چگونه افراد را بر آن داریم که برسر قول و پیمانشان با ما باقی بمانند
چگونه افراد را بر آن داریم که برسرقول و پیمانشان با ما باقی بمانند
(( مگر قول نداده بودی!؟ )) اگر از گفتن این عبارت به تنگ آمده اید با کمک استراژی زیر می توانید تضمین کنید که هر کس بر سر هر قولی که به شما داده باقی خواهد ماند.
مؤثرترین ابزار روانشناسی جهت این امر این است که به فرد خاطر نشان سازید که شما ایمان دارید که او شخصی است که نسبت به عهد و پیمانش متعهد است. استفاده از عباراتی از قبیل: تو از آن جمله افرادی هستی که…توهمیشه با…مراتحت تاثیر قرار داده ای، من همیشه این حقیقت را دوست داشته ام که تو…، قانون فطری تداوم را در فرد فراخوانده و موجب می شود که وی احساس کند باید به آنچه که قول داده پایبند بماند زیرا شما بدین ترتیب احساس تداوم و پی گیری اعمال گذشته را در فرد برمی انگیزید.
انسان ها فطرتاً نیاز دارند به گونه ای رفتار کنند که ازخودانتظاردارند یا فکرمیکنند که دیگران از آن ها انتظار دارند. به همین دلیل یکی از بزرگترین اشتباهاتی که افراد در چنین مواردی انجام می دهند، عنوان کردن عبارت زیر است:
( می دونستم که با تو مشکل پیدا خواهم کرد، از اول می دونستم که تو نمی خواهی این کار را برایم انجام بدی، اصلاً نمی دونم که چرا به تو اعتماد کردم، یا تو رو به خدا این کار رو برایم انجام بده. )
چنان که ملاحظه می کنید این عبارت، تنها اعمال فرد را مخاطب قرار می دهند نه هویت او را و بدین ترتیب فرد را وادار می سازند تا به توجیه اعمال و رفتار گذشته اش بپردازد نه این که آن را تغییر دهد!
به عنوان مثال فرض کنید از شخصی درخواست کرده اید که طی دو هفته آینده روی پرونده های شما کار کند. از او نپرسید: تا چه مرحله ای پیش رفته ای؟ یا نباید تا حالا دست به کار می شدی؟ زیرا در این صورت تنها فرصتی برای بهانه تراشیدن یا انصراف در دست وی خواهید گذاشت.
در عوض می توانید بگویید: می دونی سالی، از این که به من روی این پرونده ها کمک می کنی خیلی از تو ممنونم. واقعاً تو را تحسین می کنم چون تو شخصی هستی که نه تنها در مواقع ضروری می توان روی کمکت حساب کرد بلکه همیشه کارها را به سرانجام می رسانی. با این جملات تصورات شخصی فرد را متوجه مقصود مورد نظرتان ساخته و می توانید اطمینان حاصل کنید که کاری را که به وی محول کرده اید به انجام می رساند. در چنین حالتی بسیار بعید به نظر می رسد که وی به شما بگوید: متاسفانه خیلی سرم شلوغه، یا حوصله انجام دادن این کار را ندارم، چرا که بدین ترتیب شخصیتش نزد شما و حتی خودش زیر سؤال خواهد رفت. به عبارت ساده تر او در تصورات خود، خویشتن را فردی تصور می کند که کارها را به سرانجام رسانده و می توان روی او حساب کرد. اگر کاری را که به وی محول کرده اید ناتمام بگذارد این سؤال برایش پیش می آید که ( من چه جور آدمی هستم؟ ) وتنها عده معدودی هستند که حاضرند با چنین پرسشی مواجه شوند.
همچنین به واسطه این تاکتیک می توان ارزش های عمومی را به استمداد طلبید. برای مثال می توانید از ارزش هایی مانند رفاقت، تعهد در کار، ضوابط اخلاقی، و خصوصیاتی از این قبیل، که اکثر انسانها آرزو دارند به واسطه آنها شناخته شوند، یاری بگیرید. پرسشی مانند ( واقعاً عجیب نیست که چرا بعضی از مردم معنای کلمه رفاقت را نمی دانند؟ ) بسیار موثر است. با همین جمله ارزش های او را آن چه که در نزد او از اهمیت بسیاری برخوردار است- وارد عمل می کنید. اینک کاری که به وی محول کرده اید دیگر کاری عادی به شمار نمی آید بلکه چیزی است که واقعاً تعیین کننده دوستی شما می باشد، و اگر آن را به انجام نرساند این رابطه را زیرسؤال برده است.
عبارت فوق که برگرفته ازعلم روانشناسی می باشد افراد را بر آن خواهند داشت که به قولی که به شما داده اند عمل کنند اما اگرمی خواهید نتیجه ای کاملاً قطعی عایدتان شود باید در همان ابتدای درخواست خود از فرد، زمینه را آماده سازید. پیش از آن که در اینباره بیشتر توضیح دهیم تحقیق زیر را ملاحظه کنید.
در سال 1989 آنجلا لیپسیتز و همکارانش طی گزارشی از پایگاه انتقال خون اعلام کردند که در پایان اهداء خون، فردی به اهداکنندگان عنوان می کرد: دوباره منتظر دیدنتان هستیم، بسیارخوب؟ و بدین ترتیب پاسخ مثبت اهداء کنندگان، از62درصد به 81درصد بر تعداد داوطلبان می افزود. پس هنگامی که از کسی قول می گیرید اطمینان حاصل کنید که به طور شفاهی توافق او را حاصل نمایید چرا که این عمل به طور چشمگیری میزان تداوم فطری را افزایش داده و او را نسبت به عهد خویش بیشتر پایبند می نماید.
برگرفته از کتاب روش های جذب و متقاعد کردن دیگران
مرکز مشاوره گروه همراه سعادت آباد