چگونه در مورد زندگی خودتان به طور علمی فکر کنید.
چگونه می توانید در مورد خودتان،دیگران و شرایط زندگی تان به طور علمی فکر کنید.
علم قابل انعطاف و غیر آمرانه است.توجهش کاملاً به حقایق و واقعیات است (که همیشه می توانند تغییر یابند) و به تفکر منطقی (که خودش را نقص و تکذیب نمی کند و دو دیدگاه متضاد را در یک زمان حفظ می کند) اما از این تفکر یا همه یا هیچ و این یا آن ،خودداری می کند و حقیقت را همیشه دو طرفه می داند و شامل وقایع متضاد و اختصاصی است.
بنابراین در رابطه ی من با شما، من یک انسان کاملاً خوب یا کاملاً بد نیستم بلکه فردی هستم که گاهی با شما خوش رفتاری و گاهی بد رفتاری می کنم. علم به جای اینکه دنیا را با دیدگاهی انعطاف ناپذیر و به روش منطق گرایی ببیند،این وقایع به خصوص مطالب و کارهای مربوط به انسان را معمولاً دنباله روی قوانین قطعی به یقین می داند.
اصلی ترین قوانین روش علمی عبارتند از :
1.بهتر است آنچه را که در دنیا در حال اتفاق افتادن است را به عنوان ” واقعیت” بپذیریم،حتی اگر علاقه مند به آن نیستیم و در حال تلاش برای تغییر آن هستیم .ما دائماً ” حقایق” را مشاهده و بازبینی می کنیم تا ببینیم هنوز هم ” صحت ” دارند یا تغییر کرده اند. ما مشاهدات و بازبینی و واقعیات را روش تجربی علم می نامیم.
2.ما قوانین علمی،تئوریها و فرضیه ها را به یک روش ثابت و منطقی مطرح می کنیم و از تناقص ها و تضاد های مهم و اصلی پرهیز می کنیم( علاوه بر “حقایق” غیر واقعی و غلط).ما می توانیم این تئوری ها را زمانی که با حقایق و منطق پشتیبانی نمی شوند تغییر دهیم.
3.علم انعطاف پذیر است ولی سرسخت نیست.نسبت به تمام عقاید و ایده ها که می گویند هرچیزی به طور مطلق ،بدون قید و شرط و یا قطعاً صحیح است شکاک است،عقایدی که می گویند موردی تحت هر شرایطی در هر زمانی صحت دارد.علم تئوری هایش را هنگامی که اطلاعات جدید به وجود می آیند اصلاح و تغییر می دهد.
4.علم،تئوری ها و یا دیدگاه هایی را که نمی توان به نوعی رد یا تکذیب کرد وجود دارند و انگیزه و علت تمام شیطنت های دنیا هستند.ادعا نمی کند که نیروهای فوق طبیعی وجودندارند،اما چون هیچ روشی برای اثبات وجود فوق طبیعی ها وجود ندارند، اما چون هیچ روشی برای اثبات وجود فوق طبیعی ها و یا عدم وجود آنها نیست ،این مسائل در حیطه ی علم قرار نمی گیرند.باور های ما به مسائل فوق طبیعی مهم هستند و می توانند به طور خاص مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرند،و ما همیشه می توانیم توضیحات طبیعی برای رویداد های ” فوق طبیعی” پیدا کنیم.اما امکان ندارد که بتوانیم ” واقعیت” موجودات فوق طبیعی را اثبات یا رد کنیم.
5.علم شکاک است و می گوید جهان شامل “شایستگی” و ” عدم شایستگی” است و اینکه،افراد یا چیز ها را به خاطر کارهای “بد” سرزنش می کند.هیچ استاندارد کلی و مطلقی برای رفتار ” خوب” و “بد” ندارد و فرض می کند اگر هر گروهی کردارهای خاصی را به عنوان ” خوب” بداند آن گاه تمایل پیدا می کند (اما اجباری ندارد) که به آنهایی که این گونه عمل می کنند پاداش بدهد و اغلب ( نه همیشه) آن هایی را که “بد” عمل می کنند تنبیه کند.
6.درخصوص کارها و رفتار انسانی از نظر روانشناسی،علم هیچ قانون مطلقی ندارد اما هنگامی که افراد هدف یا استانداردی را ایجاد می نماید،مثل زنده باقی ماندن،شاد زندگی کردن در گروه های اجتماعی،علم می تواند افراد را مورد مطالعه قرار دهد،شرایطی را که تحت آن زندگی می کنند بررسی کند و شرایطی را که تحت آن زندگی می کنند بررسی کند و روشی را که عمل می کنند بررسی نماید و تا حدی می تواند قضاوت کند که آیا آنها به اهداف شان می رسند یا نه و آیا بهتر است آنها را اصلاح کنند یا روش های دیگری اتخاذ کنند تا به آن هدف برسند.در مورد سلامت هیجانی و شادی،وقتی افراد در مورد استاندارد ها و اهداف شان تصمیم گرفتند ( که کار ساده ای هم نیست!)،اغلب می تواند به آنها در رسیدن به اهداف شان کمک کند.اما هیچ تضمینی نخواهد داشت.علم به ما می تواند بگوید که احتمالاً نه قطعاً چگونه می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم.
