چگونه کارهای خود را ساده تر کنیم ؟
تا حالا حس کرده اید که گویی: -سریع تر می دوید، ولی حتی اندکی به اهدافتان نزدیک نمی شوید؟
-می خواهید نقش و سهم بیشتری در کار داشته باشید ، ولی انرژی ندارید ؟
-همه چیز خیلی سخت تر از آنچه باید ، است ؟
این افراد، منظم و متمرکز هستند . آنها با انگیزه و دغدغه مند هستند . ولی در عین حال کاملا خسته هستند . در این زمینه می توانید از دکتر روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
چگونه کارهای خود را ساده تر کنیم ؟
زندگی افت و خیز دارد . هر کاری که می کنیم نوعی ضرب آهنگ دارد . گاهی باید به خودمان فشار بیاوریم و زحمت بکشیم و گاهی به استراحت و تقویت قوا نیاز داریم . ولی این روزها بیشتر ما تا می توانیم همیشه زحمت می کشیم . ضرب آهنگی در کار نیست ، هرچه هست فقط تلاش طاقت فرساست . شاید این حال به دلیل ترس بی پایان و نبود قطعیت در مورد آینده است .شاید به دلیل تنهایی و انزواست. شاید به علت نگرانی ها و مشکلات مالی است . شاید به خاطر مسئولیت هاست ، همه فشارهایی که روزانه ما را خفه می کنند . علت هرچه باشد ، نتیجه این است که دو برابر کار می کنیم ولی نیمی از حقوق سابق را داریم چون حقوق مان تغییری نکرده است : هم پیچیده و سنگین و هم ناراحت کننده و خسته کننده . ناامیدی سخت است .
پرداخت قبوض ، روابط پرتنش ، بزرگ کردن بچه ها و از دست دادن عزیزان سخت است . در دوره هایی، هر روز زندگی دشوار است . تظاهر نمی شود که این مقاله می تواند همه این دشواری ها را از بین ببرد . نمی خواهیم تا مصائب را کم اهمیت جلوه بدهیم بلکه می خواهیم تا کمک کنیم از بار سنگین مصائب بکاهیم . این که فرهنگ ما فرسودگی و خستگی را افتخار دانسته و آن را معیاری برای ارزیابی موفقیت و ارزش فرد می داند کمکی به بهبود اوضاع نمی کند . چیزهای بزرگ سهم کسانی است که رنج می کشند و از پا می افتند . فرسودگی نشان افتخار نیست . درست است که تلاش بیشتر برابر با نتیجه بهتر است ولی تا حد مشخصی این گفته صحیح است . هرچه انرژی مان کمتر شود ، بازدهی مان نیز کمتر می شود . این چرخه می تواند ادامه داشته باشد ، تا وقتی که فرسوده و خسته شویم . در این زمینه می توانید از دکتر روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
1-حالت سهولت
وقتی ظرفیت ذهن مان کامل شده است ، احساس می کنیم همه چیز سخت تر شده است . خستگی سرعت مان را کم می کند . فرضیات و احساسات تاریخ گذشته پردازش اطلاعات جدید را سخت تر می کنند . حواس پرتی های بی شمار روزانه باعث می شوند که به آسانی و روشنی نبینیم چه چیزهایی اهمیت دارند . پس اولین گام به سمت تسهیل کارها این است که انباشته ها را در ذهن و قلبمان پاک کنیم . احتمالا آن را قبلا تجربه کرده اید . زمانی که حس آرامش ، آسایش خاطر و تمرکز حواس دارید ، کاملا در لحظه حضور دارید .بسیار هوشیار هستید که در آن لحظه و در آن جا چه چیزی اهمیت دارد . احساس می کنید که می توانید کار درستی انجام دهید .
