روانشناسی
هر عملی در نتیجه افکار اتفاق می افتد. بنابراین افکار اهمیت زیادی دارند. آیا شما از آن دسته افرادی هستید که بیش از حد فکر و تجزیه و تحلیل می کنید، تا جایی که بازده کارتان پایین می آید؟ خبر خوب این است که شما تنها نیستید. این یک ویژگی است که در بسیاری از افراد که درگیر افکار سمی هستند، مشترک است. خبر بد هم این است که نباید به این نوع از فکر کردن ادامه دهید، زیرا باعث می شود که بازدهی کمتری داشته باشید و وقت خود را با نگرانی و اضطراب تلف کنید. در ادامه، به هفت مورد از این افکار اشاره می کنیم تا شما هم اگر بدون اینکه بدانید با این افراد خودتان را آزار می دهید، از آنها آگاه شوید و از خودتان مراقبت کنید.
شاید به این مهم توجه داشته باشید که چقدر در دادن احساس بد به خودتان مهارت دارید. شما برای راضی کردن دیگران خود را تحت تاثیر قواعد و مقررات و ضوابط سختگیرانه ای قرار می دهید و برای خود معیار های غیر واقع بینانه در نظر می گیرید وبعد همه این کارها را می کنید تا خوب و خوشایند به حساب آیید. اما چرا در حق خود خوبی نمی کنید و خوشایند ظاهر نمی شوید؟
در هر گروهی از همکاران هم که قرار داشته باشید، بسیار بعید است که بتوانید همه آنها را راضی نگه دارید. برخی افراد شما را دوست خواهند داشت و دیگران ممکن است شما را دوست نداشته باشند. تمرکز خود را بر انجام درست کاری که می کنید، بگذارید. نگران آنچه دیگران فکر می کنند و می گویند نباشید و به خود وفادار بمانید، اصیل باشید، کارهای بزرگی انجام دهید، و اجازه دهید دیگران شما را بر اساس سوابقتان قضاوت کنند.
بسیاری از ما گاهی اوقات به این فکر می کنیم که به اندازه کافی خوب یا باهوش نیستیم و تعداد کمی از افراد در صورت ایجاد فرصت، 100 درصد احساس آمادگی می کنند. اما تجربه ها و فرصت های جدید وقتی به سمت ما می آیند که خودمان را از نقطه امن خود خارج کنیم - حتی گاهی قبل از اینکه آماده باشیم! اجازه ندهید ترس از ناکافی بودن شما را از آنچه قرار است انجام دهید و باشید، باز دارد.
من مطمئن هستم که قبلا بارها آن را شنیده اید، اما نگرانی از کامل نبودن فقط اتلاف وقت است. ما به عنوان یک انسان غالباً به دنبال کمال هستیم: شغل عالی، محل کار عالی، رئیس عالی - اما این کمال وجود ندارد. در عوض به زندگی به عنوان یک تکامل مداوم فکر کنید که همه چیز دائماً در حال تغییر است. اگر از بی عیب نبودن همه چیز احساس استرس و پریشانی می کنید، رها کنید و از آن بگذرید.
بیایید با چند حقیقت شروع کنیم: همه اشتباه می کنند. همه در کاری شکست خورده اند، مجبور شده اند یک پروژه را کنار بگذارند و نتیجه ای معکوس داشته اند. این برای همه ما اتفاق می افتد. اما وقتی استرس یک اتفاق دائمی است، وقتی احساس می کنید نمی توانید حالتان را بهتر کنید یا اینکه اتفاق افتاده را جبران نمایید، به یک مشکل تبدیل می شود. به یاد داشته باشید، شما قدرت شکل دادن به آینده خود را دارید و جهت افکار خود را کنترل می کنید. شکست به منزله سقوط نیست؛ شکست دست روی دست گذاشتن و بلند نشدن است.
هر کس بعضی اوقات احساس کمبود اعتماد به نفس می کند - فقط بعضی ها بهتر از دیگران آن را پنهان می کنند. هرچه بیشتر با این مشکل روبرو شوید، بیشتربرایتان دردسرساز خواهد شد. بر مهارت ها و توانایی هایی که دارید، و نه آنهایی که ندارید، تمرکز کنید و خود را به طور مداوم به سمت جلو سوق دهید. وقتی متوجه شدید که در مسیر درست قرار دارید، به حرکت خود ادامه دهید.
اختلاف نظر و حتی درگیری لازم نیست که مایه اضطراب شود. انتقاد سازنده را بپذیرید و منفی نگری را نادیده بگیرید. نظرات مردم مهم است، اما در پایان روز، بهترین شخصی که می توانید به او اعتماد کنید، خودتان هستید. بنابراین بیشتر به خود اعتماد کنید و به غریزه خود اجازه دهید که وارد عمل شود و بهتان کمک کند.
اگر فکر می کنید شکست چیز بدی است، موفقیت برای شما سخت تر خواهد بود، زیرا شکست جز جدایی ناپذیر موفقیت است. مهم نیست چند بار شکست می خورید، اجازه ندهید که مایه شرمساری شما گردد. تمام ایده هایی که به نتیجه نمی رسند، قدم های اصلی و سازنده ایده ای هستند که مفید است. شکست کشنده و مایه شرمساری نیست. یکی از بهترین کارهایی که می توانید برای خود انجام دهید این است که یاد بگیرید با تفکر بی اثر چوب لای چرخ کار خود نیندازید. بر اندیشه خود مسلط باشید و آنگاه دستیابی به موفقیت بسیار ساده تر خواهد بود.
بایدها آلوده و مخدوش شده است. این ویروس که کامپیوتر ذهن شما را فاسد می کند و انواع و اقسام بایدها را به فرایند فکری شما راه می دهد مانع از آن می شود که به احساس شادی،خوشبختی،رضایت،شایستگی یا موفقیت برسید. به جای آن شما قربانی یک کنترل دیکتاتوری زیر فشار پیوسته ذهن خود قرار گرفته اید.وقتی نمی توانید به طور کامل و صد در صد مطابق فرامین ذهن خود رفتار کنید به احساس گناه،سرزنش خود، یأس و افسردگی می رسید. وقتی دیگران مطابق قواعدی که شما برای خود نوشته اید ظاهر نمی شوند احساس خشم، ناراحتی و نومیدی می کنید.
1- من همیشه باید مطابق خواسته ها،توقعات و نیازهای دیگران از من ظاهر شوم.
2- من باید از همه کسانی که در پیرامون من قرار دارند،چه از من تقاضای کمک بکنند یا نکنند حمایت کنم.
3- من باید همیشه به مسایل دیگران توجه کنم و برای حل این مسائل از هیچ کوششی فروگذار ننمایم.
4- من باید همیشه دیگران را مقدم بر خودم به حساب آورم.
5- من باید همیشه خوب و خوشایند باشم و هرگز احساسات کسی جریحه دار نکنم.
6- من نباید هرگز به کسی نه بگویم باید به همه خواست های آنها را از من جواب مثبت بدهم.
7- من هرگز نباید کسی را نومید کنم یا خواسته او را به زمین بگذارم.
8- من همیشه باید شاد باشم و هرگز نباید احساسات منفی ام را به دیگران نشان دهم.
9- من باید همیشه سعی کنم تا دیگران را از خود راضی نگه دارم و آنها را شاد سازم.
10- هرگز نباید با طرح نیازها و مسایلم دیگران را ناراحت کنم.
البته یک فرمان یازدهم پنهانی هم هست: من باید راعی به تمام عیار همه این بایدها و نبایدها باشم.
1-دیگران به دلیل این همه خدمتی که به آنها می کنم باید مرا دوست بدارند و از من تشکر کنند.
2-دیگران باید همیشه مرا تایید کنند و دوست بدارند زیرا برای خشنود کردن آنها به شدت تلاش می کنم.
3-دیگران هرگز نباید از من انتقاد کنند زیرا همیشه سعی دارم مطابق میل و خواسته آنها رفتا کنم.
4-دیگران باید با من مهربان باشند زیرا من با آنها به خوبی رفتار می کنم.
5-دیگران هرگز نباید مرا برنجانند و یا با من رفتار غیر منصفانه داشته باشند برای اینکه من با آنها خوب و خوشایند رفتار می کنم.
6-دیگران نباید هرگز مرا ترک کنند زیرا کاری می کنم که به من احتیاج داشته باشند.
7-دیگران هرگز نباید از من عصبانی شوند زیرا من با تمام وجود سعی می کنم از پیدا کردن اختلاف با آنها بپرهیزم و یا آنها را از خودم خشمگین نسازم.
این قوانین درباره این که دیگران چگونه باید یا نباید رفتار کنند نشانه رفتار تدافعی کسانی است که می خواهند دیگران را از خود راضی نگه دارند.تردیدی در این نیست که راضی کردن،کمک کردن و یا برآورده ساختن نیازهای دیگران به شما احساس خوبی می دهد.اما این فرمول در نهایت اشتباه و معیوب است.
برگرفته از کتاب مهرطلبی
مرکز مشاوره گروه همراه سعادت آباد