چگونه جراحت های عاطفی را التیام ببخشیم؟
عبارت دوستت دارم که در لحظات خاصی تحت تاثیر احساس علاقه، قدردانی یا حیرت بر زبان ما جاری می شود حاکی از احساس پاک و خالصانه ماست؛ وقتی قلبمان به روی دیگری گشوده می شود. در حقیقت عشق همچون خورشید که به هستی حیات و نور می بخشد و منبعی کامل و انرژی بخش است ، بالفطره در درون تک تک ما جاری است . اما عجیب آنکه هرچند تصورمان از عشق پاک و خالصانه روشن است و نسبت به وجود آن در فطرتمان آگاه هستیم به سختی می توانیم آن را در دنیای اطرافمان بیابیم، به خصوص در برهه های مهم و حساس زندگی ، مثل زمانی که روابط عاطفی با دیگران برقرار می کنیم. براستی ، در دنیای امروز برقرار کردن روابط عاطفی با دیگران موضوع ترسناکی است و افراد را دستپاچه می کند و عدم اعتماد انسان ها به یکدیگر آنها را از لحاظ عاطفی در هم می شکند.
سرد شدن عاطفی
اکثر مشکلات در روابط انسان ها که منجر به بی میلی و سردی عاطفی می شود و عقب نشینی و انزوای آدم ها را در پی دارد و آنها را به یکدیگر بی اعتماد می کند ، همه از این باور ناشی می شود که ما فکر می کنیم به اندازه کافی دوست داشتنی نیستیم و دیگران ما را آن طور که هستیم نمی پذیرند . همین احساس ناامنی باعث می شود نتوانیم به خودمان ، دیگران و حتی دنیا اعتماد کنیم. وقتی از اعماق وجودمان باور نداشته باشیم که دوست داشتنی هستیم ظرفیت عشق ورزی مان تحلیل می رود و قادر نخواهیم بود آزادانه به آدم های اطرافمان عشق بورزیمو از آنها عشق دریافت کنیم .
این همان دلیل اصلی است که باعث به وجود آمدن جراحت هایی می شود که در نهایت موجب اختلافات شخصی و گرفتاری های مشابه در روابط عاطفی مان با دیگران می شود. از ترس آنکه با ما بدرفتاری شود یا پس زده شویم ، به سختی اعتماد می کنیم ، حسادت و کینه را در خود جمع می کنیم و از آن به عنوان سپر دفاعی در برابر دیگران استفاده می کنیم . با دیگران جر و بحث می کنیم و به هر شکلی می خواهیم حرف خود را به اثبات برسانیم . به راحتی ضربه می خوریم و احساس می کنیم برای دردهایی که کشیده ایم باید دیگران را سرزنش کنیم . این ها فقط برخی از روش هایی است که در آن احساس ناامنی درونی ما از عشق ورزیدن نمود پیدا می کند. احساس واپس زدگی عاطفی در آدم ها معمولا خودش را به شکل عکس العملی تند نشان می دهد . برای کسب اطلاعات بیشتر مقاله “درمان شکست عشقی” را مطالعه کنید.
چگونه جراحت های عاطفی را التیام ببخشیم؟
دیگر هیچ تضمینی برای پایدار ماندن روابط عاطفی وجود ندارد. کنار تمام زیبایی هایی که عشق به ما می بخشد، حقیقت تلخ و واقعیت دیگر، رنج و دردی است که با آن همراه شده و باعث افزایش سرخوردگی ، مصیبت و خشم فراوان در افراد شده است . برای لحظه ای با عشقی واقعی و جادویی در قلب تان روبه رو می شوید و احساس شعف می کنید ، علاقه مندی و وابستگی را تجربه می کنید و درست لحظه ای بعد ، بدون آنکه متوجه شوید ،دچار سوءتفاهم می شوید و رفتاری نادرست و دور از انسانیت نشان می دهید. بنابراین هرچقدر هم عشق ما واقعی و خالص باشد، مدام مانعی جلوی نمود کاملش را می گیرد.
