تغییر باورها
اعتقادات بسیار عمیق تان ، باورهای مرکزی اساسی شخصیت شما می باشند .اساس شخصیت شما را باورهای مرکزی تثبیت شده ای تشکیل می دهند . این باورها هستند که شما را به عنوان یک فرد ارزشمند یا بی ارزش، با کفایت، قوی یا ضعیف ، دوست داشتنی یا حقیر، مستقل یا وابسته، متعلق یا مطرود، قابل اعتماد یا مشکوک ، انعطاف پذیر یا خشک،ایمن یا مورد تهدید توصیف می کنند و به شما تلقین می کنند که آیا دنیا با شما عادلانه رفتار نموده است یا قربانی شرایط زندگی تان شده اید . انسان ها توسط باورهای منفی و محدودکننده ای که درباره ی خود و زندگی شان دارند ، زندانی می شوند . این مقاله به شما آموزش می دهد تا چگونه و به تدریج و به آرامی باورهایتان را تغییر دهید و آنها را کنار بگذارید. شما می توانید با پشتکار، باورهایتان را تا جایی تغییر دهید که باورهای جدید دروازه هایی را به سوی یک زندگی آزادتر و رضایتمندانه تر برایتان باز کند . در این زمینه می توانید از دکتر روانشناس در سعادت آباد هم کمک بگیرید.
تصویر شما از خودتان
باورهای مرکزی شما مفاهیم اصلی هستند که بر اساس آنها زندگی می کنید . آنها تصویری از خودتان ارائه می دهند ، تصویری از نقاط ضعف و قوت ،توانایی ها ، ارزشمندی و ارتباطتان با دنیای خارج .باورهای مرکزی تان در حقیقت هویت شما و تعیین کننده بعد عاطفی زندگی تان و چگونگی احساس شما نسبت به خودتان می باشد . آنها همه چیز زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهند ؛ از انتخاب همسر تا لذت بردن از یک دوش گرفتن طولانی و گرم . آنها هستند که حد و حدود چیزهایی که شما می توانید در زندگی به دست آورید را معین می کنند، آنها هستند که تعیین می کنند چه کسی شایستگی دارد با شما دوست شود . آنها هستند که انتظارات شما از زندگی را در قالب تغذیه، رضایت و سلامت عاطفی تعریف می کنند . تصویری که از خودتان دارید به روشنی پایه و اساس اکثر تصمیم گیری های شما در زندگی است . هدف های شما را تعیین می کند و زیربنای ترس های اصلی را تشکیل می دهد . وقتی تصویر شما از خودتان پر از عیب و نقص باشد، پیامی که به شما می دهد این است که لیاقت موفقیت را ندارید و در زندگی باید همیشه منتظر رنج، فقدان و آسیب باشید . ولی وقتی تصویری که از خودتان دارید جذاب و سرشار از قدرت و اطمینان باشد، دنیا در نظر شما خوشایندتر و دستیابی به آرزوها امکان پذیرتر خواهد بود .
بسیاری از باورهای مرکزی شما بدون اینکه از وجودشان مطلع باشید عمل می کنند که ممکن است بتوانید احساسات مشخصی چون بی ارزشی ، آسیب پذیری یا بی کفایتی را در خود تشخیص دهید ، ولی تاثیر آنها در انتخاب های روزانه تان همچنان به طور عمده نامشخص باقی می مانند . به دلایل بسیار زیادی مهم است که باورهای مرکزی خود را به سطح آگاهی تان بیاورید تا آنها را به وضوح و صادقانه مورد بررسی قرار دهید . برخی از چیزهایی که در تصویر خودتان می بینید ، کاملا درست هستند و برخی از آنها ممکن است تحریف شده یا یک اشتباه محض باشد . باید فرآیند چالش کردن، آزمایش کردن و ارزیابی باورهای مرکزی تان را شروع کنید. هیچ راهی برای فرار از تاثیر آنها وجود ندارد ، ولی می توان باورهای تحریف شده ، محدود کننده و ایجادکننده ترس را اصلاح کرد . شما می توانید چگونگی دیدتان را نسبت به خودتان تغییر دهید . برای رسیدن به این مهم، توصیه می شود از دکتر روانشناس کلینیک همراه در سعادت آباد کمک بگیرید.
