رهایی از احساس گناه
احساس گناه تجربه ای است که وقتی کاری را غلط انجام می دهیم، عذاب آوری کاری که باید می کردیم و نکرده ایم، و بالعکس را حس می کنیم. برای اینکه به وجود یا عدم وجود احساس گناه در خود پی ببرید ، نگاهی به خشم یا غم خود بیاندازید و از خودتان بپرسید که آیا در مورد چیزی احساس گناه می کنید؟آیا احساس گناه علت درد و رنج شماست یا نه؟ احساس گناه مطمئنا ریشه ی همه ی انواع اضطراب یا افسردگی یا اختلالات روانی است.
دو نوع متفاوت احساس گناه
اگرچه احساس گناه اثر خوبی ندارد، اما اهمیت دارد که درک کنید احساس گناه بد نیست. گاه می تواند یک انرژی منفی باشد که کیفیت زندگی شما را کاهش می دهد یا نیرویی مثبت برای تغییر در زندگی تان است. ضروری است که تفاوت بین آن دو را یاد بگیرید. احساس گناه خوب نقش حیاتی در زندگی ما دارد، تضمین می کند که ما خوبی و بدی آنچه را انجام می دهیم کنترل کنیم . این احساس ما را تحت فشار قرار می دهد تا رفتارمان را در جهت بهتر شدن عوض کنیم. متاستفانه افرادی هستند که اصلا راجع به هیچ یک از کارهایشان، احساس گناه ندارند. آن ها حس نمی کنند که دارند کار بدی انجام می دهند. در نتیجه احساس پشیمانی در مورد رفتار بد خود ندارند . آن ها افرادی هستند که فکر می کنند. قوانین برای دیگران ساخته شده است. در بهترین حالت کسانی هستند که اصولا از حالت عادی خارج بوده و مرتکب جنایات فجیع علیه دیگران می شوند.
خدا را شکر که بسیاری از ما احساس گناه مثبت را تجربه کرده ایم، احساسی که می تواند به خوبی در خدمت ما قرار گیرد. احساس گناه می تواند روابط ما را با دیگران افزایش دهد. اگر شما درک می کنید که کاری انجام داده اید یا احساسات دوستانتان را جریحه دار کرده اید، می توانید احساس گناه کرده و برای اصلاحات اقدام کنید. این حس می تواند روابط خودمان را با خودمان بهبود دهد. وقتی با دوستتان آشتی می کنید، احساس می کنید که کار درستی انجام داده اید و این موضوع باعث می شود که احساس بهتری در مورد خودتان داشته باشید .
احساس گناه می تواند در زندگی یک موهبت باشد، اما جنبه ی تاریکی هم دارد. احساس گناه زیاد توانایی شما را برای لذت بردن از بسیاری جنبه های زندگی تان کاهش داده و می تواند سایه ای تاریک بر روابط شما با دیگران بیاندازد. این احساس آنقدر پر فشار است که سلامت احساسی و توانایی برای تجربه آرامش، رضایت، هماهنگی و لذت در آن گم می شود. اگر چیزی در زندگی آن ها و عزیزانشان خوب پیش نرود، این افراد احساس می کنند که به نوعی تقصیر آنهاست ، حتی اگر ربطی به آنها نداشته باشد. آنها باور دارند که درست کردن آن مسئولیت آنهاست . این توقعات نامعقول احساس نامناسب گناه است.
شاخص های احساس گناه سالم
*احساس گناه سالم، درستکاری و صداقت را تشویق می کند.
*باعث می شود که برای کارهایتان احساس مسئولیت کنید.
*کمک می کند هر وقت ضروری است، خشنودی آنی را به تاخیر بیاندازید.
*باعث عزت نفس می شود.
شاخص های احساس گناه ناسالم
*باعث می شود در زمان نامناسب احساس مسئولیت کنید.
*باعث می شود که احساس مسئولیت کنید وقتی که مسئول نیستسد.
*باعث می شود که بی اندازه ببخشید و یک آدم رنج کشیده شوید.
اگرچه ایده آل آن است که احساس گناه را به دو نوع خوب و بد طبقه بندی کرد ، اما به نظر می رسد که احساس گناه در هر حال ناراحت کننده است.اگر در دام احساس گناه افتاده اید ، احتمال این که شما حس شکنندگی و بی ثباتی کنید ، وجود دارد . به احتمال زیاد ، شما کاملا وابسته به تایید دیگران هستید و نمی توانید به خوبی از خودتان مراقبت کنید . ممکن است حس مسئولیت بی جا داشته باشید . شما مجبور هستید که بر آن غلبه کنید.
