یالوم درباره عشق چه میگوید؟
یالوم درباره عشق چه میگوید؟
اروین یالوم رواندرمـانگر وجودی، عـشق را نوعی از خودبیخـودی وسـواسگونه و ذهنیتی افـسونشده میداند که همه زندگی فرد را در تـصرف خود در میآورد. معمولا تجربهی چـنین حالتی باشـکوه است. به عقیدهی او انسان بـیشتر دلباختهی اشـتیاق خویش است تا آنچه اشـتیاقش را برانگیخته است. ولی در مواقعی شـیدایی و از خودبیخودی، بیش از آنکه لـذت بیافریند، پـریشانی میآورد.
عاشق صورتی خـیالی و شـاعرانه به معشوق میدهد و ذهنش درگیر وسوسهی او میشود؛ اما اگر عشق تنها یک ویژگی حقیقی داشته باشد، این است که هـرگز نمیماند، نـاپایداری بـخشی از ماهیت شیدایی عشق است. از نظر یالوم وسواس عشق، اغلب به نوعی توجه فـرد را از افـکار دردناکتر دیگر دور میکند. .از نظر وی هیچ رابطهای قادر به از میان بردن تـنهایی نیست. هریک از ما در هستی تنهاییم. ولی میتوانیم در تنهایی یکدیگر شریک شویم؛ همان طور که عشق درد تنهایی را جـبران می کند.
عـشق بالغانه چیست؟
در رابـطه ایدهآل، افـراد به شـیوهای عاری از نیاز با هم ارتباط دارند. عشق بالغانه یا رشـد یافته علاوه بر بـخشیدن، سایر اجزای اسـاسی را نیز دارا است که عبارتاند از: تـوجه، پاسـخگویی،احـترام و درک. دوسـت داشتن یعنی توجه فعال به زنـدگی و رشـد دیگری. فرد باید پاسـخگوی نیازهای دیگری(چه جسمانی، چه روانی) باشد. فرد باید به یگانگی و منحصر به فرد بودن آن دیگری احترام بگذارد، او را همان طور که هست ببیند و به وی کمک کند تا رشد کند و راه خویش را بیابد، آن هم فقط به خاطر خودش، نه با هدف خدمت به او.
از نظر یالوم عشق نوعی منش است. خیلی پیش میآید که به اشتباه، پیوند انـحصاری با یک انسان را دلیل شـدت و اصـالت عشق فرض میکنیم. ولی چنین عشقی به اصطلاح فروم، عـشق نمادین یا خـودپرستی بیش از اندازه است و در فقدان توجه و علاقهی دیگران، محکوم به فـروپاشی در درون خویش است. در عـوض عشق عاری از نیاز، شیوهی فرد برای ارتباط با دنیا است. افـرادی که از تنهایی وحشت دارند معمولا می کوشند این وحشت را از طریق ارتباطات بین فردی تسکین دهند: آنها نیازمند حضور دیگراناند تا هستی خود را به اثبات برسانند.
برگرفته از کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال