روانشناسی
برخی افراد مبتلا به افسردگی شدید علاوه بر علائم معمول افسردگی، مانند خلق افسرده، تغییر اشتها و از بین رفتن علاقه به فعالیت هایی که قبلاً از آن ها لذت می بردند، سایکوز را نیز تجربه می کنند. سایکوز یا روان پریشی نوعی بیماری است که در آن فرد چیزهایی که در حقیقت وجود ندارند را می بیند یا می شنود یا ایده های نادرست درباره واقعیت را تجربه می کند (توهم). همچنین ممکن است تفکرات بی نظم نیز داشته باشد. زمانی که سایکوز در کنار افسردگی رخ می دهد، افسردگی سایکوتیک نامیده می شود.
حدود 3 تا 11 درصد از کل افراد در طول زندگی خود دچار افسردگی شدید می شوند. از افراد مبتلا به افسردگی شدید، حدود 14.7 تا 18.5 درصد آن ها دچار افسردگی با ویژگی های سایکوتیک می شوند. همچنین به نظر می رسد شیوع این نوع افسردگی با افزایش سن افزایش پیدا می کند. با این حال، پیش بینی ابتلا به افسردگی سایکوتیک غیرممکن است، زیرا در مورد علل این بیماری اطلاعات کافی در دسترس نمی باشد. علاوه بر این، تعاریف و ابزارهای اندازه گیری افسردگی همیشه در حال تغییر هستند. با توجه به اطلاعات حال حاضر برخی عواملی که شما را مستعد ابتلا به افسردگی می کنند شامل موارد زیر است:
افرادی که در کودکی ناملایمات را تجربه کرده اند، بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی هستند.
تمایل به افسردگی، به ویژه افسردگی شدید، در خانواده ها وجود دارد. اگر پدر یا مادر یا خواهر و برادری دارید که به افسردگی مبتلا شده باشد، احتمال ابتلای شما به افسردگی در آینده بیشتر می باشد.
افراد مبتلا به افسردگی سایکوتیک، در ابتدا ترکیبی از علائم افسردگی را تجربه خواهند کرد، از جمله:
علاوه بر علائم فوق، افراد مبتلا به افسردگی سایکوتیک دچار توهم نیز می شوند. افراد مبتلا به سایر بیماری های روانی مانند اسکیزوفرنی، ممکن است روان پریشی را نیز تجربه کنند. در موارد افسردگی سایکوتیک، توهمات افراد افسردگی آور است و تمرکز آنها بر موضوعات ناامیدی و شکست می باشد. روان پریشی همراه با اسکیزوفرنی دارای زمینه های غیرممکن یا عجیب و غریب است که به حالات روحی یا عاطفی مرتبط نیستند.
نظریه ای وجود دارد که ترکیب خاصی از ژن ها باعث افسردگی سایکوتیک می شوند. برخی از ژن ها ممکن است مسئول علائم افسردگی باشند و برخی دیگر ممکن است مسئول علائم روان پریشی باشند . این امر باعث می شود یک فرد آسیب پذیری ژنتیکی در برابر افسردگی، روان پریشی یا هر دو را به ارث برده باشد. این تئوری ترکیب ژن های موثر بر افسردگی نشان می دهد که چرا همه افراد مبتلا به افسردگی دچار روان پریشی نمی شوند. نظریه ای دیگر مبنی بر این است که سطح بالای هورمون استرس کورتیزول در آن دخیل می باشد. سطح بالای کورتیزول اغلب در افراد مبتلا به افسردگی دیده می شود.
در حال حاضر، افسردگی سایکوتیک یک بیماری جداگانه محسوب نمی شود. بلکه یک نوع فرعی از اختلال افسردگی اساسی محسوب می شود. برای تشخیص افسردگی سایکوتیک ، که به عنوان اختلال افسردگی اساسی با ویژگی های سایکوتیک شناخته می شود، ابتدا باید معیارهای موجود در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی برای اختلال افسردگی اساسی را تعیین کرد. علاوه بر این علائم، فرد باید علائمی از روان پریشی مانند توهم را نیز داشته باشد.
تشخیص افسردگی سایکوتیک معمولاً شامل سابقه پزشکی می شود. پزشک در مورد علائم و سابقه خانوادگی فرد سوال خواهد کرد. ارزیابی توسط پزشک ممکن است شامل آزمایش برای رد سایر علل احتمالی علائم سایکوز بیمار مانند داروها، بیماری های دیگر، اسکیزوفرنی یا اختلال دو قطبی باشد.
