بهانه هایی که خانم ها باید کنار بگذارند تا موفق شوند
بهانه ها به شکل های مختلف در آمده اند . بعضی از آدم ها با تمام وجود به آنها باور دارند . آنها واقعا فکر می کنند کافی نیستند یا زمان کافی ندارند یا اینکه از آن مدل آدم هایی نیستند که به دنبال اهدافشان بروند . آنها نمی دانند هربار که این باورها را تکرار می کنند ، نه تنها انگیزه را از خودشان می گیرند که حتی پیش از آنکه کاری را شروع کنند تسلیم می شوند. بیایید دست از این کار بردارید . شما به چه بهانه هایی باور داشته اید؟ در این زمینه توصیه می شود از دکتر روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
بهانه هایی که خانم ها باید کنار بگذارند تا موفق شوند
احتمالا یک یا چند تا از این بهانه ها در سر شما هم بوده اند و فکر می کردیدبه خاطر آنهاست که نمی توانید رویاها و اهدافتان را دنبال کنید .
بهانه اول: “زنان دیگر این کار را نمی کنند”
وقتی کم سن و سال هستید هیچ کنترلی روی ظاهر و چیزهایی که نیاز دارید ، یا افرادی که با آنها در رفت و آمد هستید ندارید، اما دقیقا می دانید چه چیزی از قلم افتاده ، جای چه چیزی خالی است و به چه چیزی نیاز دارید . تنها کاری که باید بکنید این است که ببینید سایر افرادی که در موقعیت مشابه شما قرار دارند چه کرده اند و چطور مشکلشان را حل کرده اند . در یک دنیای بی عیب و نقص ، درست زمانی که متوجه تفاوت هایتان می شوید یک فرد بزرگتر و عاقل تر جلو می آید و به شما یاد می دهد که باید برای منحصر به فرد بودن و خصوصیت های درونی تان ارزش قائل شوید . آنها با شما قدم می زنند و در مورد حقایق زندگی صحبت می کنند و احتمالا بهترین روش را به شما آموزش می دهند . در یک دنیای بی عیب و نقص ، آنها شما را تشویق می کنند تا خودتان باشید و همزمان به شما یاد می دهند که چطور اعتماد به نفس تان را بهبود ببخشید و بالا ببرید .
اما اکثر ما در چنین دنیای بی عیب و نقصی بزرگ نمی شویم . بیشتر ما از همان سالهای اول زندگی مان با مشکلات و کمبودهایی که داریم آشنا می شویم . باور می کنیم که چون خیلی چاقیم خیلی زشتیم یا چون زیادی عجیب و غریب هستیم کسی ما را دوست نخواهد داشت یا مورد قبول واقع نخواهیم شد مگر اینکه حسابی تغییر کنیم . بنابراین در میان جلال و شکوه قبل از بلوغ ، شروع می کنید به توجه کردن به اینکه بقیه دخترها چه می کنند ، شما نیز تصمیم می گیرید که بخشی از دنیایی شوید که بقیه دخترها در آن هستند . هرکاری می کنید تا رفتارتان ، لباس پوشیدنتان ، ظاهرتان و حتی طرز حرف زدنتان مورد قبول و تایید دیگران واقع شود . مسئله این است که پسربچه ها بزرگ می شوند تا تبدیل به چه کسی شوند و دختربچه ها بزرگ می شوند تا تبدیل به چه کسی شوند . اکثر زنان بدون در نظر گرفتن محیطی که در آن بزرگ می شوند ، یاد می گیرند که برای یک زن خوب بودن باید به چشم بقیه خوب به نظر برسند . مشکل ماجرا اینجاست که با این کار اجازه می دهید دیگران ارزش شما را تعیین کنند . تعجبی ندارد که برخی از زنان از اضطراب و افسردگی رنج می برند . آنها زیر فشار موج انتظارات و نظرات دیگران غرق شده اند . به ما یاد داده اند که اگر دیگران از ما راضی نباشند هیچ ارزشی نداریم . اما این درست نیست . چطور میشود آنچه خالقتان به شما بخشیده است اشتباه باشد؟ به چیزی که دیگران از شما انتظار دارند توجه نکنید . کاری کهه دوست دارید را انجام دهید . چه می شود اگر به کسی که برایش آفریده شده اید افتخار کنید؟ خانه دار بودن می تواند یک انتخاب خوب شخصی باشد اما شاید شما برای این کار ساخته نشده باشید . به ارزش ها و علایقتان توجه کنید بدون اینکه فکر کنید بقیه راجع به شما چه فکری می کنند. در این زمینه می توانید از بهترین روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
بهانه دوم : “من آدمی نیستم که خیلی به دنبال اهدافش باشد”
مطمئنا اکثر زنانی که این مقاله را برای خواندن انتخاب می کنند جستجوگر هدف هستند . یعنی شما یک هدف یا رویا دارید که همیشه در قلبتان بوده و دنبال انگیزه و توصیه هایی هستید که کمک تان کند تا رو به جلو حرکت کنید ، اما در میان زنان ممکن است زنانی باشند که ندانند این ماجرای هدف و به دنبال هدف رفتن چیست و چطور عمل می کند ، چون آنها از آن مدل آدم هایی نیستند که خیلی به دنبال اهدافشان باشند . آنها به این نتیجه رسیده اند که این خصوصیت در ذاتشان نیست؛ عده ای تحت تاثیر محیط فرهنگی که در آن بزرگ شده اند چنین فکری می کنند و عده ای به دلایل دیگر . حتی عده ای هستند که آرزو می کنند کاش هدفمند باشند ، اما امید چندانی ندارند . اگر قرار نبود از استعدادتان استفاده کنید ، هرگز آن استعداد در وجودتان قرار داده نمی شد. راه رفتن ، حرف زدن ، غذا خوردن بدون خفه شدگی ، رانندگی ،هجی کردن کلمات ، کار با کامپیوتر- همه این ها به طور طبیعی از زمان تولد بخشی از “کسی که هستید”نبوده اند. شما تمام این مهارت ها را درست مثل میلیون ها مهارت دیگر یاد گرفته اید . هدفتان را پیدا کنید ، رویش تمرکز داشته باشید و یاد بگیرید تلاش کنید تا روز به روز به آن نزدیک و نزدیکتر شوید . پیدا کردن هدفتان نیاز به بررسی و شفاف سازی دارد. اما تمرکز داشتن و تلاش برای نزدیک شدن به جایگاهی که می خواهید به آن برسید ، این دو مورد چیزی جز عادت نیستند . اگر آنها را ندارید به این خاطر است که هنوز ایجادشان نکرده اید ، نه اینکه اصلا چنین چیزی برای شما ساخته نشده باشد . رویا چیزی است که آرزویش را دارید ، امیدی برای زندگی . رویا چیزی است که در حین گذراندن زندگی شراغتان می آید .مواردی مثل : ای کاش در طول روز این همه احساس خستگی نمی کردم .اگر اندام خوبی داشتم عالی میشد . دوست دارم تمام قرض هایم تمام شود .از آنجا که هرکدام از ما از مکان های مختلف و خانواده های مختلفی می آییم ، رویاهایمان به اندازه مدل موهایمان متفاوت و متنوع است . هرکس برای خودش رویایی دارد –همه رویا دارند ، اما همه درباره آن حتی با خودشان صحبت نمی کنند و باور ندارند که می توانند به آنها دست پیدا کنند . یک هدف رویایی است که برای به دست آوردنش تلاش می کنید . یک هدف رویایی است که تصمیم می گیرید آن را به واقعیت برسانید .
امیدوار بودن زیباست و ابزار بسیار باارزشی است که می تواند در طول راه به ما انگیزه دهد و کمک کند . اما اگر واقع بین باشید علاوه بر امید باید برای رسیدن به موفقیت برنامه ریزی کنید . باید آگاه باشید و همین الان تصمیم بگیرید که دوست دارید چه کسی باشید و هرآنچه می خواهید را به دست بیاورید . باید خودتان را باور داشته باشید بعد باید یاد بگیرید که برای رسیدن به مقصد باید چه عادت ها و رفتارهایی داشته باشید .
اگر بدون داشتن هدف دارید زندگی تان را می گذرانید ، تعجبی ندارد که فکر کنید به جای اینکه شما زندگی را زندگی کنید ، زندگی دارد شما را زندگی می کند . مهم نیست مدیر یک شرکت بزرگ هستید یا یک زن خانه دار، باید هدف داشته باشید. این هدف می تواند هدفی شخصی باشد که برای خودتان تعیین کرده اید ، مثل به وزن ایدئالتان برسید یا پول را پس انداز کنید ، خانه بخرید یا شغلی راه اندازی کنید یا زندگی زناشویی تان را بهتر کنید. این هدف هرچیزی می تواند باشد ب. با این کار می توانید تبدیل به کسی شوید که دوست دارید.
بهانه سوم:”زمان کافی ندارم”
شاید اخیرا فارغ التحصیل شده و همزمان دو شغل دارید تا بتوانید از پس زندگی برآیید ، شاید مادری باشید که تمام فرزندانتان ازدواج کرده و در خانه تنها مانده اید ؛ حقیقت این است که مهم نیست چه کسی هستید یا چند سالتان است ، همه به دنبال داشتن زمان کافی هستیم . . اغلب برای انجام کارهایی که دوست دارید در زندگی انجام دهید زمان کافی پیدا نمی شود : زمانی برای دیدن دوستان ، زمانی برای بیرون رفتن با شریک زندگی تان ، زمانی برای ماساژ گرفتن و یک ساعت قدم زدن بدون فرزندانتان و فکر کردن به اینکه با آرامش خرید کردن چه حسی دارد و البته سخت است که برای رسیدن به اهدافتان وقت آزاد داشته باشید . کی قرار است هدفتان را دنبال کنید ؟ هدفتان را کجای کار و زندگی تان قرار می دهید ؟ در میان هیاهوی زندگی و کار و تربیت فرزندانی که برای بقایشان تلاش می کنید ، وقتی هم برای اهدافتان مشخص می کنید ؟ چطور می توان در میان این همه مشغله ، رسیدن به هدف را در برنامه روزانه قرار داد؟ قرار نیست بگردید و برای پیگیری اهدافتان زمان پیدا کنید ، باید برای دنبال کردن اهدافتان زمان اختصاص دهید و اولین چیزی که باید قبول کنید این است که کنترل برنامه روزانه تان دست خودتان است . همین الان موردی است که در برنامه ریزی هایتان قرار نداده اید . برای یک لحظه هم که شده در برنامه ریزی هایتان قرارش دهید. قدم اول این است که بهانه زمان کافی ندارم را کنار بگذارید .قدم دوم این است که در زمانی که دارید تجدید نظر کنید تا به هدفی که به دنبالش هستید برسید. با این صورت که:
1-هفته پیش رویتان را زمان بندی کنید .
وقتی با یک متخصص تغذیه صحبت می کنید به شما می گوید به مدت یک هفته باید یک رژیم غذایی بخصوص را دنبال کنید ، در این طور مواقع ، حساب ذره ذره چیزهایی را که می خورید دارید. این دو موضوع کاملا شبیه هم هستند . در طول هفته باید حساب تک تک ساعت ها را داشته باشید . از شما می خواهم هر کاری را که انجام می دهید بنویسید . ساده ترین راه این است که اپلیکیشن تقویم گوشی تان را باز کنید و بر طبق آن کارهایتان را بنویسید . وقتی کارهایی را که در طول هفته انجام داده اید بنویسید ، آنوقت متوجه می شوید که کی و کجا می توانید پنج ساعت در هفته را برای رسیدن به هدفتان اختصاص دهید . پنج ساعت در هفته ، زمان آنچنان زیادی نیست ، پنج روز در هفته روزی یک ساعت . این پنج ساعت را هرطور که بخواهید ، می توانید تقسیم بندی کنید . این پنج ساعت اساس هدف شما هستند و اسم جالبی هم دارند :”پنج راه تلاش کردن”. چون قرار است پنج ساعت در هفته را به تلاش برای دستیابی به هدفتان اختصاص دهید . اگر می توانید زمان بیشتری را بگذارید این کار را انجام دهید، اما یادتان باشد که حداقل زمان باید پنج ساعت در هفته باشد. در این زمینه توصیه می شود از دکتر روانشناس سعادت آباد کمک بگیرید.
2-وقتی زمانبندی جدیدتان را انجام دادید، “پنج راه تلاش کردن” را طوری انجام دهید که انگار مقدس اند .