در شرایط بهینه ، ذهنتان با سرعت فوق العاده ای کار می کند . ولی درست مانند یک ابررایانه ، مغزتان همیشه به صورت بهینه عمل نمی کند . به این فکر کنید که چطور وقتی هارد رایانه پر از فایل می شود یا تصاویر ذخیره شده در حافظه مرورگر زیاد می شوند ، این داده ها سرعت رایانه تان را کند می کنند . دستگاه هنوز هم قدرتش از نظر محاسبه بالاست ولی توانایی هایش برای انجام کارهای ضروری ، کمتر در دسترس است . وقتی ذهنتان هم شلوغ و پر از فرضیات ، احساسات منفی و الگوهای فکری مسموم است ، به انرژی فکری کمتری دسترسی دارید تا ضروری ترین کارها را انجام دهید . وقتی سرعت رایانه تان پایین است ، تنها کاری که باید بکنید این است که با فشار دادن چند دکمه داده های ذخیره شده را پاک کنید و ناگهان رایانه روان تر و سریع تر کار می کند . به همین ترتیب می توانید با یاد گرفتن شگردهایی ساده ، خودتان را از همه آشفتگی هایی که سرعت درایو مغزتان را کند کرده است رها کنید .
معکوس کردن
چه می شود اگر به جای این سوال که “چطور می تونم از پس پروژه ای به سختی و مهمی بربیایم؟” فقط این سوال را معکوس کنیم و بپرسیم: “چی مشد اگه این پروژه ضروری آسون میشد؟” برای برخی ایده کار کمتر، معذب کننده است: احساس تنبلی می کنیم . می ترسیم عقب بیوفتیم . عذاب وجدان داریم . ریشه این ذهنیت ، چه آگاهانه یا غیرآگاهانه در ذهنیت پیوریتان هست که می گوید کار سخت همیشه ارزش ذاتی دارد و تا جایی پیش می رود که حتی به کار آسان اعتماد نمی کند .
معکوس کردن یعنی وارونه کردن یک فرضیه یا رویکرد، به عقب رفتن و طرح این پرسش که ” اگه عکس قضیه درست باشه چی؟” معکوس کردن به شما کمک می کند تا به درکی برسید که از آن غافل بودید زیرا تنها از یک منظر دارید به مشکل نگاه می کنید . معکوس کردن می تواند اشتباهات فکری مان را پررنگ کند . می تواند ذهنمان را رو به روش های جدید انجام کارها باز کند . معکوس کردن سهل گرایی ، یعنی نگاه کردن به مشکلات از منظری دیگر؛ یعنی بپرسیم : “چه میشد اگه این کار آسون میشد؟”؛ یعنی یاد بگیریم که مشکلات را در حالت تمرکز ، شفافیت و آرامش ذهنی حل کنیم ؛ یعنی یاد بگیریم که کارها را با تلاش کمتر انجام دهیم . وقتی این پرسش را معکوس کنیم ، حتی کارهای روزمره که انجام دادنشان طاقت فرساست ، آسانتر می شوند . در این زمینه می توانید از دکتر روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
لذت بردن
ما اغلب اوقات کارهای مهم را از خوشی های بی اهمیت جدا می کنیم . مردم می گویند : “من حسابی زحمت می کشم تا بعدا بتونم حسابی لذت ببرم” برای بسیاری از افراد یک سری کارها لذت بخش هستند و یک سری کارها ضروری . چرا فقط کارهای ضروری را تحمل کنیم وقتی می توانیم از آنها لذت ببریم ؟ کارهای ضروری هم می توانند لذت بخش باشند اگر این ایده را کنار بگذارید که “هر چیزی که ارزش انجام دادن دارد، حتما به تلاش کمرشکنی نیاز دارد ” با تلفیق کارهای مهم و کارهای لذت بخش می توانیم حتی کارهای بسیار خسته کننده و تکالیف طاقت فرسا را سهل و بی زحمت کنیم . د
2-کار سهل و بی زحمت
وقتی در حالت سهولت هستیم، انجام کارهای سهل و بی زحمت آسان می شود . ولی باز هم شاید با پیچیدگی هایی رو به رو شویم که شروع یک پروژه ضروری یا پیشبرد آن را سخت می کند . کمال گرایی شروع پروژه های ضروری را سخت می کند ، تردید به خودمان باعث می شود اتمام کار دشوار شود و تلاش برای زیادتر و تندتر کار کردن ، حفظ شتاب لازم برای ادامه کار را سخت می کند . کار سهل و بی زحمت یعنی کمتر تلاش کردن و بیشتر به دست آوردن . دست از وقت تلف کردن برداشته و اولین قدم واضح را بردارید . بدون بیش از حد فکر کردن ، به نقطه پایان می رسید . با آرام قدم برداشتن به جای به زحمت پیش رفتن ، پیشرفت می کنید .
