غلبه بر غیرممکن ها  

غیرممکن غیرممکن است . حتی اگر بدون هیچ زمینه قبلی ای شروع می کنید، اگر قبلا تلاش کرده و شکست خورده اید، اگر هیچ ایده ای ندارید که دارید چه کار می کنید یا چرا هیچ چیز درست پیش نمی رود ، حتی اگر جهان بارها و بارها به شما گفته است که نمی توانید ، اگر از ابتدای زندگی دچار چالش های بزرگی بوده اید و اگر شرایط خارج از کنترل تان است . شاید از خودتان می پرسید آیا این باور می تواند در مواجهه با واقعیتی هولناک کمکتان کند؟ مانند زمان افسردگی و احساس پوچی گیر کرده اید ، تجاربی مثل : تشخیص بیماری های ترسناک که زندگی را تغییر می دهند؛ از دست دادن دردناک فرزند یا کسانی که دوستشان داریم ؛ بیماری های روحی. در این زمینه می توانید از بهترین روانشناس در سعادت آباد کمک بگیرید.

غلبه بر غیرممکن ها  

 بله غیرممکن غیرممکنه به ما کمک می کند آگاهانه با حقایق سخت روبرو شویم . در اینجا یاد می گیرید که چگونه چنین باور ساده ای به ما کمک می کند منعطف ، خوش فکر و پرامید باشیم . مهم نیست با چه چیزی مواجه اید. شما ملزومات فهمیدن و تبدیل شدن به آدمی که باید باشید را در اختیار دارید. به رغم وجود باورهایی که جامعه، خانواده یا ذهنتان شما را به سمت آن سوق داده اند ، شما شکست خورده نیستید . شما ذاتا هیچ مشکلی ندارید . خطاکار ، متقلب، یا متظاهر نیستید. ضعیف و ناتوان نیستید . هیچ کدام از ما هنگام تولد دفترچه راهنما دریافت نکرده ایم . سیستم آموزشی ما را برای کنترل قدرت افکار ، باورها، احساسات و معرفت جسمانی آموزش نمی دهد . به ما یاد نمی دهد چطور ذهنیت ، چشم انداز و عادت های کاربردی پیروزمندانه را ایجاد کنیم تا نه تنها بر مشکلات زندگی غلبه کنیم ، بلکه بتوانیم تجربه لذت واقعی و رضایتمندی را داشته باشیم .

در اینجا شما می توانید آن را درست کنید .تا ما اول شجاعت تغییر خودمان را نداشته باشیم ، تغییر چشمگیری در دنیا ایجاد نخواهد شد . برای اینکه تغییر کنیم ، اول باید باور داشته باشیم که می توانیم . در اینجا از غیرممکن غیرممکنه استفاده می کنیم تا توانایی ذاتی خود در زندگی مان را فعال کنیم . با کنار ایستادن ، نالیدن و شکایت کردن پیشرفت نمی کنید . با عملی کردن ایده ها پیشرفت می کنید . ساده بودن این باور به معنی آسان بودن راه پیش رویتان نیست . شما به فروتنی و شجاعت ، عشق به خویشتن ، تمایل به تجربه کردن ، شوخ طبعی و صبر نیاز خواهید داشت . 

نقشه راه زیر تضمین می کند چیزی باارزش را به دست خواهید آورد . وقتی آن را به خوبی فراگرفتید ، فلسفه شدنی بودن همه چیز به گنجی در قلبتان تبدیل خواهد شد که هرگز گم نمی شود .

1-ذهنتان را برای رشد تمرین دهید 

مغز شما نوعی رایانه زیستی فوق العاده است که پیوسته در حال پردازش برنامه هایی است کهه به نفع یا ضرر شما هستند . به همین علت می خواهیم از دو فکر مخرب یا ویروس که هنگام یادگیری چیزی جدید بروز می کنند ، آگاه باشید . راه حل این است که این افکار ویروسی را گیر بیاندازید و آن را به پرسش هایی پربار تبدیل کنید . چرا؟ زیرا مغز برای پاسخ گویی به پرسش ها تنظیم شده است.اهمیتی ندارد چه می پرسید؛ مغزتان برای یافتن پاسخ شروع می کند به جستجو. وقتی شما این افکار را به پرسش هایی مفید و پربار تبدیل می کنید ، مغزتان را تمرین می دهید که به شما در یادگیری و رشد و پیشرفت کمک کند . 

اولین فکر مخربی که باید به آن توجه کنید “من این رو از قبل می دونستم” است . زمانی که حس کنیم چیزی را می دانیم ، مغزمان آن را رها می کند و خاموش می شود . دفعه بعد که دیدید به چنین موضوعی فکر می کنید ، یا می گویی “من این رو میدونم”، سریعا این فکر را متوقف کنید و آن را به پرسشی تبدیل کنید که باعث رشد ذهنی تان می شود .مثلا از خودتان بپرسید : از این مقاله چه چیزی می توانم یاد بگیرم ؟ 

همیشه می توانید یکی از این دو مورد را یاد بگیرید : اول می توانید نسبت به چیزی که با آن آشنایی دارید ، زاویه دید جدیدی اتخاذ کنید . یا به احتمال زیاد می فهمید آنچه را فکر می کنید می دانید، به جد اجرا نمی کنید ، با آن زندگی نمی کنید . آگاهی نظری از یک چیز با انجام پیوسته آن و مهارت یافتن در آن و سود بردن از آن دو چیز کاملا متفاوت اند . فروتن باشید . اگر با ایده ای مواجه شدید که قبلا آن را شنیده اید، از آن سرسری نگذرید و نگویید “حالا هر چی، این رو می دونم”. خردمندانه تر عمل کنید . از خودتان بپرسید: “از این چه چیزی می تونم یاد بگیرم؟ ” مغزتان را آموزش دهید که احتمالات جدید را برای رشد پیدا کند . در این زمینه می توانید از دکتر روانشناس در سعادت آباد کمک بگیرید.