اگر اینها برخی از اصلی ترین قانون های روش علمی هستند،چگونه می توانید آنها را دنبال کرده و در نتیجه به خودتان کمک کنید که به لحاظ هیجانی سالم تر و شاد تر باشید؟
پاسخ: با برطرف کردنناراحتی های هیجانی و باور های غیر عقلانی که شما برای ایجاد کردن ناراحتی ها از آن استفاده می کنید و با استفاده از روش علمی برای از بین بردن آنها.برای اینکه چگونگی کار را به شما نشان دهیم، بیایید برخی فرمان های غیر عقلانی را در نظر بگیریم و نشان دهیم چگونه می توانید به لحاظ علمی آنها را بررسی کنید.
باور نامعقول: “من باید مورد تأیید افرادی باشم که برایم اهمیت دارند و اگر نباشم وحشتناک و مصیبت است!اگر نباشم”
آنالیز و بررسی علمی: آیا این باور واقع گرایانه و حقیقی است؟واضح است که نیست،چون هیچ قانونی در جهان وجود ندارد که بگوید من مجبور هستم که توسط افرادی که مهم هستند مورد تأیید قرار بگیرم و قانون احتمالاتی وجود دارد که می گوید احتمالاً آن تعداد افرادی کهه برای شما اهمیت دارند باید شما را تأیید کنند و بپذیرند،اینگونه نخواهند کرد.وحشتناک و مصیبت بار نیست وقتی من مورد تأیید قرار نگیرم چون فقط وقتی مورد پذیرش واقع نمی شوم کمی ناراحت کننده است(اما وحشتناک و هولناک نیست).وقتی چیزی وحشتناک است به طوری خاص بد است.کاملاً بد است یا از بد هم بدتر است.مورد تأیید و پذیرش قرار نگرفتن توسط افراد مهم می تواند تا حدی بد باشد نه کاملاً بد.مسلم است که کاملاً بد نیست،چون همیشه بدترین هم وجود دارد و نمی تواند از بد بدتر باشد یا (101 درصد) بد باشد.بنابراین چنین باوری به هیچ عنوان به واقعیت کاری ندارد.
آیا این باور منطقی است؟نه،چون به این دلیل که برخی افراد برای من اهمیت دارنددلیل نمی شود که باید مرا تأیید کنند . و حتی هنگامی که برای من سخت است که بپذیرم مورد تأیید آنها قرار نگرفته ام ،نشان دهنده ی این است که زندگی من سراسر بدبختی و هولناکی است.درحقیقت اگر کسی که مورد علاقه من است به سرعت مرا دوست نداشته باشد شاید علاقه اش را بعداً به دست بیاورم:شاید این شخص اول به من علاقه پیدا کند و بعداً نسبت به من مأیوس شود و مرا ترک کند.
آیا این باور انعطاف پذیر است و سخت نیست؟قطعاً نه چون نشان می دهد که تحت هر شرایطی و در هر زمانی افرادی که مهم هستند باید به طور مطلق مرا تأیید کنند و مرا بپذیرند. این ایده کملاً انعطاف ناپذیر است!
آیا می توان این ایده را تکذیب کرد؟بله،چون افراد مهم می توانند مرا تأیید نکنند و زندگی هنوز هم برای من خوشایند باشد.اما این خواسته اشاره دارد به دانش بی پایان و علم لایتناهی ،از آنجا که من فرمان صادر می کنم که افرادی که به نظر من مهم هستند باید تحت هر شرایطی مرا مورد تأیید قرار دهند و حتی اگر مرا تأیید نکنند،می توانم دیدگاهم را نسبت به آنها موافق یا ستیزه ای باشد که آنها باید واقعاً مرا تأیید کنند،حتی اگر حقایق نشان دهنده ی این باشد که آنها احتمالاً نباید چنین کنند.من همیشه می توانم ادعا کنم که علم من نا محدود و لا یتناهی است و اینکه من راز تفکرات و احساسات افراد را می دانم؛ و این نوع باور ها غیر قابل تکذیب شدن هستند.
آیا این باور شایستگی را تأیید می کند؟نه،من نمی توانم ثابت کنم که حتی اگر من نسبت به افراد مهم خوب عمل کنم،قانونی هم در دنیا وجود دارد که آنها نیز باید و مجبور هستند که مرا تأیید کنند.شایستگی باور غیر تکذیب شدنی دیگر است.
آیا این باور نشان می دهد که خوب عمل کنم و با حفظ این باور نتایج خوب و شادی آفرینی عایدم خواهد شد؟برعکس.فرقی نمی کند که چقدر سخت تلاش کنم تا مورد تأیید دیگران واقع شوم،به راحتی ممکن است شکست بخورم،و اگر آنگاه فکر کنم که آنها باید به من علاقه مند باشند به احتمال زیاد دچار افسردگی خواهم شد.با قبول این ایده که تحت هر شرایطی در هر زمانی افرادی که مهم هستند باید مرا مورد تأیید قرار دهند،تقریباً موفق نخواهم شد که به طور کارآمد کار کنم و نیز از آنها،از خودم و از دنیا متنفر خواهم شد چون کاری که من فکر می کنم باید انجام بدهند را نمی دهند.
مرکز مشاوره گروه همراه – سعادت آباد