اصول برقراری رابطه با کودکان و نوجوانان
داشتن رابطه درست با کودک و نوجوان ، حیاتی ترین مرحله کار و اثربخش ترین عامل موفقیت در تعلیم و تربیت او محسوب می شود. رابطه موفق ، رابطه ای است که تغییرات مطلوب را در فرد ایجاد می کند و بین دو نفر تفاهم لازم را به وجود می آورد. نخست با کودک رابطه برقرار می کنید و سپس تعلیم و تربیت او آغاز می شود.
اصول برقراری رابطه با کودکان و نوجوانان
اگر شما به عنوان پدر یا مادر موفق رابطه ای سالم با فرزند خود برقرار کنید، آنگاه در آینده مشکلی نخواهید داشت. منظور از ارتباط این است که والدین احساسات، انتظارها و نگرش های خود نسبت به فرزند را بیان می کنند و به طور متقابل انتظارها و احساسات فرزند و نیازهای او را درک می کنند و مورد توجه قرار می دهند. هنگام بروز ناهنجاری های رفتاری و عاطفی در کودک و نوجوان، آنچه بیش از همه جلوه گر می شود ، عدم موفقیت والدین در برقراری رابطه با فرزندشان است. برای کسب اطلاعات بیشتر مقاله” تربیت عاطفی کودکان” را مطالعه کنید.
1-اصل ایجاد امنیت روانی در خانواده
از نظر روانشناسی، نخستین شرط تامین سلامت روانی کودک و نوجوان، احساس امنیت روانی است. تعلیم و تربیت کودک و نوجوان باید در یک محیط امن صورت پذیرد و بدون احساس آرامش و امنیت، تمام تلاش ها و اقدامات تربیتی بی اثر خواهند ماند. از این رو، تمام تلاش پدر و ماادر مسئول باید بر این اصل مبتنی باشد که فضای خانه و خانواده سرشار از امنیت، محبت و آرامش باشد. هر یک از اعضای خانواده شما به ویژه فرزند یا فرزندان شما باید در خانه احساس امنیت روانی کند، به خانواده احساس وابستگی و تعلق نماید و کانون خانواده را بهترین و امن ترین محل بداند. اگر فرزند شما کار نادرستی انجام داد، هیچ گاه به او نگویید: “دوستت ندارم”، “تو دیگر دختر یا پسر من نیستی” یا ” من دیگر مادر یا پدر تو نیستم”.
اینگونه برخوردها و بیان اینگونه جملات هیچ کمکی به اصلاح رفتار کودک نمی کند ، بلکه موجب سرخوردگی او می شود، امنیت روانی او را مختل می کند و در نتیجه سلامت روانی او را به خطر می اندازد. در مقابل، در فضائی محرمانه و صمیمانه باید دلیل نادرستی آن رفتار را برای کودک توضیح دهید و به طور مشخص بگویید: ” من این رفتار خاص را دوست ندارم و دلیل آن هم این است.” مهم ترین عامل ایجاد امنیت روانی، اعتماد سازی، توجه به نیازهای روانی کودک و تامین آنهاست . اگر نیازهای روانی کودک تامین نشود ، آسیب های جبران ناپذیری بر او وارد می شود . بنابراین شناخت نیازهای فرزند از بدو تشکیل نطفه و ایجاد فضای امن و بدون اضطراب در دوران بارداری و سپس ایجاد فضای مناسب در دوران شیرخوارگی از اهمیت خاصی برخوردار است. در هر حال توصیه می شود بین خود و فرزندتان سعی کنید فضایی ایجاد شود که کودک بتواند آزادانه، احساسات، افکار، اضطراب ها و نگرانی های خود را بدون احساسر ترس از طرد شدن با شما در میان بگذارد و همواره عزت نفس کودک را حفظ کنید .
2-اصل چشم پوشی و انعطاف پذیری
پدران و مادران با اعمال انضباط سعی می کنند رفتارهای مطلوب را در کودک ایجاد کنند و توسعه دهند و از پیدایش رفتارهای نامطلوب پیشگیری نمایند. اما کودک و نوجوان گاهی اوقات در مقابل انضباط مقاومت می کنند و تمایل به آزادی بی حد و مرز نشان می دهند. نوجوان گاهی اوقات قادر نیست به انتظارهای والدین ، پاسخ مناسب دهد . در این شرایط و موقعیت باید بپذیرید که کودک و نوجوان هم گاهی اشتباه می کند و شما باید با سعه صدر با او برخورد کنید. گاهی اوقات با نادیده گرفتن رفتار نامطلوب، بویژه رفتاری که برای نخستین بار رخ داده است ، امکان دارد آن رفتار تکرار نشود. برخورد پدر و ماد با کودک نباید بر اساس انتقام گیری باشد. هدف باید تربیت کودک باشد.
