آیا می خواهید نحوه زندگی کردن به بهترین نحو را یاد بگیرید؟ در حال حاضر برای بهبود زندگی خود چه کاری انجام داده اید؟ رئیس زندگی بودن کار سختی است و به فداکاری و تلاش های بسیار زیادی نیاز دارد . در این مقاله کاری خواهیم کرد تا وجدان کاری تان بیدار شود ، ذهن تان گسترش یابد ،ترس هایتان نابود شوند و موانع از سر راه تان کنار بروند . برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از دکتر روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
روش هایی برای بهتر کردن زندگی
درزیر به روش هایی اشاره شده است که به شما کمک خواهد کرد :
معذب شو
برای رسیدن به مهارت های جدیدو تجارب ارزشمند باید خودتان را در موقعیت های سخت قرار بدهید . باید به دنبال موقعیت هایی باشید که شما را معذب می کنند و بعد خودتان را در آن ها غرق کنید . البته به این معنا نیست که روی لبه ساختمان راه بروید و جان تان را به خطر بیاندازید . لازم نیست سراغ هر کاری بروید که شما را می ترساند یا معذب تان می کند . به جای آن ، خودتان را به سمت کارهایی هل بدهید که در رسیدن به هدف کمک تان کند . یادتان باشد در مسیر موفقیت ، ترس و ناراحتی فقط نقش سرعت گیر را دارند . به عنوان بن بست به آنها نگاه نکنید .
کمتر احساساتی شو
هیجانات و احساسات فوق العاده اند، به شرطی که در عروسی ، مراسم ختم یا جشن فارغ التحصیلی باشید . حضور در موقعیت هایی که عواطف واقعی را در وجودتان بیدار می کنند ، موهبتی فوق العاده است .مثلا دختر کوچولوتان را می بینید که مثل آدم بالغ روی سن می رود و مدرک تحصیلی اش را می گیرد . واقعا اشک در چشمانتان جمع می شود . حالا حسابی بزرگ شده است .ولی زمانی که در موقعیتی قرار دارید که باید کار مهمی را انجام دهید ، این هیجانات را کنار بگذارید . عواطف می توانند بر قوه داوری شما سایه بیندازند و بهره وری را کم کنند . منظور این نیست که مثل آدم آهنی بی عاطفه باشید ، بلکه موقع انجام کارهای مهم ، احساسات خاصی را انتخاب کنید ؛ مخصوصا در کارهای گروهی .گاهی باید جلوی احساسات مزاحم را بگیرید تا کارهایتان را انجام دهید ، مخصوصا زمانی که دیگر اعضای یک تیم به شما تکیه کرده اند .موقع کار اهداف باید محرک شما باشند نه عواطف . وقتی گروهی کار می کنید و حس منفی به سراغتان می آید ، از خودتان بپرسید : “آیا این حس به انجام کارم کمک می کند ؟” اگر جواب منفی است، آن حس را کنار بگذارید .