وقتی چیزی برایتان مقدس باشد به خوبی از آن مراقبت می کنید .هر تصوری که برای آینده تان دارید باید برایتان باارزش باشد .این پنج ساعت چیزی است که بین شما و اتفاقی فوق العاده قرار گرفته است و اگر نتوانیم برای تبدیل شدن به کسی که می خواهیم برنامه ریزی کنیم و وقت بگذاریم ، پس اصلا برای چه آفریده شده ایم؟ آیا جدول زمانبندی تان پر از کارهایی است که زندگی تان را بهتر می کنند ؟ یا اینکه پر از خواسته ها و انتظارات دیگران و کارهایی است که آنها را راضی می کنند؟
3-مطمئن شوید ه از این پنج ساعت بهترین استفاده را می کنید .
برای زمانبندی نباید فقط ساعت را در نظر بگیرید ، بلکه باید زمانی را انتخاب کنید که از لحاظ روحی و ذهنی هم توانایی انجام آن کار را داشته باشید .
4-هر هفته برای زمانتان برنامه ریزی کنید .
اتفاق خبر نمی دهد ، برنامه ریزی هایتان ممکن است جا بجا شوند و تغییر کنند . آن پنج ساعت مقدس چطور؟ ممکن است کمی زمانش تغییر کند و هر هفته مجبور شوید در یک ساعت متفاوت یا حتی یک روز متفاوت کارتان را انجام دهید. نمی توان اول هر ماه برنامه ریزی کرد و جدول زمانبندی تهیه کرد و انتظار داشت که دقیقا طبق آن عمل کنید؛ شما که ربات نیستید. اول هر ماه برنامه ریزی کنید ، اما اول هر هفته هم دوباره برنامه ریزی کنید تا مطمئن شوید که می توانید طبق بنامه پیش بروید . همین الان برنامه ریزی کنید . انتظار برای رسیدن یک روز بخصوص را کنار بگذارید ؛ یک روز بخصوص افسانه است. برای دنبال کردن اهدافتان منتظر نمانید تا زمان کافی داشته باشید ، برنامه ریزی کنید تا برایش زمان داشته باشید .
بهانه چهارم:”من برای موفق شدن کافی نیستم”
برای بسیاری از ما کافی نبودن به شکل های مختلف و در زمینه های مختلف ظاهر می شود .تقریبا در تمام بخش های اصلی زندگی مان با احساس کمبود مواجه می شویم ، اما وقتی نوبت دست یافتن به هدف می شود که مطوئن نیستیم از عهده اش برمی آییم یا نه ، همه چیز کاملا فرق می کند . کافی نبودن در سایر بخش های زندگی مان سخت است. من به اندازه کافی زیبا نیستم که یک شریک زندگی خوب پیدا کنم؛ به اندازه کافی لاغر نیستم که زیبا به نظر برسم ، به اندازه کافی بزرگ نیستم که فلان هدف را دنبال کنم . “من کافی نیستم” به راحتی در وجودمان نهادینه شده است ، آنوقت انتظار داریم با این شرایط دنبال اهدافمان هم برویم . آیا این حس بی اعتمادی مان به هنگام دنبال هدف رفتن از بین می رود؟ البته که نه. در واقع وقتی برای رسیدن به هدفی برنامه ریزی می کنیم اغلب با ترسمان از کمبودهایی که داریم مقابله می کنیم . آنچه اغلب اتفاق می افتد این است که قبل از آنکه برای رسیدن به موفقیت اقدام کنید مطمئن می شوید که شکست خواهید خورد . نکته جالب اینجاست که کاری که می خواهید انجام دهید ممکن است دقیقا همان چیزی باشد که ثابت می کند برداشت شما از خودتان اشتباه بوده است . اگر در تاسیس شرکت موفق شوید ، باورتان نسبت به هوشتان تغییر خواهد کرد . اگر دل به کار بدهید و نسخه اولیه کتابتان را بنویسید به شما اثبات خواهد شد که آدم متعهدی هستید . احساس شما مبنی بر کافی نبودن مانع این شده که به خودتان ثابت کنیدکافی هستید . هنوز برای رسیدن به آنچه آرزویشش را دارید اقدامی نکرده اید و با این حال به خودتان می گویید که توانایی دستیابی به آن را ندارید . آنچه امروز اقدام به انجامش می کنید چیزی نیست که قبلا به آن دست یافته باشید ، بنابراین مثل همان راه رفتن دوران کودکی می باشد . موضوع این نیست که شما برای گذشتن از خط پایان ساخته نشده اید ، موضوع این است که هنوز یاد نگرفته اید چطور باید بدوید .
