انرژی نهفته در عقده تولید اضطراب میکند
انرژی نهفته در عقده تولید اضطراب میکند
محمد خرسندی
عقده را بگشاده گیر ای منتهی عقده سخت است بر کیسه نهی
کارل گوستاو یونگ روان تحلیلگر شهیر سوئیسی میگوید: «چیزی هیجانات عاطفی، خیالپردازی و رفتار انسان را شکل میدهد و در آن تاثیر میگذارد به آن ضمیر ناخودآگاه گفته میشود.»
مهمترین و اصلیترین ساکن اصلی ضمیر ناخودآگاه عقدههاست. یونگ برای اولین بار از طریق آزمون تداعی کلمات موفق به کشف عقدهها و اندازهگیری آن شد.
اما چرا عقدهها این قدر مهم است؟ به جرات میتوان گفت عقدهها تسلط کاملی بر رفتار و هیجانات ما دارند وقتی عقده بر ما مسلط میشود رفتارها و هیجاناتی از ما سر میزند که اثرات نامطلوبی بر دیگران و هم بر روان خود ما بر جای میگذارد. به عبارت دیگر آشفتگیهایی که در ضمیر آگاه ما رخ میدهد بخش عمدهای از آن متعلق به عقدههاست. از نظر یونگ بین عقدهها که در ضمیر ناخودآگاه ما پنهان است با واکنشهای ما ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد.
به بیان دیگری میتوان گفت «عقده همان چیزی است که سبب میشود خیلی از مواقع ما بدون این که فکر کنیم نسبت به چیزی واکنش نشان میدهیم.»
انرژی نهفته در عقده میتواند ما را دچار اختلالات روانی ازجمله اضطراب، افسردگی و… کند.
ساختار خودآگاه که مهمترین بخش آن ایگو (ego) است میتواند تحت تاثیر عقدهها قرار بگیرد و در شرایط روانی ما اخلال ایجاد کند. به همین دلیل شناخت عقده میتواند کمک مهمی در از بین بردن کارکردهای غیرسالم ایگو داشته باشد. در زمان تلاقی عقده با ایگو باعث آشفتگی آن میشود که این شرایط باعث رفتارهای نابهنجار در ما میکند.
اما عقدهها چگونه ریشه در وجود ما میزند؟ میتوان گفت عقده محصول ناراحتیهای روان، فکری و رنجهای شدید درونی ناشی از امیال سرکوب شده است. در این شرایط عقده بیمار میشود، این بیماری عقده باعث میشود ما حجم زیادی انرژی منفی با خود حمل کنیم.
منشا عقده در سه زمان گذشته، حال و آینده قرار دارد.
که گذشته مرتبط با تعارضات دنیای کودکی، زمان حاضر عقده با تعارض جاری و عمل در رابطه است که در این حالت فرد درگیر مسایل مختلف اینجا و اکنون که به گذشته و آینده برمیگردد میشود و در آینده عقده با غایتنگری در ارتباط است.
شناخت عقده و حل آن میتواند ما را از آسیبهای آن دور نگه دارد. پس در چنین شرایطی ما نیازمند خودشناسی و طی کردن فرآیند تفرد هستیم که در نهایت به قویسازی ایگو منجر خواهد شد در چنین شرایطی حملههای ناگهانی هیجانی و جسمانی به حداقل میزان منفی خود کاهش مییابد.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از عقدههای ما در دوران کودکی تحت نظر والدین شکل میگیرد. بهطور کلی میتوان گفت ضمیر ناخودآگاه از روابط نزدیک محیط هم خانوادگی الگو میپذیرد. که مهمترین آنها عقده مادر و عقده پدر است. عقده که اغلب محصول تجربیات معینی هستند مثل ضربهها و آسیبها که والدین در بهوجود آوردن آن چه به شکل آگاهانه و چه ناآگاهانه نقش بسیار مهمی دارند.
شکلگیری روابط مرد با همسر آینده و دیگر زنان زندگیش تحت تاثیر عقده مادر خواهد بود اگر این عقده منفی باشد بهطور حتم تاثیر آن بر روابط زناشویی سایه خواهد افکند. همینطور اگر دختر تحت تاثیر عقده پدر منفی باشد، دختر با مردی ازدواج خواهد کرد که سایه پدرش خواهد بود. یعنی دختر مردی را بهطور ناخودآگاه انتخاب خواهد کرد که تمام نکات منفی پدر را خواهد داشت. پس ارتباط والدین با فرزندان نیازمند آگاهی لازم در تربیت اجتماعی خواهد بود.
به هر حال وقتی ایگوی ما تحت تاثیر عقدههای منفی شکل بگیرد فرد برای رهایی از چنگال آن عقده، عقده دیگری را جایگزین خواهد کرد و سعادت و نکبت زندگی ما در دستان عقدههاست.
با توضیحاتی که داده شد برای اینکه بحث عقده را کمی ملموستر کنم مثالی میزنم. فرض کنید از دست کسی ناراحت میشوید عقده خود را به شکل رنجش خود را بروز میدهید. در این حالت یعنی برونریزی، به هیچوجه در حالت هوشیاری قرار نداریم. پس فرمانده رفتار ما عقده است حال هر چه بار هیجان منفی این عقده بیشتر باشه واکنش شدیدتری از ما نسبت طرف مقابل از خود نشان میدهیم.
این الگوی واکنشی میتواند در شرایط مختلف با همان اشتباهات تکرار شود که نتایج منفی در روابط ما به وجود خواهد آورد.
مرکز مشاوره گروه همراه – سعادت آباد