در حالی که DSM-5 افسردگی سایکوتیک را به عنوان زیر گروه افسردگی اساسی نام برده است، اما نشان نمی دهد که این نوع افسردگی شدیدتر از زیرگروه های دیگر است. از طرف دیگر، طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD-11)، افسردگی سایکوتیک را به عنوان شدیدترین نوع اختلال افسردگی اساسی طبقه بندی کرده است. برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی با ویژگی های سایکوتیک، باید حداقل پنج علامت افسردگی را به مدت حداقل دو هفته تجربه کنید. چنین علائمی شامل خلق افسرده، از دست دادن لذت یا علاقه، تحریک پذیری، تغییر اشتها و تغییر در الگوی خواب است. تشخیص افسردگی سایکوتیک علاوه بر علائم افسردگی، شامل علائم سایکوز مانند پارانویا و توهم نیز می باشد.
در حال حاضر هیچ روش درمانی تایید شده ای برای افسردگی سایکوتیک وجود ندارد. با این حال، انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) ترکیبی از یک درمان ضد افسردگی و داروی ضد روان پریشی یا درمان الکتروشوک را به عنوان درمان خط اول افسردگی سایکوتیک توصیه می کند.
دارو های معمول شامل مهارکننده های بازجذب سروتونین (SSRI) یا مهارکننده های بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین (SNRI) می باشند. شواهد نشان می دهند که درمان ترکیبی نداروی ضد افسردگی با داروی ضد روان پریشی موثرتر است. داروهای معمول شامل مهارکننده های بازجذب سروتونین (SSRI) یا مهارکننده های بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین (SNRI) می باشند. با این حال، استفاده ی هم زمان این داروها خطراتی دارد. یک مطالعه در 2020 که در مجله PLOS ONE منتشر شده، نشان داد ه است که افزودن یک داروی ضد روان پریشی غیرمعمول (به طور خاص کویتیاپین، ریسپریدون، آریپیپرازول یا اولانزاپین) به داروی ضد افسردگی با افزایش خطر مرگ همراه است. همانطور که گفته شد، برای درک بهتر این خطر بالقوه، تحقیقات بیشتری لازم است. علاوه بر این، شرایط در افراد مختلف، متفاوت است. برای برخی افراد، فایده داروی ضد روان پریشی ممکن است نسبت به خطر بالقوه ی آن ارزش داشته باشد. بهترین کار مشورت با پزشک برای گزینه های کم خطرتر می باشد.
الکتروشوک (ECT) یک درمان ایمن و بسیار موثر برای افراد مبتلا به افسردگی سایکوتیک است که به داروهای دیگر پاسخ نمی دهند. از آنجا که الکتروشوک باعث تسکین سریع می شود، برای افرادی که افکار خودکشی دارند نیز توصیه می شود. الکتروشوک ممکن است سریعترین درمان باشد، اما برای جلوگیری از عود علائم، درمان مداوم که اغلب شامل داروهای ضد افسردگی است، نیز لازم می باشد.
سایکوز می تواند عملکرد افراد را دشوار کند زیرا افراد در واقعیت تحریفاتی را تجربه می کنند. از آنجا که علائم روان پریشی می تواند خطر خودزنی تصادفی یا عمدی را افزایش دهد، دریافت درمان مناسب بسیار مهم است. نیاز به درمان بستگی به زمان دریافت درمان افسردگی سایکوتیک دارد. هرچه فرد دیرتر به دنبال درمان برود، احتمال اینکه نیاز به خدمات پزشکی فوری داشته باشد بیشتر است.
یک مطالعه نشان داده است که 86٪ از افراد مبتلا به افسردگی سایکوتیک در مرحله اول بهبودی علامتی پیدا می کنند، اما تنها 35٪ از نظر عملکرد بهبود می یابند. تشخیص بیماری اکثر افراد (41٪) به اختلال دو قطبی یا یک اختلال اسکیزوافکتیو تغییر پیدا می کند. اگر علائم افسردگی دارید یا مشکوک به علائم سایکوز هستید، بهترین راه برای کنار آمدن با این مشکل مراجعه به پزشک است. پس از اینکه تحت درمان و ثبات قرار گرفتید، حتماً به توصیه پزشک خود پایبند باشید و به منظور جلوگیری از عود آن در آینده، به مصرف داروهای خود ادامه دهید.