گاهی کودک رفتار نادرستی را به طور تصادفی ، برای جلب توجه و یا برای تجربه کردن، انجام می دهد و منتظر می ماند که واکنش شما را ببیند. لذا شما نباید حساسیت نشان بدهید و عکس العمل شدید از خود بروز بدهید. اگر با کودک و نوجوانی که مرتکب اشتباهی شده است، برخورد شدید داشته باشید ، میل به تکرار آن رفتار در او تقویت می شود .در برخی از موارد موجب می شود که کودک و نوجوان احساس گناه کند. بنابراین توصیه می شود برخی از خطاهای کودک و نوجوان را نادیده بگیرید و ر صورت لزوم به طور محرمانه، صمیمانه، با محبت و به طور غیرمستقیم خطاهای او را به او متذکر شوید.
3-اصل اهمیت بازی با فرزندان
بازی و بازی کردن برای کودک از جنبه های گوناگون اهمیت دارد . کودک با بازی کردن هدف های متعددی را دنبال می کند و بازی پیامدهای گوناگونی برای کودک به ارمغان می آورد. از این رو، پدران و مادران آگاه به خوبی می دانند که کودک به وسیله بازی و از طریق بازی کردن به هدف های زیر می رسد:
*بزرگ می شود، متحول می گردد و کودک در بازی هایی، مانند مهمان بازی، خاله بازی، پلیس بازی و نظایر آن زندگی کردن را تمرین می کنند.
*مهارت های گوناگون حرکتی(درشت و ظریف) و خودیاری لازم برای یک زندگی مستقل را می آموزد .
*احساس بودن می کند و از زندگی و زنده بودن لذت می برد.
*احساس خودارزشمندی می کند و اعتماد به نفس می گیرد.
*استعدادهایش را کشف می کند، پرورش می دهد و شکوفا می سازد.
*احساسات و هیجانات درونی خود را بروز می دهد و به امنیت روانی می رسد.
*رشد می کند و مهارت های اجتماعی لازم برای اجتماعی شدن ، سازگاری اجتماعی و همکاری با دیگران را یاد می گیرد .بنابراین یادتان باشد هرگاه کودکی را از بازی کردن منع می کنید ، او را از زنده بودن، زندگی کردن ، رشد کردن و یادگیری محروم می کنید . توصیه می شود گاهی سعی کنید با کودک بازی کنید و با او همبازی شوید و از طریق بازی با او ارتباط کلامی و عاطفی برقرار نمایید . گاهی اوقات اجازه بدهید کودک در بازی غالب شود و احساس پیروزی کند .
4-اصل برخورد مثبت و مثبت فکر کردن
هنگامی که با کودک و نوجوان روبرو می شوید سعی کنید با او برخورد مثبت داشته باشید، از کلمه ها و عبارت های تشویق آمیز استفاده کنید و به دنبال ویژگی های مثبت او باشید نه عیب جویی و ایراد گرفتن . مفهوم این اصل این است که او را تشویق کنید، نکات مثبت او را ببینید و یادآور شوید، توانایی های او را مد نظر داشته باشید و از سرزنش کردن و خجالت دادن او پرهیز کنید. برای مثال ، زمانی که کودک رفتار نامطلوبی از خود بروز می دهد ( هنگام صرف صبحانه، لیوان چای را می ریزد، یا هنگام حمل گلدانی ، آن را می اندازد) از تنبیه کردن و سرزنش کردن او جدا خودداری کنید، به او توهین نکنید، حرف های زشت نزنید، نفرین نکنید ، یا به او نگویید : “تو دیگر بچه نیستی” زیرا که او ” بزرگ هم نیست”.
اینگونه برخورد کردن ها و گفتن این نوع جمله ها موجب پیدایش اضطراب و فشار روانی در درون کودک می شود که بعدا به شکل ناهنجاری های رفتاری ظاهر می گردد. بجای همه ی این حرف ها و برخورد نامطلوب، به او بگویید: همه ی ما گاهی اشتباه می کنیم، می دانم تو قصدی نداشته ای و با طرح سوال یا سوال هایی ساده، دلیل انجام دادن آن رفتار نامطلوب را جویا شوید: ” پسرم می توانی بگویی چرا آن کار را کرده ای؟” ، ” دخترم ممکن است بگویی چطور شد که آن رفتار را کردی؟” همواره این نکته را به خاطر بسپارید که مساله یک طرف و شیوه ی برخورد با آن مساله یک طرف دیگر قرار دارد. مفهوم این جمله این است که با یک مساله واحد می توان به روش های گوناگون برخورد کرد که هرکدام پیامدهای متفاوتی را به دنبال خواهند داشت .اجازه دهید دیدار شما برای کودک “آرام بخش” باشد نه “اضطراب آفرین”.