احساس گناه ناسالم ، عواقب مضری دارد. ممکن است باعث ایجاد فرسودگی در شغل و روابط شما شود و همینطور شما را مستعد بیماری های فیزیکی مثل آرتریت ، میگرن و اختلالات گوارشی و سندرم خستگی مزمن بکند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سندرم سازگاری عمومی کلیک کنید.
گام هایی برای رهایی از احساس گناه
برخی از راه های رهایی از احساس گناه شامل:
1-حقیقت را بگویید
اولین گام برای رهایی از احساس گناه،اعتراف و اذعان به این مطلب است که دقیقا چه اتفاقی در حال افتادن است؟ حقیقت را از خودتان پنهان نکنید. و حقیقت را با کسی که به او اعتماد دارید، در میان بگذارید.مثلا با درمانگر، مشاور، عضو خانواده یا دوستانتان در میان بگذارید. احساساتی که در درون نگه داشته می شوند، به ویژه احساسات بشدت منفی، می نوانند روان انسان را تخریب کنند. احساس گناه، افسردگی، اضطراب و بیماری های فیزیکی می توانند عواقب احساسات بیان نشده باشند.
اگر گفتن حقیقت به کسی برای شما سخت است و شما را می ترساند ، احساسات خود را به شکل نوشتن بیان کنید .نوشتن احساسات به سه دلیل موثر است : اول اینکه یک نوع برون ریزی است و اجازه می دهد احساسات و افکار ناراحت کننده رها شوند. دوم اینکه تا افکار و احساساتی که به شکل ناخودآگاه وجود دارد، معقول به نطر برسد . در فرایند نوشتن، افکار و احساسات می تواند به شکل منطقی جلوه پیدا کنند و معنایشان روشن شود. در این صورت نویسنده احساسات خود را درک می کنید . سوما، نوشتن خاطرات می تواند به نویسنده کمک کند که برای دیگران اعتراف کلامی کند. نوشتن احساسات امری خصوصی است . مطمئن شوید که دفتر خود را در جایی امن قایم می کنید . هر وقت موقعیت های دردناک را مرور می کنید ، آنها را بنویسید . و زمانی که خواستید حقیقتی را برای فردی اعتراف کنید از این دفتر کمک بگیرید این به شما کمک می کند تا به موضوع مسلط باشید .
2-قلمرو خود را بازیابید
یاد گرفتن برای دریافت قلمرو احساسی تان مثل یاد گرفتن دوچرخه سواری است . ابتدا شما می بینید که دیگران آن را انجام می دهند و بعد شما هم آن را انجام می دهید. اگر قصد دارید دوچرخه سواری کنید ، باید درک کنیدکه چطور چرخ ها و پدال ها کار می کنند و چرا . بعد کسی را پیدا می کنید که به شما کمک کند تا تعادل خود را بازیابید و بعد تمرین کنید و تمرین . برای آنکه احساس تعادل کنید ، شما باید حس سالمی از خودتان داشته باشید . این به معنای حساسیت و احترام به سلامت و رفاه شماست. اگر درگیر احساس گناه هستید ، شما باید یاد بگیرید که نیازها و تمایلات شما هم به اندازه دیگران اهمیت دارند.نمی گوییم که نیازها و تمایلات شما خیلی از دیگران مهم تر است، اما برابر نیازهای دیگران است.
زبان بسیار مهم است. کلماتی که شما استفاده می کنید تصویر می آفرینند و باعث می شود مسائلی رخ دهد. کلام مکتوب و کلام شفاهی بهترین ابزار برای به دست آوردن قلمرو هستند. در اینجا عباراتی عملی و کاربردی برای انجام این کار ارائه می دهیم:
*نه متشکرم.
*برای آنکه از خودم مراقبت کنم ، من مجبورم نه بگویم.
*می دانم شما موافق نیستید اما این تصمیم من است.
*متاسفم ، اما این بیش از آن چیزی است که بتوانم انجام دهم.
*من همین هستم.
گاهی اوقات تنها راه بازیافتن یک قلمرو ،ترک یک رابطه است . اگر هر چیزی که می دانستید را امتحان کرده و همچنان مرزهای شما محترم شمرده نمی شوند ، ممکن است انتخاب دیگری نداشته باشید . اینجا منظور این است که بهشیوه های صحیح ازحقتان دفاع کنید.
