خودتان را از احساس مقصر بودن برهانید
خودتان را از احساس مقصر بودن برهانید
در این بخش،چهار مرحله مطرح می شود که با به کارگیری آنها می توانید خودتان را از احساس مقصر بودن برهانید.شاید چنین احساسی از دوران کودکی در ذهنتان شکل گرفته است.
مرحله ی اول: از این لحظه به بعد،هرگز،به هیچ دلیلی،خودتان را نکوهش نکنید.هرگز سختی را درباره ی خودتان بر زبان نیاورید که به راستی نمی خواهید واقعیت داشته باشد.این نکته را به یاد بسپارید: واژه های تأثیرگذار در گستره ی واژگانتان در واقع همان واژه هایی هستند که آن ها را درباره ی خودتان بر زبان می آورید و باورشان دارید.بکوشید فقط واژه هایی مثبت و شادی آفرین را درباره ی خودتان به کار ببرید.
این جمله به راستی بهترین جمله هایی هستند که می توانید آنها را بارها و بارها با خودتان بگویید:” من به راستی خودم را دوست دارم!” من می توانم این کار را انجام دهم! ” ” من به راستی مسئولیت پذیر هستم.” تکرار کردن این جمله های تأکیدی و احساس منفی داشتن به صورت همزمان غیر ممکن است.
مرحله ی دوم: از نکوهش کردن دیگران،به هر دلیلی،بپرهیزید.انتقاد های زیان بار را به کلی از گستره ی واژگانتان حذف کنید. به انسانی تبدیل شوید که هرگز واژه ای دلسرد کننده از زبان او شنیده نمی شود.
عادت کنید همواره ویژگی هایی خوب و مثبت را در وجود دیگران جست و جو کنید و درباره ی آنها سخن بگویید. وقتی،به دلیلی،سخنی دلپذیر را را درباره ی انسانی دیگر بر زبان می آورید؛عزت نفس آن شخص را افزایش می دهی. وقتی عزت نفس انسانی دیگر را افزایش می دهید؛عزت نفس خودتان نیز به همان میزان افزایش خواهد یافت.
مرحله ی سوم: از برانگیختن احساس تقصیر و کوتاهی در وجود دیگران،به هر دلیلی،بپرهیزید.بکوشید چنین احساسی را از گستره ی واژگان،اعضای خانواده و دوستانتان حذف کنید.هرگز کاری نکنید که دیگران احساس کنند،به دلیل آنچه انجام دادهیا نداده اند،مقصر هستند.
پذیرش و محبت بی قید و شرط در واقع هدیه هایی ارزشمند هستند که می توانید آنها را به دیگران ببخشید.به بیان دیگر،هرگز دیگران را،به دلیل آنچه انجام داده یا نداده اند،نکوهش نکنید.دیگران را تحسین یا تأیید کنید یا دست کم ساکت بمانید.
مرحله ی چهارم: اجازه ندهید دیگران با برانگیختن احساس تقصیر در وجودتان بر شما مسلط شوند.از امروز به بعد،هیچ گونه تلاش و تکاپوی دیگران را برای برانگیختن احساس تقصیر در وجودتان نپذیرید.
اگر کسی کوشید تا احساس تقصیر را در وجودتان برانگیزد؛به سادگی چنین بگویید: ” شما به معنای واقعی قصد ندارید احساس تقصیر را در وجود من برانگیزید؛این طور نیست؟” سپس،ساکت بمانید.
بسیاری از انسان ها اعتراف نمی کنند که قصد دارند با برانگیختن احساس تقصیر در وجود انسانی دیگر بر او تسلط یابند.شاید آنان در پاسخ به سوال شما چنین بگویند: ” هرگز چنین نیتی ندارم.”
اگر چنین سوالی را برای کسی مطرح کردید: ” آیا می کوشید احساس تقصیر را در وجود من برانگیزید؟” و او پاسخ مثبت داد؛می توانید به سادگی چنین بگویید: ” بسیار خوب،تلاش شما فایده ای نخواهد داشت.”
وقتی به افرادی،که عادت دارند با برانگیختن احساس تقصیر در وجود شما بر شما تسلط یابند،می گویید که تلاششان بی فایده خواهد بود؛رویدادی شگفت انگیز اتفاق می افتد.شاید آنان در ابتدا خشمگین و سردرگم شوند.به هر حال،وقتی آنان پی می برند برانگیختن احساس تقصیر در وجود شما در رفتارتان بی تأثیر خواهد بود؛شیوه ی خودشان را تغییر می دهند و به شیوه ای مثبت و سازنده تربا شما رفتار خواهند کرد.این موضوع را بیازمایید و به پیامد آن پی ببرید.
یکی از اهداف مهم شما در زندگی باید از بین بردن همه گونه احساسات منفی باشد.این دو جمله ی تأثیر گذار سبب می شوند احساساتی مثبت در وجودتان پدیدار شود:” من به راستی خودم را دوست دارم!” من به راستی مسئولیت پذیر هستم”
هرچه بیشتر خودتان را دوست بدارید؛مسئولیتی بیشتر را می پذیرید. هرچه مسئولیتی بیشتر را می پذیرید؛خودتان را بیشتر دوست خواهید داشت.هر یک از آن ها دیگری را تقویت خواهد کرد.