اختلال شخصیت وسواسی جبری
حتماً تا کنون به افرادی برخورده اید که زندگیشان حول قوانین سرسخت و نظم و ترتیب بیش از حد می گردد. زندگی با اینگونه افراد میتواند عاری از لذت و حتی خسته کننده باشد. کسی که بیماری شخصیتی وسواس و مشغلههای فکری دارد به سختی می تواند با دیگران ارتباط مناسبی برقرار کند چرا که انتظارات آنها کمال گرایانه است. برای آشنایی بیشتر با اختلال شخصیت وسواسی جبری در ادامه مقاله با ما همراه باشید.
نشانه های اختلال شخصیت وسواسی جبری
افراد دارای شخصیت وسواسی جبری کسانی هستند که در زندگی روزانه خود ایده آل گرا میباشند و به نظم و ترتیب بسیار بها میدهند طوری که زندگی کاری و انعطاف پذیری خود را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می دهند. آنها آنقدر به قواعد کار وابسته هستند که هدف اصلی را از یاد میبرند. هر کاری که طبق نظم و ترتیب انجام نشود آنها را آشفته و عصبانی می کند. ایده آل گرایی سبب میشود که کارهای شخصیت وسواسی جبری به پایان نرسد و این موضوع سبب رنجش آنان میگردد. شخصیت های وسواسی جبری نمی تواند حتی کالاهای بی ارزش را دور بیندازند. “.
کتاب چگونه انتخاب کنیم؟چگونه زندگی کنیم؟ تالیف:دکتر مریم خدابخشی-سیده بهار میرفتحی
افراد دارای اختلال شخصیت وسواسی آنقدر به کار و بهره وری اش اهمیت می دهند که روابط تفریحی و فعالیتهای خوشایند را کنار میگذارند. این افراد بسیار مبادی آداب رفتار می کند و در مقابل اخلاق یا قوانین اخلاقی هیچگونه انعطافی ندارند. کارها و وظایف شان را معمولاً به دیگران واگذار نمی کنند چرا که دوست دارند کارها دقیقاً با روش خود آنها انجام شود. به سختی برای خودشان و یا دیگران پول خرج می کنند و سرسخت، یک دنده و لجباز هستند و دوست دارند که دیگران را کنترل کنند.
ملاک های تشخیصی اختلال شخصیت وسواسی جبری از نظر انجمن روانپزشکی آمریکا
الگوی فراگیر دلمشغولی به نظم،کمال گرایی و کنترل روانی و میان فردی به قیمت انعطاف پذیری، گشودگی و کارایی که در اوایل بزرگسالی آغاز میشود و در زمینه های متفاوت وجود دارد به صورتی که با چهار یا تعداد بیشتری از موارد زیر نمایان میگردد:
۱. مراقب نظم و جزئیات یا برنامه ها است تا حدی که نکته اصلی فعالیت را از یاد می برد.
۲. کمال گرایی نشان دهنده آن است که در به پایان رساندن تکالیف دچار مسئله است مثلاً نمی تواند پروژه را به پایان برساند چرا که معیارهای بسیار سختگیرانه او برآورده نشده اند.
۳. بسیار برای کار و بار آوری به غیر از اوقات فراغت انرژی مصرف می کند طوری که با نیازهای اقتصادی و مالی هم قابل توجیه نیست.
۴. این افراد در مورد مسائل اخلاقی و ارزشها و اعتقادات بسیار با وجدان و محتاط رفتار می کنند طوری که حتی هویت فرهنگی هم قابل توجیه نیست.
۵. آنها نمی توانند کالاهای قدیمی و بی استفاده را مثل دیگران دور بیندازند.
۶. رغبتی ندارند تکالیف را به دیگران محول یا با دیگران همکاری کند مگر اینکه آنها دقیقاً از شیوه او در انجام دادن کارها اطاعت کامل کنند.
۷. شیوه خرج کردن خسیس برای خود و دیگران دارد. پول به صورت چیزی در نظر گرفته میشود که باید برای بلایای آنی پسانداز شود.
۸. خشکی و لجاجت نشان می دهد.
عوامل شکل گیری شخصیت وسواسی جبری
چه چیزی در رشد چنین افرادی اتفاق میافتد که باعث این سبک شخصیت کمال گرایی و انعطاف ناپذیری می شود؟ رویداد های متعددی در کنار استعداد ژنتیکی رخ میدهد که با هم تلفیق شده و این سبک شخصیتی را ایجاد می کند. چنین افرادی احتمال دارد در خانوادههایی بزرگ شده باشند که بسیار آشفته و به هم ریخته هستند. در این خانه آشفته برای جبران احساس خارج از کنترل بودن شرایط فرد یاد می گیرد که خودش و محیطش را کنترل کند تا اضطراب و به هم ریختگی درونی اش را که احساس میکند برطرف نماید.