3-طوفان را در آغوش بگیرید
آنان که اغلب احساس گناه می کنند، طوفان را نمی خواهند ، دوست ندارند موج بسازند و نمی خواهند به مردم صدمه بزنند و مطمئنا نمی خواهند راجع به آنها بد فکر بشود .عدم تایید برای این افراد غیرقابل تحمل است .حتی در این کار زیاده روی می کنند و به خود صدمه میزنند . یادتان باشد هویت افرادی که دچار احساس گناه می شوند ، به خشنود کردن دیگران وابسته می شود . در این جا ، یادگیری برای تحمل ناراحتی و یا ناخشنودی دیگران مرحله مهمی برای بهبودی از احساس گناه است. روی حرفتان بایستید ،حتی اگر احساس کسی جریحه دار می شود و باعث می شود که آنها عصبانی شوند. طوفان را در آغوش بگیرید.
4-سوار بر موج شوید
همان طوری که از سه مرحله اول فرار از احساس گناه عبور می کنید، یاد می گیرید که به خاطرخودتان مبتکر باشید و کنترل زندگی تان را در دست بگیرید. در مرحله اول شما واقعیت موقعیت تان را به خودتان و دیگران اعتراف می کنید. در مرحله دوم شما قلمرو خودتان را اعاده و فضای احساسی تان را کنترل می کنید و در مرحله سوم شما برای عدم تایید دیگران آماده می شوید و روی حرف خودتان می ایستید . در مرحله چهار، وقت رها کردن و بازیابی کنترل و پذیرفتن نتایج است. یادگیری برای رها کردن به طور طبیعی و به آسانی به دست نمی آید . من پیشنهاد نمی کنم که به افراد محتاج کمک نکنید ، اما پیشنهاد می کنم که تمایلتان را برای کمک به همه تعدیل کنید. تشخیص دهید که چطور و چه وقت و کجا و چه کسی را نجات بدهید.
همینطور مهم ترین کلید سوار شدن بر موج، بخشش است . اگر بتوانید یاد بگیرید که دیگران را برای دردسری که برایتان ایجاد کرده اند ببخشید ، راحت تر از واکنش منتقدانه و قضاوتی خود رها می شوید . یادیگیری برای بخشش دیگران شما را قادر می سازد که خودتان را ببخشید . بخشش آزادی شماست.
5-مرزهای امن و سالم
توانایی شما برای حمایت از دیگران باید با توانایی تان برای حمایت از خودتان در تعادل باشد . مراقب این باشید که چطور وسوسه بازگشت به الگوهای قدیمی می تواند وجود داشته باشد. شما مبور هستید که در مورد رهایی خودتان از احساس گناه ناسالم ، هدفمند باشید .این کار ساده ای نیست . لازمه آن پشتکار و پیگیری است. بعد از این که خودتان را پیدا کردید، مرزها را مشخص کنید . برای روابطتان با والدین ،همسر،فرزندان،دوستان و محل کارتان مرزها و حریم هایی را در نظر بگیرید.
چگونه فرهنگ روی احساس گناه در زنان تاثیر می گذارد؟
به طور کلی زنان بیشتر از مردان با احساس گناه دست و پنجه نرم می کنند. این بدان دلیل است که رفتار زنان در فرهنگ ما به صورت محدود تعریف می شود . زنان ممکن است به دقت رفتار کنند تا خوب به نظر برسند . زنان خوب قرار است به دیگران رسیدگی کنند، ببخشند، همدردی، درک و همراهی کنند.
به مردان اجازه داده شده که طیف گسترده تر از رفتار را داشته باشند . برای مثال مردی که روی حقش می ایستد و عقب نمی نشیند ، اغلب قوی ارزیابی می شود و تحسین می شود. در حالی که زنی که این کار را می کند اغلب زن خوبی به نظر نمی رسد . گاهی رفتار با اعتماد به نفس در زنان پرخاشگری تلقی می شود. بنابراین زنان احساس می کنند که مرتبا باید خود را کنترل کنند و از خط بیرون نزنند.
کلام آخر
احساس گناه ورای این ترس است که ما هرگز کافی نیستیم . وقتی احساس گناه می کنیم خود را به خاطر نابسندگی های خود سرزنش می کنیم . این احساس باعث می شود که احساس رضایت و آرامش درونی برای ما غیر ممکن شود. در این شرلیط بهتر است در کنار راهکارهای ارائه شده در این مقاله حتما از یک رواندرمانگر یا مشاور متخصص کمک بگیرید.