اضطراب بین نوجوانان خودآزاری است . دختران نوجوان نسبت به پسران همسنشان دو برابر خودآزاری می کنند. رایج ترین شکل خودآزاری پریدن از جاهای بلند، کبود کردن و خراش دادن خود یا زخم های متورمی است که در خودشان ایجاد می کنند. این جراحت ها می تواند در اثر حس نفرت به خود، عصبانیت و اضطراب تولید شوند. قبلا اعتقاد بر این بود که این رفتارها برای جلب توجه انجام می شود اما امروزه درک عمیق تری از این مسئله بوجود آمده است. حتی در زیر ساخت آن مربوط به کم ارزش دانستن خود را در نظر می گیرند و به خودشان به این دلیل صدمه می زنند. تعدادی از این افراد به خودکشی گرایش دارند. برای کسب اطلاعات بیشتر مقاله پرخاشگری در نوجوانان را مطالعه کنید.

 

کلام آخر

واضح است که تعدادی از اضطراب های دوران کودکی با بررسی دلایل آن می تواند مدیریت شود . این کار از طریق روانشناس کودک صورت می گیرد . همچنین در مورد ترس های خاص که ما آنها را خلاصه کردیم . وقتی این موارد بروز می کنند کارهای عملی وجود دارد که والدین می توانند انجام بدهند . نقطه شروع مراجعه به روانشناس است. او جزئیات را بررسی می کند و نگرانی هایتان را حل می کند . او دلایل و ریشه های اضطراب را جویا می شود . این کار با صحبت کردن با بچه ها و نوجوانان می تواند راه حل باشد . درمان دارویی و غیر دارویی هردو تاثیر گذار است .

0/5 (0 Reviews)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماس جهت دریافت نوبت