ترفندهای کوچک برای جا کردن خود در دل آدم ها
تا حالا شده آدم های موفقی را تحسین کنی که به نظر می رسد همه چیز دارند؟ شما آنها را می بینید که با اعتماد به نفس در جلسه های کاری صحبت می کنند و یا با خیال راحت در مهمانی ها گپ می زنند . آنها کسانی هستند که بهترین شغل ها ، مهربان ترین همسران ، وفادارترین دوستان ، کلان ترین حساب های بانکی و یا شیک ترین ویلاها را دارند . ولی یک لحظه صبر کنید ! بسیاری از آنها از شما باهوش تر یت باسوادتر نیستند! پس قضیه چیست؟ (بعضی از آدم ها فکر می کنند آنها این ویلاها را به ارث می برند؛ برخی دیگر می گویند آنها با این همسران ازدواج می کنند و یا اینکه صرفا آدم های خوش شانسی هستند . این افراد باید در دیدگاهشان تجدید نظر کنند . تمام مواردی که در بالا نام بردیم، حاصل یک چیز است: مهارت این این آدم های موفق در برخورد با همنوعان انسانی خود . آدم هایی که به نظر می رسد همه چیز دارند ، در طول سالها قلب ها و ذهن های صدها انسان دیگر را تسخیر کرده اند و با کمک آنها بوده که توانسته اند به بالای نردبان کاری یا اجتماعی که انتخاب کرده اند ، برسند . آدم ای حیرانی که پای نردبان ایستاده اند ، اغلب به بالا نگاه می کنند و غر می زنند که آدم های موفق بالای نردبان آدم های افاده ای هستند . در اینجا تکنیک هایی آموزش داده یمی شود که می توانید با استفاده از آنها به این هدف برسید .
چطور در نظر دیگران آدم صد در صد مطمئنی به نظر برسیم ؟
مشکل برای ما وقتی به وجود می آید که دروغ نمی گوییم ، ولی آدمی که داریم با او صحبت می کنیم این برداشت را می کند که ترسیده ایم یا احساساتی شده ایم . مثلا ممکن است فردی هنگام صحبت یقه لباسش را باز کند چون هوای اتاق گرم است . سیاستمداری که دارد در فضای باز سخنرانی می کند ، ممکن است زیاد از حد چشم هایش را برهم بزند چون هوا پر از گرد و غبار است . ولی چنین حرکات بی قراری ای این حس را به شنونده می دهد که یک جای کار عیب دارد و یا یک جوری احساس می کند که گوینده دارد دروغ می گوید . آدم های خوش بیان حرفه ای از این خطر آگاهی دارند و به طور خود آگاه جلوی هر نوع علامتی را که ممکن است به اشتباه موذیگری تعبیر شود، می گیرند .
آنها ثابت به گوینده خیره می شوند ؛ هرگز دست هایشان را روی صورت هایشان نمی گذارند؛ وقتی دست هایشان مور مور می شود آن را ماساژ نمی دهند ؛ وقتی دماغشان می خارد آن را نیم مالند ؛ وقتی هوا گرم است ، یقه شان را باز نمی کنند ، وقتی هوا پر از گرد و غبار است ، مدام چشم هایشان را برهم نمی زنند .تحمل می کنند . اگر می خواهید در نظر دیگران یک فرد قابل اعتماد به نظر برسی ، سعی کنید وقتی که دارید حرف مهمی می زنید ، جلوی تمام حرکات اضافی یا نامربوط را بگیرید . به این تکنیک می گویند زندانی کردن بی قراری . وقتی گفتگویی که داری انجام می دهی، واقعا مهم است ، بگذار دماغت بخارد، گوش هایت گزگز کند، پاهایت سوزن سوزن شود، تکان نخور ؛ پیچ و تاب نخور؛ به خود نپیچ؛ خودت را نخاران و از همه مهم تر ، انگشتانت را از صورتت دور نگه دار ! این تکان خوردن کا و این حرکات ممکن است این احساس را در شنونده به وجود آورد که داری دروغ می گویی.