بارها این جملات را شنیده اید: “من عاشقتم ولی ما برای هم ساخته نشدیم”، یا “با اینکه از ته قلبم دوست دارم، اما بودن ما کنار هم امکان پذیر نیست.” این جمله به خوبی فاصله بین عشق حقیقی و کامل در قلب ما و روابط دشواری که از آن امتناع می کنیم را نشان می دهید. این عدم تفاهم ، آشفتگی روانی در ما ایجاد می کند و هرکدام از ما، یا باید آن را حل کنیم ، یا تا ابد گرفتارش باشیم.
به ذات انسانی خود عشق بورزیم
تنها راه رسیدن به عشق حقیقی آن است که یاد بگیریم ناخوشایند بودن و نقص دیگران و خودمان را به نحوی بپذیریم. باید یاد بگیریم در زندگی نقص هایمان را نشانه هایی برای رشد ببینیم نه موانعی که راه مان را سد کرده اند . آن وقت می توانیم بگوییم : آری . همه ضعف هایی دارند که منجر به رنجش می شود ، اما همزمان همه دارای زیبایی کامل نیز هستند که فراتر از تمام کاستی های شان است. با پذیرش نقص هایمان و بخشندگی قلب هایمان بگذاریم ترس های وجودمان از بین برود. عشق حقیقی چشمش را فقط بر کمبود ها نمی بندد، بلکه از آنها استفاده می کند و دیگران را با تمام نقص ها، اشتباهات و ناکامل بودنشان در آغوش می گیرد و دوست می دارد. با یکپارچگی و پذیرش می توانید ضعف ها را از بین ببرید . این در مورد عشق به خودتان هم صادق است . وقتی این حقیقت را درک کنید که زیبایی و کمال در درون شما نمی تواند با نقص هایتان لکه دار شود، این بصیرت ، شما را در برابر حس بد درونی تان نیز حفظ می کند . به این ترتیب کشف می کنید که زشتی و زیبایی، نقص و کمال لازم و ملزوم یکدیگراند.
احساس نارضایتی
چه کسی احساس ناخوشایند دارد؟ کسی که به دنبال خطاهای دیگران باشد. مهم ترین عنصر مخرب در روابط انسانی ، این اصرار به تخریب و مقصر جلوه دادن و به دنبال آن قضاوت کردن و پس زدن یکدیگر است که در نهایت منجر به حس انتقام جویی می شود. اگر با همسر خود جوری رفتار کنیم که گویا با او خرده حسابی داریم و همیشه آماده انتقام هستیم ، یا دلخور باشیم که چرا زندگی و دیگران با ما بد تا می کنند؛ اینها رفتاری نادرست در جهت تخریب خودمان است. چراکه ما با ضربه رساندن و رنجاندن دیگران در نهایت ناخودآگاه به خودمان آسیب می زنیم و این را به سادگی می توانیم در جسم خود احساس کنیم: فقط در نظر بگیرید چگونه تمام اندامتان سفت شده و عضلاتتان منقبض می شود وقتی نسبت به کسی گلایه ای دارید و وقتی خشمگین می شوید. در حقیقت زندگی خودتان را به نابودی می کشید. حضور ، گشایش و گرمایی که در خودتان در جریان است را به یکباره نابود می کنید.
دیگری مقصر
مهم ترین گام برای آنکه خودمان را از شر شکوه های دیگران آزاد کنیم این است که گره هایی که ما را اسیر خود کرده، تشخیص دهیم. مهم ترین گره: “تمرکز کردن بر روی بدی های دیگران” است. آن “دیگری مقصر” تصویری است درونی که ما از کسانی که دوست مان ندارند و آنجور که شایسته ماست با ما رفتار نمی کنند ، در ذهنمان می سازیم . یک جور هشیاری طبیعی که درون ما برای مقابله با خطر احتمالی خارج از خودمان شکل می گیرید . تا زمانی که این تصویر درونی را آگاهانه بررسی نکنیم و درک نکنیم که تا چه حد به دیگران به چشم تهدید احتمالی نگاه می کنیم ، این تمایل به مقصر دیدن دیگران ناخودآگاه در ما فعال می ماند و روابطمان با دیگران را مسموم می کند .