کار آن پروژه حیاتی را آغاز کنید ؛ برای این کار اول تعریف کنید “کار تمام شده” به چه معناست . شرایط پایان کار را به شکل کاملا واضح معین کنید . شصت ثانیه روی خروجی مطلوب تمرکز کنید . فهرست “کارهای انجام دادنی امروز” را بنویسید. لیست را محدود به کارهایی کنید که پیشرفت ضروری و معنادار خلق می کنند . اولین قدم باید واضح ترین کار باشد . اولین کار واضح را به کوچک ترین قدم های ممکن تبدیل کنید . با انجام دادن کوچک ترین اقدام عملی ممکن ، بیشترین اطلاعات را به دست می آورید . ذره ذره پیش بروید و پیشرفت کنید . فلسفه اقتصادی بودن ادامه دادن کار تحت هر شرایطی ، اشتباه است . بدانید که هر پیشرفتی و به هر شکلی خوب نیست .
3-نتیجه سهل و بی زحمت
وقتی کاری را سهل و بی زحمت انجام می دهیم ، رسیدن به نتایج دلخواه آسان تر می شود . دو نوع نتیجه وجود دارد : خطی و ماندگار . هر موقع که تلاش های تان یک بار به منفعت ختم شوند، دارید به نتایج خطی می رسید . هر روز از صفر شروع می کنید ، اگر امروز تلاش نکنید ، پس امروز به نتیجه نمی رسید . نسبتی یک به یک است: میزان تلاش تان برابر است با میزان نتایج به دست آمده . ولی نتایج ماندگار می توانند تقریبا نامحدود باشند.حتی وقتی خواب هستید . کار سهل و بی زحمت به خودی خود نتایج خطی ایجاد می کنند . ولی وقتی کار بی زحمت را برای فعالیت های پر بازده اعمال می کنیم ، بازدهی تلاش هایمان زیاد می شوند ؛ مانند سود حساب پس انداز. تولید نتایج بزرگ خوب است . تولید نتایج بزرگ با زحمت کمتر بهتر است .تولید نتایج بزرگ با زحمت کمتر و به دفعات زیاد بهترین است .
*اصول را یاد بگیرید؛ نه فقط حقایق و راهکارها. اصول اولیه را یک بار عمیقا بیاموزید و بارها به کار بگیرید . روی شانه های بزرگان و پیشکسوتان بایستید؛ بهرین قسمت های مکاشفات دیگران را بیاموزید و به کار ببرید . دانش منحصر به فرد است که فرصت های بی پایان خلق می کند و در فرصت های بی پایان رو به شما باز می شود .
*از چک لیست استفاده کنید تا کارها را هر بار درست انجام دهید .یک بار تصمیم هایی بگیرید که باعث می شوند در آینده نیازی به تصمیم گرفتن پیدا نکنید .
*تکنولوژی بالا = زحمت کم. بهتر است از راه های با تکنولوژی بالا و زحمت کم برای مسائل ضروری استفاده کنید . تا همین جا هم خیلی کارها هست که می توانید از ذهن تان خارج کنید و بر عهده تکنولوژی بگذارید؛ سرعت روند ان کار رو به افزایش است.
*فقط مدیریت مشکل نداشته باشید : مشکل را قبل از پیش آمدن حل کنید. با کارهای ساده امروز می توانید از مشکلات فردا پیشگیری کنید .
کلام آخر
در دنیای پرهیاهوی امروز، که هر روز فهرست مسئولیتها بلندتر و این احساس در ما شدیدتر میشود که از فرط خستگی در آستانهی فروپاشی جسمی و روانی قرار گرفتهایم، سهل گرایی میخواهد راه سادهکردن کارها را به ما بیاموزد؛ میخواهد راهنماییمان کند که چطور، بدون فداکردن سلامت جسم و روان خود، کارهای مهممان را انجام بدهیم و به نتایج دلخواهمان برسیم. برای گرفتن نتایج بهتر می توایند از یک روانشناس حرفه ای کمک بگیرید .