چطور یک گپ عالی را شروع کنیم ؟
فرض کنید در یک مهمانی یا جلسه کاری هستید . شما به کسی معرفی می شوید . با او دست می دهید ، چشم هایتان با هم تلاقی می کند … بعد ناگهان مغزت قفل می شود و زبانت بند می آید . مدام دنبال موضوعی می گردی تا به این سکوت ناخوشایند خاتمه بدهی ، ولی موفق نمی شوی و طولی نمی کشد که مصاحبت جدیدت میرود . همه ما دوست داریم اولین کلمه هایی که از دهانمان بیرون آید، جذاب ، هوشمندانه و پرمعنا باشد . می خواهیم شنوندگانمان به سرعت بفهمند که ما چقدر مسحور کننده هستیم . یادتان باشد منظور از گپ زدن ، صحبت از یک واقعیت علمی یا اصطلاحات فنی نیست، بلکه مهم لحن کلام… یا به قول معروف ملودی کلام شماست.
نقش اصلی گپ زدن این است که مخاطب را آرام کند . بنابراین باید صدای آرام بخشی از خودت در بیاوری . به عبارت دیگر باید خودت را با حال و هوای شنونده ات تطبیق بدهی . کسانی که در برقراری ارتباط با دیگران استاد هستند، لحن شنوندگان خود را می گیرند و آن را تقلید می کنند . درست مثل تکرار کردن نوت موسیقی ساز استاد . اولین قدم برای شروع یک گفتگو ، بدون اینکه در نطفه آن را خفه کنی ، این است که خود را با حال و هوای شنونده ات مطابقت بدهی . وقتی که پای گپ زدن به میان می آید ، به موسیقی کلمه ها فکر کن . نه به خود آنها . آیا آهنگ کلمه های شنونده ات ملودی آهسته و ملایمی است و یا تند و نشاط انگیز . خودت را با ریتم هماهنگ کن . سازگار کردن خود با حال و هوای طرف مقابل می تواند معامله را جوش بدهد یا آن را برهم بزند .
چطور دو غریبه را به بهترین شیوه به هم معرفی کنیم ؟
خیلی مهم است در لحظات پراضطرابی که دو تا آدم قرار است به هم معرفی شوند به کمک آن ها بروی . به گفتن یک اسم خشک و خالی بسنده نکنید . مثلا : “رضا ، دوست دارم با علی آشنا بشوی . علی سر دبیر یه مجله ورزشی است ” این نوع معارفه ، به رضا فرصت لازم را می دهد تا از علی سوالاتی بپرسد . برای علی هم این فرصت را مهیا می کند که درباره شغلش حرف بزند .با این کار گفتگو به طور طبیعی به سمت صحبت های عادی پیش خواهد رفت. اگر راحت نیستی که در ابتدای معارفه درباره شغل کسی حرف بزنی ، درباره سرگرمی ها و یا حتی استعدادهایش حرف بزن.
چطور یک گفتگوی در حال مرگ را احیا کنیم؟
مسلما می توانی گفتگویت را ، با هر کسی که داری با او صحبت می کنی ، تبدیل به یک بحث داغ کنی ، به طرز مهجزه آسایی شنونده ات را مجذوب خودت کنی . مثل کاراگاه به دنبال سرنخ هایی باش که ناخواسته از دهان هم صحبتت می پرد . مهم نیست که در ابتدا چقدر این سرنخ ها گمراه کننده و بی ربط به نظر برسد برندگان بزرگ هم مثل کاراگاهان ماهر می دانند هرچقدر هم که سرنخی پیدا کرده اند در نگاه اول بی ربط باشد ، باز می توانند از درون آن موضوع مناسبی برای گفتگو پیدا کنند؛ آن ها گارگاه کلمه ها می شوند .گفتگو کنندگان برتر می دانند که ایده ها از ناکجا آباد پیدایشان نمی شود . به دنبال هر نوع اشاره غیرمعمولی باش. هر نوع اشاره مستقیم یا غیرمستقیم به مکان، زمان، یا شخص دیگر .درباره آن از طرف مقابلت سوال کن چون این سرنخی است درباره چیزی که هم صحبتت از حرف زدن درباره آن لذت می برد . اگر دو نفر علائق مشترک داشته باشند ، وقتی که موضوع مشترک پیش می آید ، به طور طبیعی به سراغ آن می روند . وقتی که خود را نسبت به چیزی که طرف مقابلت به آن اشاره کرد علاقه مند نشان بدهی ، وارد گفتگویی می شوی که هم صحبتت را به وجد می آورد (البته ممکن است آن موضوع برای خود تو خیلی خسته کننده و خواب آور باشد ، ولی این داستان دیگری است).