با بی مهری ها روبه رو شوید
چطور رنج خود را در آغوش بگیرید تا شفا یابید؟ پس از پذیرش اتفاقات پیش آمده ، دو نکته در اینجا حائز اهمیت است: اول آنکه، با دیگران ارتباط برقرار کنید ، در ضمن به آنها فضای لازم را بدهید و بگذارید رها باشند . هر وقت احساس بی مهری کردید به جای آنکه به دنبال درمان آن در خارج از خود بگردید و رفتارهای آدم ها را با خود بررسی کنید ، به آنها به منزله نشانه ای نگاه کنید که به شما انفصال از قلبتان را هشدار می دهد.
مالک خشم و نفرت خود باشید
وقتی اجازه دهیم خشم ما فرصت بروز پیدا کند و یاد بگیریم با رنج هایمان در اوج نارضایتی ها کنار بیاییم، قادر خواهیم شد به جنبه رازگونه و لطیف زنانگی و مردانگی درونی مان متصل شویم. خیلی مهم است که درک کنیم که خشم و نفرت به این معنا نیست که انسان حق دارد عصبانی باشد و باید احساس نفرت کند و حق دارد که دیگران را برای این احساسش سرزنش کند یا خودش را توجیه کند. بلکه برعکس، به این معناست که “آری، احساس خشم و نفرت در بدن و ذهن من ذخیره شده است و چون آنها هستند ، باید آنها را به رسمیت بشناسیم و به آنها فضای کافی برای بروز بدهیم و به طور کامل آنها را تجربه کنیم. ممکن است با خودتان فکر کنید که اعتراف به وجود این احساس خشم یا نفرت ممکن است شما را انسانی نفرت انگیز و کینه ای نشان دهد؛ اما در حقیقت خلاف آن صادق است .
همه ی ما در زندگی دچار حس نفرت از دیگری، اشیا، حیوانات، حتی خودمان در زمان های خاصی در زندگی مان می شویم . اما باید درک کنیم که نفرت یکی از انواع هیجاناتی است که از بدو تولد در همه ی ما وجود دارد . وامری فطری است. و هرآنچه که به طور فطری در ما نهاده شده ، نمی تواند بیهوده باشد و بی هدف این احساس در ما وجود ندارد . این احساس غالبا زمانی در ما به وجود می آید که باید منبعی را که منزجر کننده است و شاید به ما آسیب می رساند از خود دور کنیم . برای همین بسیار حائز اهمیت است که ما در مرحله اول این احساس هیجانی را در وجود خود بشناسیم و در مرحله دوم بدانیم که مشابه همین هیجانات در دیگران نیز وجود دارد و ممکن است بروز پیدا کند . با این شناخت، هنگام روبه رو شدن با این نوع احساس بهترین واکنش را نشان می دهیم و از آن به انوان اسلحه ای در جهت ضربه زدن یا سرزنش کردن دیگران استفاده نمی کنید.
به خودتان نگیرید
تا زمانی که رفتار بد دیگران را به خودتان بگیرید هیچ راهی برای فارغ شدن از بی مهری که از سمت دیگران احساس می کنید یا درمان شکوه هایتان پیدا نخواهید کرد. به خود گرفتن یعنی اینکه تصور کنید چیزی که دیگران می گویند یا رفتار بد آنها به خاطر ضعفی است که درون شما وجود دارد . در نتیجه، تا زمانی که قدردانی یا سرزنش دیگران را به خودتان بگیرید ، همیشه اسیر بازی های مخرب ذهنی کودک صدمه دیده ی درونتان می شوید. پس وقتی دیگران با شما بدرفتاری می کنند یا به شما ضربه می زنند تمرین کنید و بی مهری آنها را فورا به خودتان نسبت ندهید. بلکه آنها را نشانه ای از تنش های روحی و دلواپسی درونی طرف مقابل ببنید که غالبا بر اثر قطع شدن اتصالشان با درون شکل گرفته است. در این زمینه شما همچنین می توانید از یک روانشناس باتجربه کمک بگیرید.