دومین فکر مخرب ویروسی “این به درد من نمی خوره” است . به جای گفتن “این به در من نمی خوره”، که سریعا احتما هرگونه بازدهی را از بین می برد، مکث کنید، آن را بسنجید و به پرسشی مفید تبدیلش کنید. از خودتان بپرسید: “این چطور به کارم می آد؟”  پرسیدن دوباره و دوباره این پرسش ها مجبورتان می کند دقیق تر نگاه کنید و از منطقه امن شناختی تان خارج شوید . همچنین، مشکلات وضع موجودتان را تشخیص دهید . مغزتان را اموزش می دهیدکه ارتباطات ، ابتکارات ، فرصت ها و احتمالات جدیدی را پیدا کند که در غیر این صورت به چشم نمی آمدند . 

2-قبل از رد کردن چیزی ، آن را امتحان کنید 

ممکن است به این فکر کنید که همه چیز شدنی نیست .یا الان شدنی نیست . مثلا نمی توانید سگ دوران کودکی تان که مرده است به زندگی برگردانید (اگرچه دانشمندان مشغول کار در خصوص برودت شناسی هستند و شبیه سازی شک ها در حال وقوع است). نمی توانید از انسان بال در بیاورید (گرچه انسان قادر است پرواز کند). مادامی که پذیرای هیچ چیزی جز آنکه به آن آگاهی دارید نباشید ، هیچ وقت قادر نخواهید بود از شرایط فعلی تان خارج شوید .با در نظر گرفتن این مطلب در این جا سه قانون داریم . این ظرف ذهنی به شما کمک می کند بر چیزهایی که اهمیت دارند متمرکز بمانید : رشدتان، رضایتمندی ، و توانایی دست یافتن به خرد ذاتی تان برای حل مشکلات و کمک به دیگران .  

قانون1: همه مشکلات (یا رویاها) شدنی اند . 

قانون 2: اگر مشکلی حل شدنی نیست ، پس مشکل نیست: حقیقت زندگی یا قانون طبیعت است (مرگ، جاذبه).

قانون 3: ممکن است به حل فلان مشکل یا برآورده شدن رویای خاصی خیلی اهمیت ندهید . عیبی ندارد مسئله یا رویایی را پیدا کنید که در قلبتان آتش به پا کند و به قانون یک رجوع کنید . 

با داشتن دانش درست ، هر چیزی را که قانون طبیعت آن را ممنوع نکرده دست یافتنی است . فقط تجربه اش کنید. امتحانش کنید ، اجرایش کنید ، زندگی اش کنید . برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از دکتر روانشناس در سعادت آباد کمک بگیرید.

3-کار را انجام دهید 

برای این که اتفاق بیوفتد باید تمام توان و تلاش ، چالش های عملی را انجام دهید . یعنی تعهد کامل و از ل جان به انجام دادن کارهای لازم . عمل کردن تنها مسیر ایجاد تغییر است . نه اینکه هر تمرینی بینشی خیره کننده ایجاد کند . اما هیچ کدام از ما نمی توانیم پیش بینی کنیم کدام چالش به تغییر زیر و رو کننده الگوهای ذهنی منجر می شود یا بازی را برمی گرداند . صرفا در ذهنتان فکر نکنید . بنابراین در مقابل چالشی که می گوید “الان انجامش بدین “،نگویید “به نظر جالبه، باید روزی امتحانش کنم “. همواره در حال عمل باشید و رو به جلو حرکت کنید . تکرار اصل کلیدی در انعطاف پذیری عصبی است. به این طریق مغزمان را دوباره تنظیم و ایده های خوب را به شیوه ای دائمی در رفتار و وجودمان تبدیل می کنیم . 

کلام آخر 

همه چیز به افکار و باورهای شما ربط مستقیم دارد. ابتدا به ساکن باید طرز فکرِ همه چیز ممکن نیست، غیرممکن است، نمی‌شود و افکاری از این دست را کنار بگذارید. باید ممکن اندیش باشید. یعنی به ممکن بودنِ هر چیزی ایمان بیاورید. در این صورت تلاش‌های شما در جهت ممکن بودنِ امور و شدن و تحقق خواسته های تان خواهد بود و اعتقادات شما محقق خواهد شد. هر چیزی ممکن است. هر چیزی شدنی است. هیچ چیزی نیست که بشر نتواند به آن دست یابد. تنها محدودیتی که وجود دارد، باورهای محدودکننده ی ماست. اگر باور داشته باشیم که همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیرممکن نیست، غیرممکن، ممکن می‌شود. وقتی به وقوع امری، ایمان و یقین و اعتقادِ راسخ داشته باشید، احتمال ممکن بودن آن، بسیار بالا می‌رود. مسأله سرِ بیشتر تلاش کردن یا تلاش کمتر نیست، مسأله این است که با چه مقدار ایمان ویقینی تلاش میکنیم؟ برای تغییر افکار و باورهای های خود که منجر به شکست یا پیروزی شما می شود می توانید از یک روانشناس حرفه ای کمک بگیرید .