به همین شکل تبعیت سرسختانه از قوانین، برنامه ها و فهرست کارها به این افراد کمک میکند تا مرزهای مبهم و درهم ریخته را که در خانه اش احتمال دارد وجود داشته باشد به حداقل برسانند. این روش زندگی میتواند به کودک کمک کند تا با آشفتگی درونی و بیرونی زندگیش تعامل کند اما در بلند مدت ارزش سازگاری را به شدت کاهش می دهد.
سبک فرزندپروری مستبدانه
راه دیگر که باعث بروز چنین شخصیتی در فرد میشود از گزارشهای مربوط به کودکانی به دست می آید که در خانه هایی بزرگ شدهاند که سبک خانوادگی سخت و کنترل آن فوقالعاده بوده است. آن ها در خانواده های دارای ساختار افراطی بزرگ شدهاند که قوانین و هنجارهای محکم و غیر قابل نفوذی وجود داشته است.
حفظ ظاهر کنترل شده و منظم برای جهان خارجی بسیار با ارزش و مورد انتظار بوده است. تخطی از این قوانین و خروج از آنها عواقب بدی را به دنبال داشته است. این بچه ها که گرما و انعطاف پذیری و تحمل کمی را در خانه تجربه کردهاند یاد میگیرند شدیداً منتقد خودشان باشند. هنگامی که این کمال گرایی به بزرگسالی سرایت می کند به توجه بیش از حد به رفتار قانون مدار و نیاز شدید به اجتناب از شکست و زندگی سطح پایین منجر میشود. این بیماری بیشتر در مردان و بچه های اول خانواده به چشم می خورد.
زندگی با همسر دارای شخصیت وسواسی جبری
اگر با فردی زندگی می کنید که این ویژگی شخصیتی را دارد احساس می کنید مهم نیستید و حتی مورد بی احترامی قرار می گیرید. از آن جایی که همسر شما کنترل زیادی روی رابطه دارد به ندرت می توانید احساس برابری و عدالت داشته باشید. چیزی که در ابتدا رابطه با شخص سخت کوش به نظر می رسید اکنون مانند رابطه با فردی کنترل گر و معتاد به کار است.
هنگامی که همسر شما سر کار نیست و در خانه است به شما مشق نظامی می دهد، برنامه ها را دیکته میکند، فهرست تهیه میکند و نظم و قوانین را به شما اعمال می کند. چنین همسری نمی تواند به دیگران اعتماد کند به ویژه نمی تواند به شما برای انجام کارها به طور کامل بر اساس استانداردهای دقیق اعتماد کند. این عامل به نظارت دائمی او بر کارهای شما می انجامد و شما همیشه مورد کنترل و ذره بینی او قرار میگیرید. همسرتان همچنین شما را به خاطر انجام کارها تشویق نمی کند بلکه به جای آن تصمیمات تان را مورد انتقاد قرار می دهد و نتیجه این که در طول زمان عزت نفس تان از بین میرود. او به سختی می تواند به شما کارها را دیکته کند بدون اینکه باعث رنجش و آزارتان نشود.
شخصیت وسواسی مانع حرکت شما می شود
بهتر است بدانید که زندگی با فرد مبتلا به بیماری وسواس بسیار دشوار است. شاید زمانی مستقل و دارای اعتمادبهنفس بوده اید اما اکنون شایستگی تان را زیر سوال بردند و احساس می کنید که برای کمترین انحراف از پروتکل ارتباطی و خانوادگی همسرتان مجازات می شوید. او آنقدر از لحاظ احساسی محدود شده و آنقدر درباره تخطی از قوانین مضطرب است و آنقدر در مورد ایده هرگونه تغییر و نوآوری در رابطه تان منفی فکر میکند که شاید احساس کنید مجبورید یا با رویکرد وسواسگونه همسرتان سازگار شوید و یا رابطه را برای همیشه ترک کنید. ممکن است متوجه شوید بیشتر انرژی شما صرف تعبیر همسر و ایجاد آرامش تان شده به جای اینکه از یک رابطه دو جانبه بر اساس داد و ستد متقابل لذت ببرید.
شما اولویت زندگی او نیستید
متاسفانه نیازهای اساسی شما در این رابطه رفع نمی شود و نمی توانید تا زمانی که همسر مبتلا به وسواس نقش اصلی را به عهده می گیرد احساس خوبی داشته باشید و خوش بگذرانید. او نه تنها خودش را با نیازهای شما سازگار نمی کند بلکه به امیال و آرزوهای شما هم بی توجه است. کار و بهره وری او هر چه بیشتر بر شما اولویت دارد و این باعث میشود که احساس کنید صرفاً مولفه ای در میان اولویتهای رقابتی هستید. رابطه جنسی شما هم ممکن است قربانی تمرکز سرسختانه همسر مبتلا به بیماری وسواس شود. مثلاً تعجب نکنید اگر او همیشه بخواهد در زمان مشخصی و به طور مشابه با شما رابطه جنسی برقرار کند.