رشته های نامرئی
باورهای مرکزی به دو طریق زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهند . نخست اینکه آنها قانون هایی برای بقا و مقابله کردن وضع می کنند .یعنی وقتی تصویر مشخصی از خود و نحوه ارتباطتان با جهان خارج را می پذیرید به ضرورت قانون های مرکزی برای خود وضع می کنید که به شما می گویند چطور به بقای خود ادامه دهید .مثلا :*از کسی چیزی نخواه، هیچ کس خواسته تو را برآورده نمی کند . *همیشه سعی کن به هنگام بروز اولین نشانه تعارض کنار بکشی . و… . هر یک از این قانون ها تاثیرات تعیین کننده ای بر نحوه عملکرد شما در ارتباطتان دارد . دوم اینکه آهنگ خودگویی های درونی شما را تعیین می کنند ، خودگویی هایی که به کمک آنها وقایع را تفسیر و عملکردتان را ارزیابی می کنید .
شما در هر لحظه از زندگی آگاهانه تان با خود صحبت می کنید ، تجاربتان را تفسیر می کنید ، قضاوت می کنید ، در مورد احساسات و انگیزه های دیگران فرضیه می سازید ، نتایج را پیش بینی می کنید و تلاش می کنید تا مفهوم هر چیز را درک کنید . این کار طبیعی است و بدین ترتیب انسان به زندگی خود ادامه می دهد . با وجود اینکه خودگویی رفتاری سازگارانه است و به شما کمک می کند تا محیط اطرافتان را بشناسید در عین حال می تواند رنج آور و بازدارنده باشد. خودگویی های درونی منفی مانع فعالیت و حرکت شما می شود که از مخاطره و تجربه چیزهای جدید وحشت داشته باشید ، در نتیجه از همان راهبردهای مقابله ای بی خطر و آزموده شده ی پیشین استفاده می کنید که همچنان منجر به احساس تردید و ناامیدی می شود .
یافتن مفروضه های آزمون پذیر
ارزیابی مستقیم باورهای مرکزی کار سختی است . اما خوشبختانه راهی برای ارزیابی آنها وجود دارد . اطراف هر باور مرکزی مجموعه ای از قانون ها وجود دارد که شما را ملزم می کند به نوع خاصی رفتار کنید . آنها مثل یک راهنما مشخص می کنند کدام رفتارها مناسب و کدام یک نامناسب ، چه رفتاری خطرناک و چه رفتاری بی خطر و کدام رفتار انطباقی و کدام رفتار مصیبت بار است . قانون های ایجاد شده توسط باورهای مرکزی شما آزمون پذیراند .زیرا هر قانون به طور ضمنی به پیش بینی نهفته ای اشاره دارد مبنی بر اینکه در صورت سرپیچی و نقض قانون ، آن پیش بینی به وقوع خواهد پیوست .
شما می توانید باورهای مرکزی تان را مورد آزمون قرار بدهید بدین صورت که از قانون های خاصی سرپیچی کنید تا ببینید آیا پیش بینی های فاجعه آمیز مربوط به هر قانون رخ می دهد یا نه . برای مثال (قانون و پیامد فاجعه آمیز آن ): *هرگز درد، امید ، احساسات یا نیازهای خود را برای دوستانت بیان نکن . مکالمات خود را در حد کوتاه یا حول و حوش موضوعات غیرعاطفی حفظ کن . .پیامد فاجعه آمیز در صورت نقض قانون :با تو خیلی راحت نیستند چون شوخ طبع و بامزه نیستی . آنان هرگز برای دیدار دوباره به سراغت نمی آیند.
شناسایی قانون هایی که از باورهای مرکزی تان مشتق می شوند
گام اول : در قسمت بالای یک برگه باور مرکزی ای بنویسید که دوست دارید در مورد آن کاوش کنید و آن را تحت پرسش قرار دهید .ایده آل این است باوری را بنویسید که آن را دردناک یا محدودکننده زندگی تشخیص داده اید.
گام دوم : فهرست فوری . یک خط عمودی وسط صفحه رسم کنید و فهرست خود را در سمت راست برگه بنویسید . با سرعت و بدون آنکه زیاد فکر کنید، هر کاری را که باید برای محافظت از خود و باورهایتان انجام بدهید ، یادداشت کنید . این بایدها و نبایدهای شما با توجه به باور مرکزی ای که چند لحظه پیش یادداشت نموده اید، برای زندخ ماندن در دنیا و حفظ روابط لازم هستند . همین الان بر روی یک برگه ، هر چیزی را که به ذهنتان می آید یادداشت کنید .
گام سوم : فهرست قانون های اصلی. با دقت به هر بخش فهرست نگاه کنید . این پرسش را از خودتان بپرسید : اگر باورهای مرکزی من درست باشد در این موقعیت چه کاری باید یا نباید انجام بدهم ؟ مدام از خودتان بپرسید قانون های مربوط به هر بخش از فهرست کدام اند، سپس قانون را به ستون سمت راست صفحه اضافه کنید .