چطور همیشه حرف جالبی برای گفتن داشته باشیم ؟
حتما شنیده اید که بعضی ها از این نگرانند که :” نمی تونم برم مهمونی ، آخه هیچی ندارم بپوشم” وقتی به محفلی می روی که آدم های مختلفی در آن حضور دارند ، طبیعتا به ظاهرت فکر می کنی و اطمینان حاصل پیدا می کنی که کفش هایت به لباست می خورد و البته باید لباس مناسب و آرایشی که داری رنگ متناسب است را هم در نظر بگیری . اما یک چیز را فراموش کرده اید . یک گفتگوی مناسب . برای اینکه تصویر خوبی از تو در ذهن بقیه بماند . می خواهی موقع حرف زدن با دیگران فورا هرچیزی که به ذهنت آمد به زبان بیاوری؟ تا آنجایی که معلوم است تو برای رفتن به مهمانی همینطور دست در کمدت نمی کنی و اولین لباس را که توی دستت آمد نیم پوشی . به همین ترتیب نباید گفتگویت را هم در مقابل مهمانان لبخن به لب و تشنه صحبت های تو ، به امید اولین چیزی بگذاری که به ذهنت خطور می کند .
البته مطمئنا وسط حرف هایت از غریزه ات پیروی خواهی کرد، ولی برای شروع حداقل خودت را آماده کن تا اگر چیزی به ذهنت نرسید ، به بن بست نخوری . بهترین راه برای اطمینان از اینکه کنترل گفتگو را در دست خواهی داشت این است که درست قبل از رفتنت به رادیو و تلویزیون گوش بدهی . ببین در حال حاضر چه اتفاقاتی دارد در دنیا می افتد : آتش سوزی ، سیل، سوانح هوایی و… . تمام این اتفاقات موضوعات جالبی برای حرف زدن هستند – مهم نیست که با چه کسانی در حال گفتگو هستی. هرچیزی که امروز اتفاق افتاده است ، می تواند موضوع خوبی برای صحبت باشد . به علاوه، دانستن اخبار مهم روز یک حرکت تدافعی است و مانع از این می شود که با پرسیدن این سوال که “دیگران دارند درباره چی حرف می زنند “، انگشت در چشم خودت بکنی .
کلام آخر
ارتباط ما با دیگران تا حد زیادی میتواند زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد. مهارتهای ارتباطی باعث میشوند که با خانواده، همکاران و… ارتباط مثبت یا منفی برقرار کنیم و این نوع ارتباط تمام جنبههای زندگی را درگیر خود خواهد کرد. عجیب نیست اگر بگوییم که روابط انسانهاست که دنیا را اداره میکند. برقراری ارتباطات موثر به یادگیری مهارتهایی تخصصی بستگی دارد که در عین سادگی بسیار اثرگذار و حیاتی هستند. برای این که بتوانید با دنیا و افراد آن تعامل خوبی داشته باشید، لازم است آنها را یاد گرفته و به کار ببرید. برای این منظور میتوانید از یک مشاور حرفه ای کمک بگیرید.