برخورد با شخصیت وسواسی جبری در زندگی
سوال مهم این است که چگونه می توان با فردی که دارای شخصیت وسواسی جبری است رفتار کرد؟ اگر بخواهید با چنین فردی در رابطه بمانید بهتر است بدانید که مسئولیت اصلاح رابطه بیشتر به عهده شما است. به طور کلی همسرتان نسبت به وضعیت راضی است و این شما هستید که لازم است اقداماتی انجام دهید برخی از نکات لازم شامل موارد زیر هستند:
در مورد انتظارهایتان واقع گرا باشید
کسانی که دارای شخصیت وسواسی جبری هستند بینش محدودی نسبت به خودشان رفتارهایشان و انگیزه هایشان دارند. آنها مشکلات را در زندگی به عوامل خارج از خودشان نسبت میدهند. اشخاص دارای این بیماری نمی توانند مشکلات خودشان را ببینند. مسئله این است که به هیچ فرد دیگری نمی توانند اعتماد کنند. شما با کسی وارد رابطه شده اید که کنترل کننده، کمالگرا، نیازمند، مضطرب و کاملاً سرگرم نظم و ترتیب های روزمره است. به همسرتان کمک کنید تا تصویر بزرگتر را ببیند. افرادی که دارای شخصیت وسواسی هستند آنقدر در جزئیات غرق هستند که تصویر بزرگتر را از دست می دهند یعنی همان کل پدیده زنده بودن. اگر به او یادآوری کنید که چه چیزی برای تان اولویت دارد می تواند مفید باشد. به شرطی که این کار به آرامی انجام شود بدون محکوم کردن دیدگاه تونلی همسرتان.
تشویق کنید که زمان هایی را برای کاهش فعالیت در نظر بگیرد. البته انتظار نداشته باشید که تفاوت زیادی در وضعیتش ایجاد شود. اگر واقع بین باشید انتظار هایتان برای لذت بردن از اوقات فراغت توسط همسرتان برآورده خواهد شد. یک مدل با احتیاط و منطقی را از سبک زندگی متواضع با ورزش کردن خوب، غذا خوردن، داشتن سیستم حمایتی خوب و لذت بردن از چیزهای کوچک در زندگی پیش بگیرید. در طول زمان بعضی از این رفتارها می تواند به ذائقه همسرتان خوش بیاید و به او کمک کند که متوجه شود در زندگی چیزهای دیگری هم غیر از کار است.
با همسرتان همدلی کنید
افراد دارای بیماری وسواس معمولاً بی احساس اند و هنگامی که مسئله کشف و احساس دیگران در کار باشد تلاش می کنند و وقت میگذارند. آنها آنقدر کارهایی که باید انجام شود و اینکه آیا این کار درست انجام شده یا خیر متمرکز می شوند که دیگر به احساسات خودشان و دیگران توجه نمی کنند. همسر دارای چنین شخصیتی هنگامی که مسئله درک و بروز حالت های احساسی درونی مطرح باشد دچار مشکل است.
شما می توانید با پشتکار و به آرامی تجربیات احساسی تان را در رابطه بیان کنید و با مهربانی از همسرتان بخواهید احساس خودش را بگوید. از آنجایی که همسر وسواسی احتمال دارد تجربه کمی با فرهنگ لغات احساسات داشته باشد شاید نتواند کلمه ای پیدا کند که با آن احساسش را نشان دهد. شما باید حدس و یا احتمالاتی را از مواردی که او می تواند انتخاب کند پیشنهاد کنید و هر زمان که تجربه احساسی اش را گفت با تشویق و توجه او را تقویت نمایید.
به نقاط قوت همسرتان توجه کنید
بهتر است به جای جنگیدن و مقاومت در برابر تلاش های همسرتان برای کنترل نظم و ترتیب، در هر حیطه از او استفاده کنید. شما می توانید نزد همسرتان بروید و از او بخواهید مسئولیت کارهایی مانند مسائل مالی نگهداری از خانه و برنامه ریزی برای تعطیلات را به عهده بگیرد. میدان دادن با میل و رغبت و آرامش که هنگامی که حیطه هایی را ایجاد میکنید که به او اجازه می دهد به شما دیکته کند، اشکالی ندارد و برای همسر وسواسی شما هم مطلوب تر به نظر می رسد.
روان درمانی
مشاوره و درمان های فردی به افراد وسواسی کمک زیادی میکند. یکی از راه های رسیدن به مرحله مثبت درمان این است که درمان را به عنوان یک وظیفه یا شغل چارچوب بندی کنید. به همسرتان کمک کنید متوجه شود که شما برای درمان روی او حساب می کنید و از لحاظ احساسی مهارتش را بالا ببرد و مقاومت نکند به طوری که رابطه تان هم بهبود چشمگیری داشته باشد. بنابراین مهمترین مسئله این است که اگر شما همسر وسواسی دارید او را تشویق کنید تا به یک مشاور و روان درمانگر با تجربه مراجعه کند. برای دریافت خدمات مشاوره می توانید از متخصصان و درمانگران کلینیک روانشناسی گروه همراه کمک بگیرید.