پیشرفت شخصی برای همه به یک شکل نیست ، باید با شخصیت شما جور باشد و به شیوه ای انجام بگیرد که مناسبتان است . در غیر این صورت جواب نمی دهد و اثربخش نخواهد بود . در مورد هدفتان جدی و در مورد راه رسیدن به آن انعطاف پذیر باشید . تنها راهی که می توانید ثابت کنید کافی هستید ، این است که آن سوی شک و تردیدهایتان را ببینید . اگر بخواهید روشی را که دیگران استفاده کرده اند دنبال کنید کارتان سخت می شود . باید روی روش مناسب خودتان که قبلا اثرگذار بوده تمرکز کنید و در مسیر جدیدتان از آن استفاده کنید . علاوه بر این ، به جای احتمالات باید روی امکانات تمرکز کنید . ندانستن باعث می شود قابل آموزش شوید ، نه احمق . روی فرم نبودن باعث می شود فرم پذیر باشید ، نه تنبل. تجربه نداشتن باعث می شود مشتاق شوید ، نه بی تفاوت . ورق را برگردانید و خودتان را وادار کنید تا در جایی که فقط نکات منفی وجود دارند نکات مثبت را ببینید . مزایای ندانستن ، نفهمیدن ، به دست نیاوردن ، نداشتن هدف و اینکه “هنوز” به آن نرسیده اید چیست؟ “هنوز”خیلی اهمیت دارد .”هنوز” به ما یادآوری می کند که برای تبدیل شدن به کسی که واقعا هستیم یک هفته، یک ماه ، یک عمر زمان داریم. خودتان را به خاطر اینکه می گویید “هنوز” سرزنش نکنید .همه نیست چند سالتان است ،”هنوز” توانایی شما را نشان می دهد .
بهانه پنجم:”از شکست خوردن می ترسم”
شکست بخشی از زندگی است؛ شکست یعنی شما زنده اید؛ شکست یعنی شما تلاش می کنید . اگر برای رسیدن به یک حد استاندارد برنامه ریزی کرده باشید همیشه تا همان حد می توانید پیش بروید ، نه کمی بالاتر ، نه کمی بیشتر و نه کمی بهتر ، اما اگر برای رسیدن به بیشتر از حد استانداردتان رویاپردازی کنید، حتی اگر شکست هم بخورید می توانید بیشتر از آنچه تصورش را می کنید اوج بگیرید و پرواز کنید . شما رویاهایی دارید .می دانم که دارید و این را هم می دانم که بسیاری از شما اصلا درباره شان صحبت نمی کنید ، چون می ترسید دیگران لغزش و شکست خوردنتان را ببینند . بگذارید ببینند !بگذارید ببینند زمین خوردن چه شکلی است!بگذارید اشتباهات را ببینند!بگذارید ببینند قدم اشتباه برداشتن چه شکلی است!بگذارید ببینند شما چطور دوباره و دوباره و دوباره زمین می خورید و باز بلند می شوید و ادامه می دهید . شکست واقعی زمانی اتفاق می افتد که آنقدر از فکر شکست خوردن بترسید که نتوانید رو به جلو حرکت کنید . اگر رو به جلو حرکت نکنید ، هرگز و هیچوقت نمی توانید به خط پایان برسید . از شکست خوردن نترسید؛ از این بترسید که بخاطر اهمیت دادن به فکر و نظر دیگران به هیچ چیز دست پیدا نکنید .
کلام پایانی
شاید شما پیشازاین بهانهای داشتهاید که نتوانستهاید به موفقیتهای بزرگی برسید، اما از حالا به بعد باید این بهانهها را کنار بگذارید و خودتان را متعهد کنید که به اهدافتان برسد. برای شروع نکردن، تلاش نکردن و شکست خوردن شاید بتوان هزاران بهانه و توجیه پیدا کرد؛ اما شما باید به دنبال انگیزه و دلیل محکمی باشید برای اینکه به موفقیت برسید. در این راستا می توانید از یک روانشناس حرفه ای کمک بگیرید .