خطاهای شناختی و خودشناسی
خطاهای شناختی و خودشناسی
خطاهای شناختی باعث تداخل و سانسور اطلاعاتی می شوند و ما را از دسترسی به اطلاعات سالم و ناب محروم می کنند.خطاهای شناختی را می توان به عینک تشبیه کرد.برای مثال با گذاشتن عینکی بر چشم می توان همه چیز را بزرگ تر از آنچه هست ( بزرگ نمایی) یا کوچک تر از آنچه هست (کوچک نمایی) دید. آگاهی از خطاهای شناختی به ما کمک می کند بتوانیم با کنترل آنها پردازش اطلاعات سالم و نابی داشته باشیم. عمده ترین خطاهای شناختی عبارتند از پیش بینی منفی،بزرگ نمایی-کوچک نمایی،برچسب زدن،تفکر همه یا هیچ، فاجعه سازی،شخصی سازی، ذهن خوانی و … که در زیر به آنها پرداخته می شود.
پیش بینی منفی:
پیش بینی رویدادهای ناگوار و خطرناک در آینده یکی از خطاهای شناختی در افراد نگران و مضطرب زیاد دیده می شود.
بزرگ نمایی-کوچک نمایی:
فردی که از دفاع بزرگ نمایی استفاده می کند برخی موارد را بزرگ تر از آنچه هست می بیند. در حالی که در کوچک نمایی عکس این موضوع اتفاق می افتد. برای مثال فرد افسرده شکست ها و نقاط ضعف خود را بزرگ نمایی می کند و نقاط قوت و پیشرفت های خود را کوچک نمایی می کند یا فرد از خود راضی و خود شیفته نکات قوت را بزرگ نمایی و نکات ضعف خود را نادیده می گیرد.
برچسب زدن:
یکی دیگر از خطاهای شناختی مهم که به اعتماد به نفس لطمه می زند برچسب زدن است. کسانی که به خود برچسب های منفی می زنند ” مانند بی عرضه ام،حقیرم،بی کفایت هستم،ناخواستنی هستم و…” اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. افرادی هم هستند که به دیگران برچسب های منفی می زنند مانند دیگران گستاخ هستند و… با این کار زمینه لازم برای بدرفتاری و آزار دیگران فراهم می شود.
تفکر همه یا هیچ:
این نوع خطای شناختی در افرادی دیده می شود که در قضاوت های خود قطبی عمل می کنند و رویدادها و حوادث … را به دو طبقه سیاه –سفید طبقه بندی می کنند. از نظر این افراد دیگران می توانند خوب-بد،خوش شانس یا بدشانس باشند. به نظر آنها حد وسطی وجود ندارد. برای مثال وقتی کسی می گوید: ” من بد شانس هستم” یا “بدبخت هستم” خطای شناختی همه یا هیچ دارد.
تعمیم:
فردی که از اینخطای شناختی استفاده می کند از یک رویداد یا یک موضوع خاص نتیجه کلی می گیرد و آن را به همه شرایط تعمیم می دهد.استفاده از واژه “هرگز”،”همیشه”،”هیچ وقت” در کسانی که از خطای شناختی تعمیم استفاده می کنند زیاد دیده می شود.
استدلال هیجانی:
فرد براساس احساسات و هیجانات خود نتیجه گیری می کند. برای مثال کسی که قرار است در جمع کنفرانس دهد و با اندیشیدن درباره این موضوع نگران شود آن گاه به این نتیجه می رسد که صحبت در جمع اضطراب برانگیز است.
شخصی سازی:
در شخصی سازی فرد تنها خود را مسئول و مقصر هر اتفاق ناخوشایند می داند.شخصی سازی باعث احساس گناه و تقصیر می شود.
ذهن خوانی:
کسانی که ذهن خوانی می کنند اغلب در حال خواندن ذهن دیگران هستند.آنها اغلب در حضور یا غیاب افرادی که برایشان مهم است به خود می گویند “وی درباره من چه فکری می کند؟”.
فاجعه سازی:
از دیگر خطاهای شناختی که در بیماران مضطرب رایج است فاجعه سازی است.در فاجعه سازی فرد پیامد یک رویداد منفی را بسیار ناخوشایند و فاجعه آمیز تلقی می کند. برای مثال فرد در آستانه جدایی می گوید: “اگر از همسرم جدا شوم بدبخت می شوم.”
اشتغال ذهنی
برخی موضوعات در طول روز ذهن ما را به خود مشغول می دارند به این موارد اشتغال ذهنی می گویند.محتوای اشتغال ذهنی می تواند مثبت یا منفی باشد. برای مثال فرد عاشق با معشوق اشتغال ذهنی دارد( اشتغال ذهنی مثبت) و فردی که اضطراب امتحان دارد با امتحان اشتغال ذهنی دارد(اشتغال ذهنی منفی).اشتغال ذهنی نوعی فعالیت ذهنی است و به همین دلیل از فرد انرژی می گیرند.اشتغالات ذهنی منفی انرژی بیشتری از فرد می گیرند بنابراین بهتر است میزان آن محدود شود.
برای شناسایی اشتغالات ذهنی از روش نمونه گیری زمان استفاده کنید.هر روز سه بار صبح،عصر و شب به مدت پنج دقیقه به ذهن تان توجه کنید و افکاری را که به ذهنتان می آید یادداشت کنید.پس از یک هفته متوجه خواهید شد که اغلب ذهن شما به چه افکاری مشغول است.
پس از شناسایی اشتغال ذهنی برای کنترل و محدود کردن آن برنامه ریزی کنید و اگر نمی توانید از روان شناس کمک بگیرید.
برگرفته از کتاب از خود آگاهی تا خودشناسی
مرکز مشاوره گروه همراه سعادت آباد