از دید حرفه ای مشخص کردیم که بهتر است به احساسات درونی تان اجازه ندهید بر بهره وری تان تاثیر بگذارد ، ولی دیدگاه شخصی چه می شوند؟ در موقعیت های شخصی می توان آسانگیرتر بود ، چون هیچ کس جز خودتان برای انجام کارها به شما تکیه نکرده است . در موقعیت های شخصی نیز باید احساسات کمتری داشته باشید ؟ بله …. و نه . نه از این جهت که انسان به هیجانات نیاز دارد و نباید جلوی درد و رنج را گرفت . ولی از طرفی احساسات زیادی می توانند چشم ما را در مقابل درس هایزندگی و شکست ببندند . یعنی باید گریه کنید ، فریاد بزنید و ابراز غم و اندوه کنید ولی وقتی آرام شدید ، درد و رنج تان را تحلیل کنید و از آن درس بگیرید . رنجش امروز شما را برای فردا انعطاف پذیرتر می کند . آنها دانشی به شما می دهند تا با آن رشد کنید . اما اگر اجازه دهید رنجش تان چنان وجودتان را در خودش غرق کند که به هیچ بینشی نرسید ، یعنی بی جهت و به شکلی ناکارامد آسیب دیده اید . در زندگی دلایل زیادی برای احساساتی شدن وجود دارد. می خواهید به خاطر هر اتفاق کوچک و ناراحت کننده ای گریه کنید؟ اشکالی ندارد (اگرچه خسته کننده به نظر می رسد) . ولی وقتی نوبت به انجام کارها و درس گرفتن از زندگی رسید ، به احساسات اجازه ندهید وجودتان را غارت کنند . برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از دکتر روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
بیش از حد فکر نکن
گاهی آنقدر شیفته و اسیر چیزی می شویم که دوست داریم درباره چیستی، چرایی و چگونگی آن موقعیت زیاد فکر کنیم، تا جایی که این نوع تفکر ، بی فایده و بی حاصل می شود .بیش از حد فکر کردن دشمن طبیعی بهره وری است. رئیس زندگی باید بداند کی وقتش را صرف فکر کردن کند و کی سریع تصمیم بگیرد. تکرار مکررات هرگز شما را به جایی نمی رساند . انسان ها تمایل دارند مسائل ساده را به شدت پیچیده کنند ، چون بیش از حد به همه چیز فکر می کنند . ولی اگر عقب نشینی کنید و اولویت هایتان را به یاد آورید ، تصمیم گیری راحت تر می شود . در چنین موقعیت هایی باید از خود سوالاتی اساسی کنید و در عین حال ، اولویت هاتان را فراموش نکنید. به سراغ سوال هایی بروید که با اولویت های شما هم تراز هستند و بقیه سر و صداها را نشنیده بگیرید . اگر اولویت شما محصولی فوق العاده است ، به این فکر نکنید چهارده نفر دیگر هم روی آن کار می کنند یا این که باید زیاد وقت بگذارید بلکه باید بپرسید: “این محصولی فوق العاده است “، سپس برای آن اقدام کنید . گاهی بیش از حد فکر می کنیم تا از این حقیقت اجتناب کنیم که تصمیم خوبی نمی توانیم بگیریم .
از خودت انتقاد کن
ظاهرا این تصور غلط وجود دارد که اشتباه، از شما فردی ضعیف یا نادان می سازد یا چیزی از وجودتان کم می کند ، ولی در حقیقت اشتباه شما را یک قدم به موفقیت نزدیک می کند . اگر اشتباه کردید یعنی قدم های لازم را برای حل مشکل برداشته اید . اگر اشتباه نکنید هیچ قدمی به سوی هدف برنداشته اید. اشتباه فقط برای این نیست که حس بدی نسبت به خودمان پیدا کنیم بلکه فرصتی است که نباید آن را نادیده بگیریم یا از آن دوری کنیم .هدف این است که اشتباه های مان را تشخیص دهیم ، از آنها درس بگیریم و سعی کنیم در آینده تکرارشان نکنیم :1-اشتباه تان را بپذیرید.2-از خودتان انتقاد کنید. 3-راه حل را پیدا کنید. 4-صحبت کنید (عذرخواهی کنید). برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از دکتر روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
خودت را کنترل کن
خودکنترلی یکی از مهم ترین ویژگی های رئیس زندگی است . در زیر سه تمرین آمده که به خودکنترلی کمک می کند :
*هدف گذاری کنید :
چندین راه برای هدف گذاری وجود دارد . یک راه ریختن برنامه و انجام کارها در زمانی خاص است . در روش دیگر هدف گذاری، باید به خودتان بگویید فلان مقدار از کار را در ساعات کاری تمام کن . در هدف گذاری باید بهره وری داشته باشید .وقتی به خودتان می گویید تا فلان ساعت کار را تمام کن یا فلان مقدار از کار را انجام بده ، انگار آتشی زیر خودتان روشن می کنید.