حالا که قانون های دیکته شده به وسیله باورهای مرکزی تان را کشف کرده اید زمان آن است که هر قانون را به یک پیش بینی فاجعه آمیز مخصوص وصل کنید . به فهرست قانون های خود مراجعه کرده و در ستون چپ ، پیش بینی فاجعه امیز مناسب با هر قانون را حدس بزنید . به عبارت دیگر این پیش بینی ، تصویر ذهنی شماست از آنچه اتفاق خواهد افتاد . پیش بینی باید همواره دارای پیامد خاص و قابل مشاهده باشد . دیگران چگونه رفتار خواهند کرد، شما چگونه عمل می کنید ، چه اتفاقی خواهد افتاد . یا شما چه احساسی خواهید داشت و چگونه فکر خواهید کرد . شما به پیش بینی هایی نیاز دارید که آزمون پذیر باشد .
حالا باید قانون های خود را آزمایش کنید .
شناسایی قانون هایی که می خواهید آزمایش کنید :
*قانون هایی را انتخاب کنید که فراهم نمودن موقعیت آزمایشی برای آن آشان باشد .
*قانونی را انتخاب کنید که به شما اجازه می دهد تا باور مرکزی تان را مستقیم آزمایش کنید .
*قانون باید مشتمل بر پیش بینی واضح از یک واکنش رفتاری متعلق به شما و دیگران باشد ، نه فقط احساسات درونی .
*برای آزمایش ، قانونی را انتخاب کنید که ترس کمی داشته باشد .
برای این کار توصیه می شود از دکتر روانشناس در سعادت آباد کمک بگیرید.
آزمایش قانون هایتان
اکنون زمان آن فرارسیده است که به منظور آزمایش انتظارات خود درباره پیامد ناراحت کننده و دردناک ، زندگی کنونی خود را مورد بررسی قرار دهید و قانون هایی را که با آنها زندگی می کنید نقض نمایید .
1-یک موقعیت کم مخاطره را مشخص کنید که آزمایش اولیه خود را در ان موقعیت انجام دهید . یک رابطه یا یک مکان را که زیاد ترسناک و تهدیدآمیز نیست ، انتخاب کنید . اطمینان حاصل کنید که این آزمایش همان چیزی است که شما دوست دارید انجام دهید . ارگ نسبت به این موقعیت آزمایشی دودل هستید به دنبال موقعیتی باشید که اضطراب کمتری ایجاد می کند .
2-بر اساس باور مرکزی تان یک پیش بینی رفتاری خاص درباره نتیجه آزمایش بنویسید . به عنوان مثال خواهرتان چه واکنشی نشان خواهد داد اگر به او بگویید در زندگی زناشویی خود احساس تنهایی می کنید .
3-با خودتان قرارداد ببنید . این کار به معنای یک تعهد راسخ است مبنی بر اینکه شما تصمیم دارید در یک روز خاص و در یک موقعیت ویژه یک قانون را نقض کنید . اگر بخواهید می توانید برای محکم کردن تعهد خود درباره برنامه تان یا همسرتان، یک دوست یا یک درمانگر صحبت کنید.
4-یک نقشه از رفتار جدیدتان تهیه کنید . در ادامه کار مشخص کنید قصد دارید چه کاری انجام دهید یه چه چیزی بگویید .
5-رفتار جدید خود را آزمایش کنید و اطلاعات جمع آوری نمایید . در همان کاغذی که پیش بینی های منفی خود را نوشتید ، پیش بینی هایی را یادداشت کنید که اتفاق نیفتاده اند .
6-موقیت دوم را برای آزمایش قانون خود انتخاب کنید و گام های 2 تا 5 را تکرار نمایید .
7-باورهای مرکزی قدیمی خود را اصلاح کنید و باورهای جدید را جایگزین کنید .
کلام آخر
باورهای محدودکننده، در بیشتر موارد، افکار ناخودآگاه هستند که به عنوان مکانیسم های دفاعی برای جلوگیری از سرخوردگی ها، شکست ها و ناامیدی ها ظاهر می شوند. در گذشته، ممکن است از مشکل خاصی رنج برده باشید و اکنون وقتی با موقعیت مشابهی رو به رو می شوید، ناخودآگاه شما راهی برای جلوگیری از آن پیدا می کند. ما در مقاله تکنیک تغییر باور راه های مقابله با باورهای محدود کننده را بیان کردیم. برای تغییر باورهای ناسالم خود می توایند از یک روانشناس حرفه ای کمک بگیرید .