5-اصل پاسخ گویی به پرسش های کودک و نوجوان
اصولا کودکان زیاد سوال می کنند و با دریافت جواب با محیط خود آشنا می شوند . بنابراین با پرسش های کودک به روش های گوناگون می توان روبرو شد. نکته مهمی که همواره باید توجه داشت این است که به حرف های کودک فعالانه گوش کنید و به پرسش های او با صداقت، کوتاه، ساده، با مثال های عینی و در حد فهم او پاسخ دهید. این تصور نادرستی است که کودک باید همه چیز را به طور کامل بداند، بلکه محتوای پاسخ باید به تدریج، متناسب با سن و ظرفیت ذهنی او باشد . سوال کردن نشانه ی فکر کردن و خوب سوال کردن نشانه ی خوب فکر کردن است.
توصیه می شود کودک را به سوال کردن تشویق کنید و در صورتی که جواب درست سوالی را نمی دانید ، او را فریب ندهید و با شهامت اعتراف به ندانستن کنید و بگویید: “نمی دانم”. بکوشید با سهیم کردن کودک و همراه او از طریق مطالعه یا مراجعه به کتاب ها و استفاده از روش های دیگر، پاسخ سوال را پیدا کنید. همچنین برای این که ارزش مشورت کردن را به کودک نشان دهید به او بگویید: “اجازه بده با شخص دیگری ، مانند پدر، دوست و یا فرد متخصصی در این باره مشورت کنیم و از او سوال کنیم.” با سوال های کودک برخورد تشویق آمیز داشته باشید و برای مثال بگویید: ” به به ، چه سوال خوبی ” .
6-اصل پذیرش و احترام متقابل فرزندان و والدین
محترم شمردن کودک و نوجوان، احترام به حقوق و شخصیت او، پذیرش او همان طور که هست، عشق ورزیدن و توجه به نیازهای او از مهم ترین اصول برقراری ارتباط است. کودک و نوجوان را باید همان طور که هست، پذیرفت. کودک باید بداند که چه درسخوان باشد و چه نباشد، چه زیبا باشد و چه زشت، چه دختر باشد و چه پسر ، نزد پدر و مادر پذیرفته شده و مورد احترام است. پذیرش کودک و نوجوان یعنی گرمی و صمیمیتی که پدر و مادر برای پذیرفتن و قبول کردن فرزند از خود ابراز می کنند. مفهوم پذیرش به طور معمول این گونه بیان می شود: “دخترم یا پسرم من وجود تو را دوست دارم و می خواهم”، “دخترم یا پسرم من در خدمت تو هستم تا نیازهای تو را برآورده سازم”، ” دخترم یا پسرم من هیچ گونه تحمیلی بر تو روا نخواهم داشت و انتظاری از تو نخواهم داشت که در توان تو نباشد، زیرا که به حقوق تو احترام می گذارم و مایلم هویت و استقلال خود را حفظ کنی”. این رابطه دارای ماهیت از خودگذشتگی، محبت و حمایت از فرزند است.
البته محبت کردن به کودک شرط لازم پذیرش او است اما کافی نیست، بلکه ضرورت دارد به نیازهای همه جانبه ی کودک نیز توجه کنید و حقوق او را رعایت کنید. وقتی که به فرزند خود احترام می گذارید، نشان می دهید که او را دوسست دارید . نکته ی دیگری را که در این اصل باید تاکید کرد این است که احترام گذاشتن یک امر متقابل است. در یک رابطه سالم و با نشاط مادر یا پدر در آغاز ارتباط ، به کودک احترام می گذارند و در نتیجه کودک یاد می گیرد که او هم به مادر یا پدرش احترام بگذارد .بنابراین کودک و نوجوان را همان طور که هست بپذیرید، نه آنطور که در رویاهای خود تصور می کنید و بدانید اکر کودک و نوجوان در خانواده پذیرفته شود و مورد احترام قرار گیرد، یاد می گیرد که خود را بپذیرد.
کلام پایانی
پیام مهم این مقاله این است که والدین باید با فرزندان خود دوست و رفیق باشند و باید با اصول و فنون برقراری رابطه انسانی به عنوان مهم ترین قدم در فرآیند تعلیم و تربیت کودک آشنا شوند.برقراری رابطه درست با فرزندان ، ضروری ترین و حیاتی ترین مرحله تعلیم و تربیت به شمار می آید. اگر شما هم می خواهید در مورد اصول تربیت فرزند بیشتر بدانید توصیه می شود از یک روانشناس کودک کمک بگیرید.