*به خودتان پاداش دهید :
بعد از هدف گذاری و رسیدن به آن باید به خودتان پاداش دهید . این پاداش می تواند استراحتی کوتاه باشد یا می توانید در انتهای روز به خاطر تکمیل تمام کارهای تان جایزه ای بزرگ به خودتان بدهید .پاداش باید معقول باشد . مثلا نباید به خاطر اتمام دو ایمیل چهار ساعت چرت بزنید. سیستم پاداش تنها زمانی به شما انگیزه می دهد که تقلب نکنید .
*خودتان را به چالش بکشید :
برای تقویت عضلات، باید به تدریج میزان تمرین یا وزن دمبل را زیاد کرد . این اصل در تمرین خودکنترلی نیز کاربرد دارد. برای تمرین خودکنترلی ازم نیست خیلی ناگهانی چیزی را در زندگی تان عوض کنید ، ولی می توانید خودتان را به چالش بکشید . به عاداتی فکر کنید که دوست دارید از سرتان بیوفتد . حالا جلسات آموزشی کوتاهی برای خودتان ترتیب بدهید . اگر ناخن های تان را می جوید ، یک روز این کار را نکنید . اگر نتوانستید ، از اول امتحان کنید .
مکث کن
فقط در صورتی می توانید بی امان روی چیزی کار کنید که از انجامش لذت ببرید .تحمل روزی 8 ساعت کار در شغلی که از آن متنفرید ، کمی راحت تر است ، چون می دانید ساعت 5 عصر کارتان تمام می شود ، با عجله سوار ماشین تان می شوید و نفس راحتی می کشید . ولی اگر شغل یا هدفی دارید که تمام روز وقت تان را می گیرد برای موفقیت باید آن را دوست داشته باشید . فقط با لذت از کارتان می توانید این حجم از زمان و انرژی را صرفش کنید .
متعهد باش
برای تبدیل شدن به رئیس زندگی نه تنها باید تصمیمات بزرگی برای رسیدن به اهداف تان بگیرید . بلکه باید بدون توجه به موانع پیش رو ، نسبت به آنها متعهد باشید . معمولا ترس و حواس پرتی ، دو مانع متداول این مسیر هستند . حواس پرتی هایی مثل مهمانی شما را قانع می کند که بهتر است وقت تان را صرف کاری غیر از درس خواندن کنید . یادتان باشد نباید تصمیم ها بعد از رویارویی با موانع، اعتبارشان را از دست بدهند . اولین قدم برای کنترل ترس و اضطراب این است که بدانید چه موقع آنها را بپذیرید و چه موقع رهایشان کنید . ترس و اضطراب مثل لباس هایی اند که پیش از انجام کاری سخت به تن می کنید . تلاش نکنید کاملا از این دو حس اجتناب کنید بلکه وقتی موقع اجرا رسید ، به راحتی آن ها را از تن درآورید .
فعال باش
فعالیت بدنی هیچ ارتباطی با جذابیت ، شکم شش تکه یا کم کردن سایز لباس تان ندارد . باید ورزش کنید تا بدن تان برای تلاش ها و کار کم نیاورد . اگر بدن تان با سرعت تلاش و کوشش شما هماهنگ نباشد ، اخلاق کاری هیچ معنایی نخواهد داشت . فعالیت بدنی به این معنا نیست که باید به مربی ورزشی تبدیل شوید مگر اینکه خودتان دلتان بخواهد . تغییرات کوچک در سبک زندگی می توانند به تغییرات بزرگی منجر شوند .
کلام آخر
حال هرروز ما بازتابی از شرایط جامعه، شرایط اقتصادی و حالات روانی خودمان اسـت اما نکته اینجاست کـه می شود تمام این شرایط را تحت نظارت شخصی درآورد و با وجود همه ی سختی هاي زندگی از ان لذت برد. بعضی از اقدامات هستند کـه اگر در زندگی روزانه مان بـه آن ها توجه کنیم و بیشتر برایشان ارزش قائل شویم، میتوانند بـه ما در داشتن زندگی بهتر کمک کنند. بـه عبارت ساده تر برخی کارها اگر برای ما بـه عادت تبدیل شوند، حال هر روزمان را بهتر می کنند . برای تبدیل شدن به رئیس زندگی خود می توانید از یک روانشناس حرفه ای کمک بگیرید .
