ساختاری برای موفقیت
ساختاری برای موفقیت
پس از آن که اهداف تان را مشخص کردید و یک بازه زمانی خاص برای آن در نظر گرفتید می توانید ساختاری برای تحقق آن ایجاد کنید. داشتن ساختار یا طرح آن،این امکان را برای ما فراهم می کند تا بتوانیم به شیوه ای منسجم و کارآمد در راستای هدف خود حرکت کنیم.منظور از ساختار هرگونه نظام یا سیستم حمایتی است که ما را برای مدیریت کردن خود،زمان و کارهایمان در نظر می گیریم.برای مثال سررسید یا دفتر ملاقات،ساختارهایی هستند که به ما در مدیریت زمان کمک می کنند.مربی،راهنما،دوستان و همراهان که اهداف مان را گوشزد می کنند ساختارهایی هستند که به ما در مدیریت اعمال و رفتارمان کمک می کنند.
اگرچه ممکن است مفهوم ساختار کمی غریب،کسل کننده و حتی دور از ذهن به نظر برسد،اما بسیار مهیج هستنند،چرا که به ما در انجام آن چه می خواهیم کمک می کنند.تاکنون چند بار در زندگی ایده ای بزرگ و الهام بخش داشته اید و تصمیم گرفته اید کاری انجام دهید که به تغییری بزرگ در خود،خانواده و حتی جامعه بینجامد و هیچ گاه آن را به انجام نرسانده اید و حتی قدم اول را هم برنداشته اید،بدون داشتن ساختاری منسجم هیچ گاه قادر نخواهید بود رویای خود را محقق کنید یا به آنچه می خواهید برسید.آن دسته از افراد که در برابر نظام مند بودن مقاومت می کنند در نقطه ای از زندگی دچار هراس و سردرگمی خواهند شد.این مقاومت ممکن است خود را به صورت دردی در قفسه سینه یا سر معده یا میل به رهایی و از بند آزاد شدن نشان دهد.زمان آن رسیده است که با این بخش از وجود خود که حق شما برای رسیدن به اهداف تان را انکار می کند نیز روبه رو شوید.زمان آن رسیده است که اقرار کنید چه تعداد از اهدافتان از همان نقطه شروع فراموش شده است.
یک ساختار منسجم،نظامی است با تعاریف و قدم های ملموس که ما را به طور حتم به رویاهایمان می رساند.هرچه هدف بزرگتر باشد داشتن طرحی دقیق همراه با برنامه زمان بندی شده و اقدامات عملی اهمیت بیشتری می یابد.عنصر ساختار بیش از هر عنصر دیگری در تحقق یافتن رویا به حقیقت نقش دارد.
ساختار نیز باید مانند هدف به وضوح تعریف شود و واقع بینانه و قابل اجرا باشد.همچنین باید انعطاف پذیری داشته باشد به این معنا که جایی برای حوادث غیرمنتظره مانند روزهایی که بیمار می شویم و از این قبیل داشته باشد.همه ما در زندگی روزهایی داریم که احساس رخوت یا بی انگیزگی می کنیم و یا خسته تر از آنیم که به ساختن بهترین سال زندگی خود فکر کنیم.اگر جایی برای برای این نا امیدی ها،سردرگمی ها و بی حوصلگی های گاه به گاه نگذاریم،رخوت در ما نفوذ می کند و بهترین برنامه های ما را از بین می برد.
توصیه من این است مه برای چنین روزهایی برنامه ریزی کنید.آن ها را نیز در برنامه های ماهیانه خود بگنجانید.با توجه به نوع هدف و مرحله ای که در آن هستیم باید تصمیم بگیرید در برنامه خود چند روز را می خواهید و می توانید به این روزهای ابری اختصاص دهید.به خودتان قول بدهید از این روزها با آغوش باز استقبال کنید.فقط تصور کنید چقدر خوب می شود که در سررسید خود روزی به نام “روز افتضاح”داشته باشید یا اگر این کلمه را دوست ندارید می توانید اسم آن را روز بداخلاقی،ناشکری یا بطالت بگذارید.فکر نمی کنید پذیرفتن چنین روزهایی و کنار آمدن با آن ها بسیار ساده تر از خودخوری و نگرانی باشد؟ممکن است فکر کنید پذیرفتن آن ها موجب عادت کردن و غرق شدن شما می شود اما برعکس وقتی خود را تسلیم می کنید و این گونه احساسات خود را با آغوش باز می پذیرید اتفاقی عجیب می افتد و به راحتی قدرت عبور کردن از آن ها را پیدا می کنید.فقط وقتی در برابر احساس یا حالتی مقاومت نشان می دهید یا فکر می کنید بد است قدرت شما را تحلیل می برد و درد شما تشدید می شود.
من پیشنهاد می کنم ابتدا ماهی سه یا چهار روز ابری برای خود در نظر بگیرید و حالات روحی خود را مشاهده کنید.این روزها می توانند نشانه ای باشند که به شما بگویند چه چیزهایی را باید در خود تغییر دهید یا چه محدودیت هایی را باید برای خود در نظر بگیرید.به جای جنگیدن با آن ها که معمولا کاساز نیست چرا سعی نمی کنید به آن ها گوش دهید شاید راهگشای شما باشند.در نهایت این که اگر در برابر تغییرات انعطاف نشان ندهید و جایی برای این روزها نگذارید به طور حتم فشردگی برنامه شما را خسته و از کوره به در خواهد برد.
برگرفته از کتاب بهترین سال زندگی شما